eitaa logo
روابط عمومی لرستان
403 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
114 فایل
روابط عمومی لرستان
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 (علیه السلام) : ☘ سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است، با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آورى. 🌺 به درستی که بنده زمانی که نماز می خواند و سپس سر بر سجده شکر می نهد، پروردگار حجاب های موجود میان بنده و فرشته ها و ملائک را می گشاید و می گوید : 🌸 ای ملائکه من! به بنده ام بنگرید. واجبم را به جای آورد و عهدم را برای من تمام نمود، سپس برای من نسبت به آنچه که برایش نعمت نموده ام، سجده شکر به جا آورد. 📖 تهذیب الاحکام ج۲
💠 عليه السلام 🔹مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ🥀 🔸شمار كسانى كه بر اثر مى ميرند، بيشتر از كسانى است كه به مى ميرند . 📚(بحارالأنوار ج70 ص354) https://eitaa.com/PR_Police
🏴 ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر درمیان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست و پایش می کشند روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد
✍️ 💠 گنبد روشن در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آهسته خبر داد :«ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاه‌مان می‌کردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد همراه‌مان آمده است. بسمه روبنده‌اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :«تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی‌اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :«کل داریا همین چند تا خونواده‌ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!» 💠 باورم نمی‌شد برای آدم‌کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این قند آب می‌شد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد :«همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به‌هم بریزیم، دیگه بقیه‌اش با ایناس!» نگاهم در حدقه چشمانم از می‌لرزید و می‌دیدم وحشیانه به سمت حرم قُشون‌کشی کرده‌اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب‌تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را می‌پایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز می‌خواند :«امشب انتقام فرحان رو می‌گیرم!» 💠 دلم در سینه دست و پا می‌زد و او می‌خواست شیرم کند که برایم اراجیف می‌بافت :«سه سال پیش شوهرم تو تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو می‌گیرم! تو هم امشب می‌تونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!» از حرف‌هایش می‌فهمیدم شوهرش در عملیات کشته شده و می‌ترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدم‌هایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید :«چته؟ دوباره ترسیدی؟» 💠 دلی که سال‌ها کافر شده بود حالا برای حرم می‌تپید، تنم از ترس تصمیم بسمه می‌لرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد :«فقط کافیه چارتا پاره بشه تا تحریک‌شون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همه‌شون رو میفرستن به درک!» چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله می‌کشید و نافرمانی نگاهم را می‌دید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بی‌رحمانه کرد :«می‌خوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه رو میده و عقدت می‌کنه!» 💠 نغمه از حرم به گوشم می‌رسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمی‌داشت که مظلومانه زمزمه کردم :«باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمی‌شد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد باشد که مرتب لبانش می‌جنبید و می‌خواند. پس از سال‌ها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی‌ام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت می‌خواستم وارد حرم دختر (علیه‌السلام) شوم که قدم‌هایم می‌لرزید. 💠 عده‌ای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای از سمت مردان به گوشم می‌رسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانی‌ام را پاره کرد. پرچم عزای (علیه‌السلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بی‌شرمانه صدایش را بلند کرد:«جمع کنید این بساط و شرک رو!» صدای مداح کمی آهسته‌تر شد، زن‌ها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید:«شماها به جای قرآن مفاتیح می‌خونید! این کتابا همه شرکه!» 💠 می‌فهمیدم اسم رمز عملیات را می‌گوید که با آتش نگاهش دستور می‌داد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قدکشیده بودم که تمام تنم می‌لرزید و زن‌ها همه مبهوتم شده بودند. با قدم‌هایی که درزمین فرو می‌رفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید این معرکه می‌شدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید:«این نسخه‌های کفر و شرک رو بسوزونید!» 💠 دیگر صدای روضه ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت‌مان آمدند و بسمه فهمیده بود نمی‌تواند این جسد متحرک را طعمه تحریک کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری‌که ناله‌ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم. روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می‌پیچیدم و صدای بسمه را می‌شنیدم که با ضجه ظاهرسازی می‌کرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...
تصویری از رهبر انقلاب در کنار مادر مکرمه شان مرحومه خدیجه میردامادی مادر رهبر معظم انقلاب بانو «خدیجه میردامادی» نسل نهم میرداماد و نسل سی‌ودوم سلام الله علیه است که در سن ۲۰ سالگی با آقاسیدجوادخامنه ای ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد که یکی از آنها رهبر معظم انقلاب ایران است. آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای، پس از فوت همسر اولش که سه دختر به نام‌های علویه، بتول و فاطمه‌سلطان از او به یادگار داشت، در سال ۱۳۱۳ شمسی با خدیجه میردامادی ازدواج کرد. بانو خدیجه در ۲۰ سالگی به همسری آیت‌الله سیدجوادخامنه‌ای درآمد و صاحب چهار پسر و یک دختر به نام‌های سیدمحمد،‌ سیدعلی، سیدهادی، سیدمحمدحسن و بدرالسادات معروف به بی‌بی رباب شد. مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب در روز ۲۲ آذرماه سال ۱۳۶۸ در سن ۷۵ سالگی، بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت و پیکرش در رواق پشت سر مرقد مطهر امام رضا سلام الله علیه در کنار همسرش واقع در توحیدخانه به خاک سپرده شد. 🇮🇷روابط عمومی پلیس🇮🇷 🆔@PR_Police
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یاجعفربن محمد ایهاالصادق یابن رسول الله شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) رییس مکتب تشیع تسلیت. 🇮🇷 🇮🇷 🆔 @PR_Police
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 رهبر انقلاب امروز در مجلس عزاداری شهادت حضرت علیه‌السلام: خط ائمه «خط ایستادگی و استقامت» و درس ائمه «درس منطق و استدلال» است. ۱۴۰۴/۲/۴ 💻 Farsi.Khamenei.ir
✅ ۲۵ راه میانبر از لسان امام صادق عليه السّلام ۱. «طلَبْتُ الْجَنَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِی السَّخَاءِ؛ بهشت را طلب کردم، پس آن را در بخشندگى یافتم.» ۲. «وَطَلَبْتُ الْعَافِیَةَ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعُزْلَةِ؛ خواستار سلامتی دین و دنیا شدم، پس آن را در کناره گیرى (مثبت و سازنده از مردم) یافتم.» ۳. «وطَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِی شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ؛ و سنگینى ترازوى اعمال را جستجوکردم، پس آن را در گواهى به یگانگى خدا تعالى و رسالت حضرت محمد (ص) یافتم.» ۴. «وَطَلَبْتُ السُّرْعَةَ فِی الدُّخُولِ إِلَى الْجَنَّةِ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَى؛ سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه براى خداى تعالى یافتم.» ۵. «وطَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ فِی تَقْدِیمِ الْمَالِ لِوَجْهِ اللَّهِ؛ و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خداى تعالى یافتم.» ۶. «وَ طَلَبْتُ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَةِ، و شیرینى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.» ۷. «وَ طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ؛ رقت (نرمى) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگى و تشنگى (روزه) یافتم.» ۸. «و طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاءِ؛ و روشنى قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.» ۹. «و طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَة؛ و (آسانى) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.» ۱۰. «وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِی صَلَاةِ اللَّیْلِ؛ و روشنى و نورانیت چهره را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.» ۱۱. «و طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ فِی الْکَسْبِ لِلْعِیَالِ؛ و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگى زن و فرزند یافتم.» ۱۲. «و طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَجَدْتُهُ فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی؛ و دوستى خداى تعالى را جستجو کردم، پس آن را در دشمنى با گنهکاران یافتم.» ۱۳. «و طَلَبْتُ الرِّئَاسَةَ فَوَجَدْتُهَا فِی النَّصِیحَةِ لِعِبَادِ اللَّهِ؛ و سرورى و بزرگى را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهى براى بندگان خدا یافتم.» ۱۴. «و طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی قِلَّةِ الْمَالِ؛ و آسایش و فراغت روح و روان را جستجو نمودم، پس آن را در کمى ثروت یافتم.» ۱۵. «وَ طَلَبْتُ عَزَائِمَ الْأُمُورِ فَوَجَدْتُهَا فِی الصَّبْرِ؛ و کارهاى پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایى یافتم.» ۱۶. «وَ طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ فِی الْعِلْمِ؛ و شرافت و بزرگی را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.» ۱۷. «وَ طَلَبْتُ الْعِبَادَةَ فَوَجَدْتُهَا فِی الْوَرَعِ؛ و عبادت و بندگی را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکاری یافتم.» ۱۸. «طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَوَجَدْتُهَا فِی الزُّهْدِ؛ و آسایش و راحتی را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایى یافتم.» ۱۹. «وَ طَلَبْتُ الرِّفْعَةَ فَوَجَدْتُهَا فِی التَّوَاضُعِ؛ برترى و جایگاه والا را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنى یافتم.» ۲۰. «وَ طَلَبْتُ الْعِزَّ فَوَجَدْتُهُ فِی الصِّدْقِ؛ و عزت (ارجمندى) را جستجو نمودم، پس آن را در راستى و درستى یافتم.» ۲۱. «وَ طَلَبْتُ الذِّلَّةَ فَوَجَدْتُهَا فِی الصَّوْمِ؛ و نرمى و فروتنى را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.» ۲۲. «وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَوَجَدْتُهُ فِی الْقَنَاعَة؛ و توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.» ۲۳. «وَ طَلَبْتُ الْأُنْسَ فَوَجَدْتُهُ فِی قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ؛ و آرامش و همدمى را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.» ۲۴. «و طَلَبْتُ صُحْبَةَ النَّاسِ فَوَجَدْتُهَا فِی حُسْنِ الْخُلُقِ؛ و همراهى و گفتگوى با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویى یافتم.» ۲۵. «وَ طَلَبْتُ رِضَى اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِی بِرِّ الْوَالِدَیْن؛ و خوشنودى خدا تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نیکى به پدر و مادر یافتم.» 📚 مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۲، ص ۱۷۳   علیه السلام  🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌺