🔻علامه طباطبایی گفت: «آینده کشور دست دانشجویان است»
🔸آیت الله مصباح یزدی:
👈🔻 يك وقتي بود ما روي سادگي و بچگي دلمان ميخواست مثلاً دنبال امور معنوي و تهذيب نفس برویم، گاهی خدمت آقاي #طباطبايي ميرسيديم و #التماس ميكرديم يك چيزي به ما یاد بدهید. با دو مساله مواجه بوديم كه گاهي #تزاحم پيدا ميكرد. #يكي اين كه ميخواستيم دنبال جهات معنوي برويم بايد از درس خود كم میگذاشتیم؛ #يكي هم این که قشرهای مختلف بخصوص دانشگاهیان كمابیش مراجعه ميكردند و ما را دعوت ميكردند که بیا سخنراني كن یا درس بگو.
خدمت آقاي #طباطبايي عرض کردیم آقا ما با اين سؤال مواجه هستيم كه پرداختن به امور معنوي، مقداری به درس ما لطمه میزند، اگر بخواهیم به حرف این جوانها هم گوش بدهيم بايد هم از درس خود بزنيم هم از جاي ديگر؛ چه كار كنيم؟ ايشان فرمودند « #درس_را_مزاحَم_قرار_ندهيد!»
من همان شب يك درس #فقه شروع كردم. استادي بود که شب درس فقه ميگفت، خدا رحمت كند مرحوم آقا #مصطفي هم درس همان استاد ميآمد. اما دانشجوها يكي آقاي قليزاده بود که آن موقع دانشجو بودند و عده ديگري كه بعضي از آنها استاندار تهران شدند، چند نفر پزشك بودند، و ... . بچههاي نخبهاي بودند. اينها پيشنهاد كردند كه هفتگي درس تفسير براي ما بگو. مشكل اين بود كه بايد وسط هفته برويم. اگر روز جمعه بود مشكل چندانی وجود نداشت و احتياج به سؤال نداشتيم؛ ميرفتيم تهران به پدر و مادر خود سر ميزديم، ضمناً درس هم ميداديم. مشکل این بود که ميگفتند وسط هفته بخصوص سهشنبه باشد. برای يك جلسه سه چهار ساعت طول ميكشید تا به تهران برسيم، سه چهار ساعت هم برای بازگشت صرف میشد، يكروز كامل از دست میرفت تا يك جلسه براي دانشجوها داشته باشیم. خدمت آقاي #طباطبايي گفتيم جريان اين است؛ فرمودند آينده كشور دست اينهاست، اگر روي اينها كار كنيم ما در كشور #اسلام خواهيم داشت. اين تعبير براي ايشان بود، #آينده_كشور_دست_اينهاست؛ قبول كنيد! ما هم بلند ميشديم ميرفتيم خانه خودمان، آقاي قليزاده يك ماشين بنز گازوئيلي قديمی داشت، ميآمد از خانه آقابزرگ ما در نارمك سوارمان ميكرد و به جلسه میبرد. بالاخره يك روز كامل ما صرف ميشد که ما برويم يك جلسه تفسير براي اينها بگوييم؛ منتها تفسير جهتدار بود. منظورم راهنمايي آقاي #طباطبايي بود.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🔻علامه طباطبایی گفت: «آینده کشور دست دانشجویان است»
🔸آیت الله مصباح یزدی:
👈🔻 يك وقتي بود ما روي سادگي و بچگي دلمان ميخواست مثلاً دنبال امور معنوي و تهذيب نفس برویم، گاهی خدمت آقاي #طباطبايي ميرسيديم و #التماس ميكرديم يك چيزي به ما یاد بدهید. با دو مساله مواجه بوديم كه گاهي #تزاحم پيدا ميكرد. #يكي اين كه ميخواستيم دنبال جهات معنوي برويم بايد از درس خود كم میگذاشتیم؛ #يكي هم این که قشرهای مختلف بخصوص دانشگاهیان كمابیش مراجعه ميكردند و ما را دعوت ميكردند که بیا سخنراني كن یا درس بگو.
خدمت آقاي #طباطبايي عرض کردیم آقا ما با اين سؤال مواجه هستيم كه پرداختن به امور معنوي، مقداری به درس ما لطمه میزند، اگر بخواهیم به حرف این جوانها هم گوش بدهيم بايد هم از درس خود بزنيم هم از جاي ديگر؛ چه كار كنيم؟ ايشان فرمودند « #درس_را_مزاحَم_قرار_ندهيد!»
من همان شب يك درس #فقه شروع كردم. استادي بود که شب درس فقه ميگفت، خدا رحمت كند مرحوم آقا #مصطفي هم درس همان استاد ميآمد. اما دانشجوها يكي آقاي قليزاده بود که آن موقع دانشجو بودند و عده ديگري كه بعضي از آنها استاندار تهران شدند، چند نفر پزشك بودند، و ... . بچههاي نخبهاي بودند. اينها پيشنهاد كردند كه هفتگي درس تفسير براي ما بگو. مشكل اين بود كه بايد وسط هفته برويم. اگر روز جمعه بود مشكل چندانی وجود نداشت و احتياج به سؤال نداشتيم؛ ميرفتيم تهران به پدر و مادر خود سر ميزديم، ضمناً درس هم ميداديم. مشکل این بود که ميگفتند وسط هفته بخصوص سهشنبه باشد. برای يك جلسه سه چهار ساعت طول ميكشید تا به تهران برسيم، سه چهار ساعت هم برای باز