#آیه_ی_روز
**********
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
نساء - ٢٩
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.
**********
نکته ها:
رمز اینكه نهى از قتل، «لاتقتلوا» بدنبال نهى از حرام خورى، «لاتأكلوا» آمده است، شاید آن باشد كه سیستم اقتصادى ناسالم، زمینه ى قیام محرومان علیه زراندوزان و بروزدرگیرى ها و پیدایش قتل و هلاكت جامعه است.
امام صادق علیه السلام به هنگام تلاوت این آیه فرمود: كسى كه قرض بگیرد و بداند كه نمى تواند بازپرداخت كند، مال باطل خورده است.[260] امام باقرعلیه السلام در ذیل آیه فرمود: ربا، قمار، كم فروشى و ظلم از مصادیق باطل است.[261]
رسول خداصلى الله علیه وآله درباره وضو و غسل با آب سرد، آنجا كه خطر جانى دارد فرمود: «و لاتقتلوا انفسكم انّ اللَّه كان بكم رحیماً».[262]
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مسلمانى به تنهایى وارد منطقه كفّار شد و كشته شد، خودكشى كرده است.[263]
كشتن رهبران معصوم یكى از مصادیق خودكشى و به هلاكت انداختن جامعه است، امام صادق علیه السلام درباره ى «لا تقتلوا انفسكم» فرمودند: یعنى اهل بیت پیامبر خود را نكشید.[264]
-----
260) كافى، ج 5، ص 95.
261) تفسیر نورالثقلین.
262) تفسیر نورالثقلین.
263) تفسیر برهان، ج 1، ص 363.
264) تفسیر فرات كوفى، ص 101.
**********
پیام ها:
- مالكیّت فردى محترم است و تصرّف در اموال دیگران، جز از راه معاملات صحیح و بر اساس رضایت، حرام است. «لاتأكلوا... الا... تجارة عن تراض»
- جامعه، داراى روح واحد و سرنوشت مشترك است. اموال دیگران را همچون اموال خودتان محترم بدانید. «اموالكم بینكم»
- هر نوع تصرّفى كه بر مبناى «حقّ» نباشد، ممنوع است. «لاتأكلوا... بالباطل»
- داد و ستدها باید با رضایت طرفین باشد، نه با اجبار واكراه. «عن تراض منكم»
- جان انسان محترم است، لذا خودكشى ویا دیگركشى حرام است. «لاتقتلوا انفسكم»
- احكام و مقرّرات اسلام پرتوى از رحمت خداوند است. «كان بكم رحیماً»
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
دریافت و نصب از https://zenderoid.ir
#آیه_ی_روز
**********
رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا
مریم - ٦٥
همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن؛ و در راه عبادتش شکیبا باش! آیا مثل و مانندی برای او مییابی؟!
**********
نکته ها:
براى كلمه ى «سمىّ» چند معنا ذكر شده است: شریك، همانند، همنام و فرزند.
كلمه «ربّك» در آیه قبل و كلمه «ربّ السموات و الارض» در این آیه نشان وحدت مدیریّت در اداره زندگى بشر با تمام هستى است.
عبادت، تنها ذكر خداوند و نماز نیست، زیرا این گونه عبادت ها مشكلى ندارد تا به صبر و مقاومت نیازمند باشد. پس مراد از «فاعبده و اصطبر» عبادتى است كه انسان را دچار تضادها، طاغوت ها ومشكلات فراوان مى كند وبخاطر همین، نیازمند صبر واستقامت است.
در روایتى از حضرت على علیه السلام مى خوانیم كه درباره معناى «هل تعلم له سمیّا» فرمودند: هیچ كس به نام اللّه نامیده نشده است.(119)
-----
119) توحید صدوق، ص 263.
**********
پیام ها:
- فلسفه ى عبادت ما در برابر خداوند، ربوبیّت انحصارى او نسبت به همه ى هستى است. «ربّ السّموات ... فاعبد»
- عبادت، صبر لازم دارد. «فاعبده واصطبر» (عبادت، یك نوع مبارزه با هوس ها و طاغوت هاست كه صبر مى خواهد.)
- خداوند تورا فراموش نكرده است، پس تو نیز او را فراموش نكن. «وما كان ربّك نسیّاً... فاعبده»
- خداوند، فرزند ندارد و هیچ موجودى مثل او نیست. «هل تعلم له سمیّاً»
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
دریافت و نصب از https://zenderoid.ir
#آیه_ی_روز
**********
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ
یونس - ٥٨
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند؛ که این، از تمام آنچه گردآوری کردهاند، بهتر است!»
**********
نکته ها:
با توجّه به شفا، موعظه و رحمت بودن قرآن كه در آیه ى قبل بود، ظاهر این آیه آن است كه مراد از فضل ورحمت، همان تمسّك به قرآن باشد. به فرموده ى حضرت على علیه السلام: روز قیامت ندا مى دهند كه هر كشاورزى گرفتار آفتى مى شود، جز آنان كه در مزرعه ى قرآن كشتند، پس در زمین قرآن كشت كنید. «فكونوا من حرثة القرآن» [288] پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: «مَن هداه اللَّه للأسلام وعلّمه القرآن ثمّ شكى الفاقة كتب اللَّه الفاقة بین عینیه الى یوم القیامة» هر كس را كه خداوند به نعمت اسلام و فهم قرآن مفتخر ساخت ولى او احساس بدبختى كند واقعاً بدبخت است و تا روز قیامت مهر بدبختى بر پیشانى او زده مى شود. سپس این آیه را تلاوت نمود. [289] و در روایت دیگرى فرمودند: به سراغ قرآن بروید تا زندگى تان زندگى سعیدان و مرگتان مرگ شهیدان باشد و از حسرتِ روز قیامت نجات یابید، چرا كه قرآن، كلام خداوند رحمن و مانع و امانى از شرّ شیطان و سبب برترى و سنگینى میزان است. [290]
در روایات، فضل و رحمت، به نبوّت و امامت تفسیر شده است. [291] چنانكه فضل به نعمت هاىِ عامّ الهى و رحمت به نعمت هاى خاصّ خداوند تفسیر شده است. [292]
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله فرمود: اهل ایمان بدانند كه نعمت دین از همه ى اموال كافران بهتر است و باید بدان شاد باشند. [293]
-----
288) نهج البلاغه، خطبه 17.
289) تفسیر نورالثقلین.
290) بحار، ج 89، ص 19.
291) تفسیر نورالثقلین.
292) تفسیر المیزان.
293) تفسیر صافى.
**********
پیام ها:
- به قانونى همچون قرآن كه شفا، موعظه، هدایت و رحمت است افتخار كنیم كه از همه ى قوانین بشرى برتر است. «فلیفرحوا»
- به نعمت ولایت شاد باشیم، نه به مال و مقام. «فلیفرحوا»
- نعمت ها را از فضل الهى بدانیم، نه از خود تا شادى ما رنگ الهى بیابد و سبب فخر فروشى و تكبّر نگردد. [294] «بفضل اللّه...فلیفرحوا»
- تنها نعمتى كه برخوردارى از آن باید سبب شادمانى باشد، قرآن است. «بفضل اللّه و برحمته... فلیفرحوا» (تقدّم «بفضل اللّه وبرحمته» نشانه ى انحصار است)
- نعمت هاى مادّى، گاهى سبب فتنه و فساد شده و زود گذر است، ولى نعمت هاى معنوى، پایدار و سبب رشد است. «خَیرٌ ممّا یَجمَعون»
- نعمت هاى معنوى، برتر از تمام نعمت هاى مادّى است. «خیرٌممّایَجمعون» (كسى كه بهره اى از قرآن دارد، نباید از تنگدستى خود ودارایى دیگران اندوهناك باشد)
294) تفسیر كبیرفخررازى.
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
#آیه_ی_روز:
**********
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىَ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ
الرعد - ١١
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
**********
نکته ها:
«معقبات» جمع «معّقبة» است و حرف «تاء» آن براى تأنیث نیست، بلكه براى مبالغه است. مثل علامة، لذا فاعل «یحفظونه» مذكر آمده است.
البتّه مراد از «معقبات» تعقیب انسان نیست تا با «بین یدیه» منافات داشته باشد، بلكه منظور، تعاقب و پى درپى آمدن ملائكه شب و روز است.
مراد از «امر اللَّه» در این آیه قهر و عذاب الهى نیست، زیرا معنا ندارد كه فرشتگان انسان را در برابر كیفر الهى حفاظت كنند، بلكه مراد خطرات و حوادث طبیعى است. چون طبیعت مخلوق خداست و آنچه در آن بگذرد نیز به خواست و اراده ى او مى باشد.
در آیات و روایات متعدّد از فرشتگانى یاد شده كه مأمور حفظ جان انسان و ثبت كارهاى او هستند و از آنان در برابر خطراتى كه مورد اراده ى حتمى خداوند نیست محافظت مى نمایند. البتّه بنابر مستفاد از روایات، همینكه اراده ى قطعى خداوند رسید، فرشتگانِ محافظ، مأموریّت حفاظت را رها و انسان را به دست اجل حتمى الهى مى سپارند. بنابراین امر و فرمان خداوند دوگونه است، حتمى و غیرحتمى (قضا و قدر) و فرشتگان فقط انسان را از حوادث غیر حتمى حفظ مى كنند، بدیهى است كه این حفاظت باعث سلب اختیار از انسان نمى شود و سرنوشت انسان ها و امتّ ها همچنان در اختیار خود آنهاست.
حفاظت فرشتگان هم از جان انسان هاست و هم از اعمال و رفتار آنها «ان علیكم لحافظین - یرسل علیكم حفظة» و هم از ایمان و فكر آنها در برابر انحرافات و وساوس شیطانى، زیرا «یحفظونه» هم شامل روح مى شود و هم شامل جسم.
امام سجادعلیه السلام با اشاره به این آیه فرمودند:
گناهانى كه نعمت ها را تغییر مى دهند عبارتند از: ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رها كردن كارهاى خیرى كه انسان به آن عادت كرده است.(21)
این آیه در مورد جوامع بشرى است، نه تك تك افراد انسانى. یعنى جامعه ى صالح، مشمول بركات خداوند و جامعه ى منحرف، گرفتار قهر الهى مى شود. امّا این قاعده در مورد فرد صالح و انسان ناصالح صادق نیست، زیرا گاهى ممكن است شخصى صالح باشد، ولى بخاطر آزمایش الهى گرفتار مشكلات شود و یا اینكه فردى ناصالح باشد، ولى به جهت مهلت الهى، رها گردد.21) تفسیر نورالثقلین.
**********
پیام ها:
- خداوند انسان را رها نمى گذارد. «له معقبات»
- گروهى از فرشتگان الهى، محافظ انسان ها هستند. «له معقبات»
- خداوند انسان را از حوادث غیر مترقّبه حفظ مى كند، «له معقبات یحفظونه» نه از حوادثى كه با علم وعمد براى خود بوجود مى آورند. «انّ اللَّه لایغیّر مابقوم»
- خطرات وحوادث گوناگون، انسان را احاطه كرده است.«من بین یدیه ومن خلفه»
- خداوند نعمتى را كه عطا فرماید پس نمى گیرد، مگر آنكه مردم، آن نعمت را ناسپاسى كنند. «انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم»
- به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نروید، سرنوشت شما به دست خودتان است. «حتّى یغیّروا ما بانفسهم»
- حفاظت خداوند تا زمانى است كه انسان، كفران نعمت نكند وگرنه از لطف الهى محروم و به حال خود رها خواهد شد. «اذا اراد اللَّه بقوم سوءاً»
- برخوردارى از نعمت هاى ظاهرى و بیرونى، وابسته به كمالات نفسانى و حالات درونى است. «حتّى یغیّروا ما بانفسهم» در جاى دیگر مى فرماید: «و لو انّ اهل القرى آمنوا و اتَّقَوا لفتحنا علیهم بركات من السّماء و الارض...»(22)
- اراده ى خداوند بالاتر از همه ى اراده هاست. «اذا اراد اللَّه بقوم سوءاً فلامردّ له»
-----
22) اعراف، 96.
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
#آیه_ی_روز آیه ی روز :
**********
مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ
هود - ١٥
کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها میدهیم؛ و چیزی کم و کاست از آنها نخواهد شد!
**********
نکته ها:
سؤال: این آیه مى فرماید: ما به دنیاطلبان بدون كم و كاست و به طور كامل نتیجه ى اعمالشان را در دنیا خواهیم داد، امّا در موارد دیگرى مى فرماید: «من كان یرید العاجلة عجّلنا له فیها ما نشاء لمن نرید»(27) به هر كس و به هر مقدار كه بخواهیم عطا مى كنیم. جمع میان این آیات چگونه است؟
پاسخ: دراین آیه مى فرماید: نتیجه ى كارشان را مى دهیم، «اعمالهم» ولى در آن آیه مسئله ى كار مطرح نیست، بلكه آرزو مطرح است كه خداوند مى فرماید: بعضى به گوشه اى از آرزوهاى خود مى رسند.
كسانى كه ایمان به معاد ندارند و یا براى خداوند كار نمى كنند، طلبى از پروردگار ندارند و در برابر خدمات و اختراعات و اكتشافات خود در همین دنیا به نام و نانى مى رسند. كسى مى تواند به پاداش اخروى انتظار داشته باشد كه به آن ایمان داشته باشد و الاّ كسى كه نه خدا را قبول دارد و نه معاد را، چه توقّعى از خداوند دارد؟
انسان اگر به جاى آخرت، دنیا، به جاى باقى، فانى و به جاى نامحدود، هدف محدود را دنبال كند، نتیجه ى عملش نیز محدود به همین دنیاى فانى خواهد بود.
27) اسراء، 18.
**********
پیام ها:
- انگیزه و هدف مهمّ است، نه فقط خود عمل. «من كان یرید الحیاة الدنیا»
- انسان اختیار دارد و مى تواند آن گونه كه مى خواهد اراده كند. «من كان یرید»
- خداوند عادل است، حتّى كسانى كه براى او كار نكنند، پاداش آنها را بدون كم و كاست در دنیا مى دهد. «نوفّ الیهم ... لایبخسون»
- دلیل نپذیرفتن حقّ، دنیاطلبى است. «فان لم یستجیبوا... من كان یرید الحیاةالدنیا»
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
دریافت و نصب از https://zenderoid.ir
╭┈────👇لینک عضویت🇮🇷
╰➤ https://eitaa.com/ravabetomomi_kh_shomali
#آیه_ی_روز :
**********
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىَ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ
مؤمنون - ٦٠
و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان بازمیگردند،
**********
نکته ها:
«وَجِل» به معناى اضطراب و نگرانى است.
تكامل معنوى انسان در چند مرحله صورت مى پذیرد كه در این آیات مطرح شده است:
مرحله ى اوّل؛ علم و شناختى كه مایه ى خشیت شود. «من خشیة ربّهم»
مرحله ى دوّم؛ ایمان عمیق و دائمى به آنچه درك كرده است.«یؤمنون»
مرحله ى سوّم؛ دورى از انواع شرك ها، مخفى و آشكار. «لایشركون»
مرحله ى چهارم؛ انفاق از آنچه خدا عطا نموده است. «یؤتون...»
مرحله ى پنجم؛ مغرور نشدن و دغدغه داشتن كه مبادا كارم ناقص یا عملم مردود یا وظیفه ام چیزى دیگرى باشد و در قیامت پاسخ گو نباشم. «قلوبهم وَجِلَة»
**********
پیام ها:
- به انفاق خود مغرور نشویم. «یؤتون... و قلوبهم وجلة»
- ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قیامت است. «وَجلة اَنّهم الى ربّهم راجعون»
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
دریافت و نصب از https://zenderoid.ir
#آیه_ی_روز:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
توبه - ٧٢
خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان (نصیب آنها ساخته)؛ و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) برتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!
نکته ها:
این آیه چگونگى تحقّق رحمتى را كه در آیه ى قبل بود، «سیرحمهم» بیان مى كند.
«جنّاتِ عَدن»، طبق روایات، بهترین و شریف ترین منطقه ى بهشت و جایگاه پیامبران و صدّیقان و شهداست، منطقه اى كه از نظر خوبى، به خیال كسى خطور نكرده است. [120]
مقایسه ى اهل نفاق با اهل ایمان (آیات 67 و 68 با 71 و 72)
- اهل نفاق، «بعضهم من بعض»، امّا اهل ایمان «بعضهم اولیاء بعض»
- اهل نفاق، «یأمرون بالمنكر و ینهون عن المعروف»، امّا اهل ایمان «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر»
- اهل نفاق، «نسوااللَّه»، امّا اهل ایمان «یقیمون الصلوة»
- اهل نفاق، «یقبضون ایدیهم »، امّا اهل ایمان «یؤتون الزكوة»
- اهل نفاق، «فاسقون»، امّا اهل ایمان «یطیعون اللَّه»
- خداوند به اهل نفاق، «نار جهنّم» وعده داده، امّا به اهل ایمان «جنّات، مساكن»
- براى اهل نفاق، «لعنهم اللَّه»، امّا براى اهل ایمان «رضوان من اللَّه»
- براى اهل نفاق، «عذاب مقیم»، امّا براى اهل ایمان «فوز عظیم»
-----
120) تفسیر كنزالدقائق.
پیام ها:
- زن و مرد، در برخوردارى از پاداش الهى، برابرند«وعداللَّه المؤمنین و المؤمنات»
- بزرگ ترین امتیاز بهشت، خلود در آن وجاودانگى نعمت هاى آن است. «خالدین فیها»
- زندگى آخرت تنها معنوى نیست، بلكه مادّى وجسمانى است. «جنّات، مساكن طیّبة»
- مسكن خوب، وقتى ارزشمند است كه در منطقه ى خوب باشد. «مساكن طیّبة فى جنّات عدن»
- از تمایلات طبیعى انسان به آب، سرسبزى، باغ، بوستان و منزل، در جهت گرایش به معنویت استفاده كنیم. «وعداللَّه... جنّات تجرى من تحتها الانهار...»
- لذّت هاى معنوى، بالاتر از لذّت هاى مادّىِ بهشت است. «رضوان من اللَّه اكبر»
- بهشت نیز درجات ومراتبى دارد. «جنّات تجرى، جنّات عدن ورضوان من اللَّه اكبر»
- رسیدن به پاداش اخروى ورضایت الهى، رستگارى بزرگ است«الفوزالعظیم»
#آیه_ی_روز
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
نمل - ٩٣
بگو: «حمد و ستایش مخصوص ذات خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسید؛ و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل نیست!
**********
نکته ها:
«الحمدللّه»، بهترین جمله براى ستایش الهى است كه هم بارها پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله به گفتن آن مأمور شده و هم در سوره ى حمد همه ى مسلمانان، هر روز باید آن را تكرار كنند.
سعدى درباره ى غفلت انسان از عاقبت كارش مى گوید:
كنون باید اى خفته بیدار بود
چو مرگ اندر آید زخوابت چه سُود
تو غافل در اندیشه ى سود و مال
كه سرمایه ى عمر شد پایمال
كنون كوش كاب از كمر در گذشت
نه وقتى كه سیلاب از سرگذشت
سكندر كه بر عالمى حكم داشت
در آن دم كه بگذشت عالم گذاشت
میسّر نبودش كز و عالمى
ستانند و مهلت دهندش دمى
**********
پیام ها:
- رسالت الهى، لطفى است كه باید براى آن شكر كرد. «انّما اُمرت... و قل الحمدللّه»
- آنچه تاكنون از آیات الهى دیده اید، گوشه اى از آنهاست؛ آیات دیگرى نیز در آینده به شما نشان خواهد داد. «سیریكم آیاته»
- مهلت هاى الهى را نشانه ى غفلت خداوند نگیرید. «و ما ربّك بغافل»
- نظارت دائمى خداوند، از شئون ربوبیّت اوست. «وما ربّك بغافل»
- انسان در برابر اعمال خویش مسئول است. «وما ربّك بغافل عمّاتعملون»
- از كفر و شرك مخالفان نگران نباش. «و ما ربّك بغافل عمّاتعملون»
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی
#آیه_ی_روز
********
🔻 وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
روم - ٢٣
و از نشانههای او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهرهگیری از فضل پروردگار (و تأمین معاش)؛ در این امور نشانههایی است برای آنان که گوش شنوا دارند!
**********
پیام ها:
- نعمت هاى الهى را ساده ننگیریم؛ خواب نیز یك نعمت بزرگ است. «و من آیاته منامكم»
- خواب، مقدّمه ى تلاش است. «منامكم... وابتغاؤكم»
- كار و تلاش براى كسب معاش، امرى پسندیده و نشانه اى الهى است. «و من آیاته... ابتغاؤكم»
- اصل خواب براى شب است و خواب در روز، براى استراحت جزیى است. «منامكم بالیل والنهار»
- فضل الهى گسترده است ولى تلاش ما براى كسب آن لازم است. «ابتغاؤكم»
- نعمت هایى كه دریافت مى كنیم، به خاطر استحقاق نیست، بلكه لطف و فضل الهى است. «من فضله»
**********
#خادمان_امین
#آیه_ی_روز
**********
وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا
مریم - ٧٦
(امّا) کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید؛ و آثار شایستهای که (از انسان) باقی میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!
**********
نکته ها:
كلمه «مَرَدّ» به معناى عاقبت ومنفعت است. وكلمه ى «ثواب» به معناى جزاى عمل است كه به انسان بر مى گردد، چه خیر باشد و چه شر؛ لكن بیشتر در خیر استعمال مى شود.(132)
در آیه ى قبل خواندیم كه گمراهان، در گمراهى بیشترى قرار مى گیرند. این آیه مى فرماید: هدایت یافتگان نیز در هدایت و نورانیّت بیشترى قرار مى گیرند.
در بعضى روایات مى خوانیم: مراد از «الباقیات الصّالحات» ذكرِ «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّاللّه واللّه اكبر» است.(133)
132) تفسیر المیزان.
133) تفسیر نورالثقلین.
**********
پیام ها:
- هدایت، مراحل ودرجاتى دارد. «و یزیداللّه ...»
- اعمال صالح نزد خداوند محفوظ مى ماند. «والباقیات الصّالحات خیر عند ربّك»
- توفیق انجام كارهاى شایسته، در پرتو هدایت الهى است. «اهتدوا هُدى و الباقیات الصّالحات»
- خداوند به پیامبرش عنایت مخصوص دارد. «عند ربّك»
- كیفر و پاداش از شئون ربوبیّت الهى است. «عند ربّك ثواباً»
- كار نیك، رمز خوش عاقبتى است. «الباقیات الصّالحات... خیر مردّا»
**********
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
دریافت و نصب از https://zenderoid.ir
#آیه_ی_روز
**********
وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لَّا تَشْعُرُونَ
بقره - ١٥٤
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمیفهمید!
**********
نکته ها:
در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند كه شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند. برخى از مردم مى گفتند: فلانى مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفكّر نهى كرد. [463] شهدا، نه تنها نامشان یا آثار كارهایشان زنده و باقى است، بلكه یك زندگى واقعى برزخى دارند. زندگى اى كه در آن رزق و شادى و بشارت است، زندگى در جوار رحمت خدا كه در آن حزن وترس وجود ندارد. مشخّصات این زندگى، در تفسیر سوره آل عمران [464]خواهد آمد. انشاءاللّه.
شهادت در راه خدا، شامل كشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوءقصد دشمنان، كشته شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مكان و زمان مى شود.
463) تفسیر مجمع البیان.
464) آل عمران، 168 تا 170.
**********
پیام ها:
- نگرشهاى محدود مادّى را باید با ایمان به خدا و گفته هاى او تكمیل و تصحیح كرد. «لاتقولوا»
- تكالیف سخت، نیاز به پشتوانه اعتقادى و جبران خسارت ها دارد. آرى، كسى كه بداند زنده است، به شهادت رو مى كند. «لاتقولوا... اموات بل احیاء»
- شهادت، زمانى ارزش دارد كه در راه خدا باشد. «فى سبیل اللَّه»
- پیكار در راه دین، از ارزشهاى والا در پیشگاه خداوند است. «یقتل فى سبیل اللَّه»
- روح، بعد از مرگ باقى است، هرچند جسم و بدن متلاشى شود. «احیاء»
- سرچشمه بسیارى از تحلیل ها، ناآگاهى از واقعیّات است.«لاتقولوا، لاتشعرون»
**********
#آیه_ی_روز
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ
فاطر - ٢٩
کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم پنهان و آشکار انفاق میکنند، تجارتی (پرسود و) بیزیان و خالی از کساد را امید دارند.
**
نکته ها:
در آیه قبل سخن از این بود كه تنها علما خشیت الهى دارند، گویا این آیه سیماى علماى واقعى را شرح مى دهد كه آنان: اُنس با قرآن دارند. نماز به پا مى دارند و انفاق آنان خالصانه است زیرا هم عَلَنى انفاق مى كنند و هم پنهانى و اگر ریاكار بودند تنها علنى انفاق مى كردند.
«تبور» از «بوار» به معناى كسادى شدید در تجارت است. از آنجا كه این امر موجب فساد و نابودى است به هلاكت هم بوار گفته مى شود.
در آیه قبل «یخشى اللّه» مطرح شد و در این آیه «یرجون»؛ آرى، مردان خدا میان خوف و رجا هستند.(573)
در قرآن بارها نماز و قرآن، در كنار هم مطرح شده اند:
«یتلون كتاب اللّه و اقاموا الصلاة»(574) كتاب خداوند را تلاوت مى كنند و نماز به پا مى دارند.
«یمسّكون بالكتاب و اقاموا الصلاة»(575) به كتاب آسمانى تمسك مى كنند و نماز به پا مى دارند.
«اتل ما اُوحى الیك من الكتاب و اقم الصلاة»(576) آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده تلاوت كن و نماز به پا دار.
امتیازات تجارت با خدا
- آنچه از سرمایه داریم، (سلامتى، علم، عمر، آبرو، مال و...) از اوست پس به خود او بفروشیم. آرى، اگر فرزندى زمین و مصالح و پولى از پدر گرفت و منزلى ساخت بعد افرادى خریدار منزلش شدند كه یكى از آنان همان پدر بود، عقل و وجدان مى گوید خانه را به پدر بفروشد، زیرا خود فرزند و تمام دارایى هایش از اوست و فروش به بیگانه جوانمردى نیست.
- خداوند به بهاى بهشت ابدى مى خرد، ولى دیگران هر چه بخرند، ضرر و خسارت است، چون ارزان مى خرند و زودگذر است.
- خداوند كم را مى پذیرد، «فمَن یَعمل مثقال ذرّة» ولى دیگران كم را نمى پذیرند.
- خداوند، از روى عفو و اغماض، عیب جنس را مى پوشاند و با همان نواقص مى خرد. در دعاى بعد از نماز مى خوانیم: خداوندا! اگر در ركوع و سجود نمازم خلل و نقصى است نادیده بگیر و نمازم را قبول فرما. در دعاى ماه رجب مى خوانیم: «خاب الوافدون على غیرك و خسر المتعرّضون الاّ لك»(577) یعنى باختند كسانى كه در خانه غیر تو آمدند و خسارت كردند كسانى كه به سراغ دیگران رفتند.
573) تفسیر اطیب البیان.
574) فاطر، 29. 575) اعراف، 170.
576) عنكبوت، 45. 577) مفاتیح الجنان.
پیام ها:
- تلاوت قرآن (گرچه مستحب است،) امّا قبل از واجبات آمده است. «یتلون... اقاموا... انفقوا»
- فكر و فرهنگ، مقدّمه ى عمل است. «یتلون كتاب اللّه - اقاموا الصلاة»
- كسى كه عاشقانه مكتب را بپذیرد، نماز و انفاقش قطعى است. (تلاوت كتاب به صورت مضارع آمده كه نشانه تداوم عمل و علاقه به تلاوت است، «یتلون» ولى نماز و انفاق به صورت ماضى آمده كه نشانه قطعى بودن انجام آن است.) «اقاموا - انفقوا»
- نماز، باید با رسیدگى به محرومان همراه باشد. «اقاموا - انفقوا»
- دارائى هاى انسان، داده الهى است. «رزقناهم»
- اگر توجّه داشته باشیم كه دارائى هاى ما از خداوند است، در انفاق، بخل نمى ورزیم. «انفقوا مما رزقناهم»
- بخشى از داده ها انفاق شود، باقى براى خودتان است. «مما رزقناهم» (كلمه «مِن» به معناى بعضى است)
- مورد انفاق، تنها مال نیست بلكه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به مردم كمك كرد. «ممّا رزقناهم»
- انفاق، هم سرى باشد هم آشكارا. (در انفاق پنهان، خلوص آدمى رشد مى كند و در انفاق آشكار، مردم تشویق مى شوند.) «سرّاً و علانیة» البتّه انفاق مخفیانه برترى دارد، لذا نام آن قبل از انفاق علنى برده شده است. «سرّاً و علانیة»
- امید به رستگارى، باید با فكر و عمل و انفاق همراه باشد وگرنه امید بدون كار، پندارى بیش است. «یتلون، اقاموا، انفقوا، یرجون»
- با داشتن علم و خشیت الهى (كه در آیه قبل بود) و با تلاوت قرآن و اقامه نماز و كمك به محرومان، باز هم خود را مستحقّ ندانید، تنها امیدوار باشید. «یرجون»
- در معامله با خدا، حتّى یك درصد زیان نیست. «تجارة لن تبور»
- گمان نكنید با انفاق، مال شما تمام مى شود. «تجارة لن تبور»
- در فرهنگ اسلام، دنیا بازار است و انسان فروشنده و نعمت هاى الهى، سرمایه و انتخاب مشترى با انسان است. او مى تواند با خدا معامله كند و مى تواند غیر خدا را انتخاب كند.