eitaa logo
روابط عمومی انتظامی زنجان
328 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
﷽وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ شهادت یعنی،متفاوت به آخر برسیم و گرنه،مرگ پایان همه قصه‌هاست . ✅ امام خامنه‌ای: حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد ارتباط با ادمین کانال @Admin_R_O_E_Zanjan
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 💠 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 💠 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 💠 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»...
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر اطلاع رسانی مسابقات استانی قرآن کریم ویژه کارکنان پایور و وظیفه و خانواده های کارکنان فرماندهی انتظامی ج.ا.ایران معاونت تبلیغات و روابط عمومی سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی جمهوری اسلامی ایران اداره قرآن عترت و نماز. https://eitaa.com/nouralquran
شهادت مامور پلیس در درگیری با قاچاقچیان کالا در زنجان گروه استان ها – زنجان – فرمانده انتظامی استان از شهادت سرگرد"مهدی هادی" مامور پلیس امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی استان خبر داد.   به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، سردار "طراقیه" فرمانده انتظامی استان زنجان ضمن عرض تبریک وتسلیت به خانواده شهید هادی با اعلام این خبر اظهار داشت: شهیدی دیگر از سبزپوشان انتظامی که در راه دفاع از حریم امنیت و اقتصاد کشور با قاچاقچیان درگیر شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.     سرگرد "مهدی هادی" از مجموعه خدوم پلیس امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی استان زنجان  بامداد امروز حین توقیف کالای قاچاق با قاچاقچیان درگیر شده و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیام تسلیت سردار "طراقیه" به مناسبت شهادت سرگرد"مهدی هادی" گروه استان ها – زنجان – سردار "طراقیه" فرمانده انتظامی استان زنجان در پی شهادت سرگرد "مهدی هادی" پیام تبریک و تسلیت به شرح ذیل صادر کرد.   به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، سردار "طراقیه" فرمانده انتظامی استان زنجان در پی شهادت سرگرد " مهدی هادی" جمعی پلیس امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی استان زنجان پیام تبریک و تسلیت به شرح ذیل صادر کرد .   در متن پیام سردار آمده است:   انالله و انا الیه راجعون شهادت قبای سرخ دلاور مردانی است که  جان شیرین خود را در طبق اخلاص تقدیم حق تعالی می کنند و مصداق آیه شریفه قرآن "یاری کنندگان دین خدا هستند در زمین " و چه زیبا است این خلعت آسمانی در قامت  مردان انتظامی. گویا بر ضمیر باور این مردان بزرگ  همین بس که نوشته است: شهادت آرزوی ما است، لقائی که در تعبیر رسوالله (ص) "اشرف الموت قتل الشهاده"می باشد. شهیدی دیگر از سبزپوشان انتظامی که در راه دفاع از حریم امنیت و اقتصاد کشور با قاچاقچیان درگیر شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد. خبر شهادت سرگرد "مهدی هادی" از مجموعه خدوم پلیس امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی استان زنجان که بامداد امروز حین توقیف کالای قاچاق در مسیر زنجان - تبریز از سوی قاچاقچیان با خودرو دیگر زیر گرفته شد، کام همه ما راتلخ و موجبات ناراحتی همه همکاران و همشهریان گردید. بنده شهادت این پلیس خدوم را به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج) و نایب بر حق اش حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) و همچنین خانواده داغدار آن شهید بزرگوار تبریک و تسلیت عرض می کنم. از ایزد منان برای این شهید گرانقدر علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر طلب می‌ کنم. فرمانده انتظامی استان زنجان سرتیپ دوم ستاد "محمد طراقیه
پلیس زنجان : مراسم وداع با پیکر شهید سرگرد مهدی هادی سه شنبه 1402/02/19بعد از نماز مغرب و عشاء ، در محل امامزاده سید ابراهیم (ع) با حضور خانواده های معظم شهدا ، مسئولین ، فرماندهان ، کارکنان نظامی و انتظامی و مردم شهید پرور استان زنجان .
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢قاچاق مشروبات الکلی در زنجان و شهادت مامور پلیس امنیت اقتصادی سرگرد مهدی هادی