eitaa logo
🔥الرَوافِضُ الحَیدَری🔥
3.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
156 ویدیو
4 فایل
کپی بدون ذکر منبع🚫 موضوعات کانال: ⬇ پاسخ به شبهات دینی 📚 نشر احادیث و فضائل اهلبیت علیهم السلام👥 نقد و برسی دیگر مذاهب و ادیان 🔍 بیان اصول اعتقادات شیعه اثناعشری🌷 بیان مطاعن دشمنان اهل‌بیت🔥 مشخصات مجموعه/ارتباط👇👇 https://zil.ink/ravafez_alhaydari
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 وداع (سلام الله علیها) با سر مطهر (علیه السلام) و کردن ایشان 💔💔 🖇 (3) 👤مرحوم صدرالدین می نویسد: ✅فانْکَبَتْ عَلَیْهِ تَقَبَّلَهُ وَ تَبْکِی وَ تَضْرِبَ عَلَیٰ رَأْسِهَا وَ وَجْهَهَاٰ 👈حَتَّیٰ امْتَلَا فَمَهَّاٰ بِالدَّمً👉 🔰خود را بر آن سر مطهر انداخت و شروع کرد صورت پدر را و بر و زدن ؛ آنقدر با خود به دهانش زد که مملو از شد 😭😭💔 📚ریاض القدس المسمی بحدائق الانس.ج2 ص 326.ط کتابفروشی اسلامیه (چاپ سنگی) 🖤 مضمون این روایات در تایید و خون جاری کردن در عزای سیدالشهدا است‌ که توسط دختر سه ساله سیدالشهدا انجام شده 🖤این فعل حضرت رقیه صلوات‌الله‌علیها در مقابل چشمان صلوات‌الله‌علیه اتفاق افتاده و ایشان تاییدی بر فعل آن حضرت است 🖤اجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک و عمتک الرقیه صلوات الله علیکم .🖤 روافض الحیدری @ravafez_alhaydari
🛑 زنان درست کردن توسط امام سجاد صلوات الله علیه 🖇 (4) ✅ ...لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ... 👤يكى از فرزندان امام سجاد نقل ميكند كه : 🔰پس از شهادت امام حسين، در ماتم آنحضرت و جامه هاى خشن پوشيدند و هرگز از گرما و سرما شكايت نميكردند و پدرم على بن الحسين به علت (اشتغال آنها)به مراسم عزادارى براى ايشان درست ميكرد. 📚 المحاسن جلد: 2، صفحه: 420 🔰از اين رو فقها فرموده‌اند: حتى اگر در مورد برخى از كه فى نفسه مكروه هستند مانند پوشيدن در عزاى اهل‌بيت عليهم السلام دليلى بر پيدا نشود، باز حكم به آن خواهد شد، زيرا پس از آنكه به عنوان شعار و رمز عزاى اهل بيت قرار گرفت، و شعار چنين مطلبى از مطالب والاى دينى شد، تعظيم آن لازم و هتك آن خواهد بود. (البته به نظر بعض فقها پوشیدن لباس مشکی فی نفسه کراهتی ندارد) 📚شيوه هاى نوين عزادارى بدعت يا سنت جلد : 1  صفحه : 49 ◼️ حضرت زینب و مابقی زنان بنی هاشم این سیاه پوشی را در مقابل چشم امام معصوم انجام داده اند و تقرير امام دال بر تایید آن است و این مشتی بر دهان صوفیانی هست که به دلیل کراهت از پوشيدن لباس سیاه در عزاداری منع می کنند ◼️ شیعیانی که برای عزاداران حسینی غذا آماده می کنند قطعا بدانند که به فعل حضرت سجاد عمل کرده اند و فعل امام هست. 🔸 ان شاءالله بعد از دهه اول محرم به شبهات اهل‌سنت و... راجع عزاداری خواهیم پرداخت. الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 مگه شماست! هر وقت اومدن خانه شما بهشون بدید‼️ 👤شهید در جواب کسی که به ایشان گفت به خانم های که به جلسه می آیند تذکر بدهید گفتند: 🔰 مگر خونه شما اومدن⁉️ اگر خونه شما اومدن برخورد کن. اومدن خونه مادر شون (مجلس روضه حضرت زهرا) 🎙 به نقل از حاج ◼️ دوستان عزیز مجالس شعبه ای از و منزل سیدالشهدا هست روضه داره لطفا جای صاحب خونه برای کسی نگیرید و کسی رو نکنید. ◼️ ایضا مجالس عزاداری سیدالشهدا مصداق اتم و اکمل و هست دیگه لازم نیست اقایون به کسی امر و نهی کنند ؛ مجالس اباعبدالله هست و هرکسی حاضر شده به دعوت خود حضرات بوده. ◼️ به جای برخورد های قهر آمیر و تند در مجالس عزاداری با اخلاق و تکریم و احترام همه عزیزان رو به دستگاه اباعبدالله خوش بین کنید و کسی رو دفع نکنید‌. 💢 نکته اخر اینکه ما عمدا به روش حاج قاسم استناد کردیم که یه عده که هشتگ رو راه انداختند برای برخورد با شرکت کنندگان در مجلس سیدالشهدا دیگه جرعت نکنند به حاج قاسم بزنند هرچی این جماعت اونقدر هستند که به شهید سلیمانی هم خرده خواهند گرفت. الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari
🛑 وقایع به میدان رفتن بن الحسن صلوات الله علیهما و خواندن ایشان توسط اباعبدالله الحسین 🖇 (5) 👇👇👇
🛑 وقایع به میدان رفتن بن الحسن و کردن ایشان توسط اباعبدالله الحسین 🖇 (5) 👤 محدث کبیر بحرانی می‌نویسد: 🔰وقتی که نوبت جنگ به علیه السلام رسید، قاسم آمد و عرض کرد که عمو جان! اجازه می‌خواهم تا به جنگ این بروم! ▪️امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر برادرم! تو برادرم هستی و می خواهم که تو باقی بمانی تا به واسطه تو تسلی(از داغ برادر) پیدا کنم. پس حضرت، جنگ را به قاسم نداد. قاسم و ناراحت شد از اینکه چرا امام حسین علیه السلام به برادرانش اجازه جنگ را داده اما به او اجازه جنگ را نداده است و همین که با حالتی گوشه‌ای نشسته بود و سرش را روی پاهایش گذاشته بود،یادش آمد که پدرش به بازوی راستش بسته بود و به او وصیت کرده بود که هر وقت دچار اندوه و دردی شد، حرز را باز کند و بخواند و معنایش را بفهمد و هر چه که در آن نوشته شده بود به آن عمل کند. 🔻قاسم با خودش گفت سالهای زیادی گذشته برمن، ومثل این اندوه و درد تا به حال به من دچار نشده است. پس آن را باز کرد و نگاه کرد که در آن نوشته شده بود: 💠يَا وَلَدي قاسِمَ، اُوصيكَ إنّكَ إذا رَأيْتَ عَمَّكَ الْحسينَ عليه السّلامُ في كَربَلاءِ وَ قَد أَحَاطَتْ به الْأعْداءُ، فَلا تَتْرُكِ الْبِرازَ وَ الْجِهادَ لِأعْداءِ رَسولِ اللّهِ ، و لا تَبْخَلْ عليه بِروحِكَ، و كُلّما نَهاكَ عَنِ الْبِرازِ عَاوِدُهُ لِيَأذَنَ لَكَ في الْبِرازِ لِتَخُصَّ في السَّعادَةِ الْأبَديَّةِ 💔پسر جانم قاسم! تو را می کنم وقتی که دیدی عمویت حسین علیه السلام در سرزمین تنها شده و دشمنان او را احاطه کرده اند،پس جنگ در رکاب او را از دست مده و با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و اله، به قتال برخیز. و از فدا کردن روح و جانت برای عمویت بخل نورز و هر چه که او تو را از جنگ نهی کرد، باز سراغش برو و کن تا به تو اجازه دهد که به این وسیله سعادت ابدی را به دست آورده ای. 🔰پس قاسم بلند شد به خدمت عمو جان آمد و آن حرز و نوشته امام حسن علیه السلام را به دست عمو داد. امام حسین علیه السلام وقتی که آن نوشته را قرائت فرمود، کرد و ناله و زد و در نهایت آه سردی کشید و فرمود: 🔹ای پسر برادرم! این وصیت پدرت برای توست؛ اما پدرت وصیت دیگری به نزد من دارد و ناچارم به آن عمل کنم. 🔹پس امام حسین علیه السلام دست قاسم گرفت و به خیمه برد و عباس و عون را خبر کرد و به مادر قاسم فرمود: آیا برای قاسم جدیدی داری؟ عرضه داشت نه آقا جان! امام علیه السلام به خواهرش فرمود: صندوق را برایم بیاور. وقتی که زینب کبری علیها السلام صندوق را آورد و جلوی امام حسین علیه السلام گذاشت، حضرت آن را باز کرد و امام حسن علیه السلام را بیرون آورد و او را به تن قاسم کرده و امام حسن را بر سرش گذاشت و 👈 را گرفت که از کودکی نام او برای قاسم گذارده بودند. و او را برای قاسم خواند و دست دخترش را گرفته و در گذاشت و از خیمه بیرون آمد.👉 قاسم نگاه به دخترعمویش می‌کرد و می‌کرد تا اینکه صدای دشمنان را شنید که می‌گویند: 🔥آیا دیگر برای جنگ نیست؟! پس دست همسرش را رها کرد و خواست که از خیمه بیرون بیاید. همسرش گفت: چه در ذهنت می گذرد و چه می‌خواهی انجام دهی؟ قاسم گفت: می.خوام به ملاقات این دشمنان بروم چرا که آنها طلب مبارز می‌کنند و این من هستم که به جنگ آنها میروم. و به همسرش گفت: مرا رها کن که👈 ما باشد برای آخرت. 👉 همسرش زد و با قلبی حزین اشکهایش روی گونه‌اش جاری شد و گفت: تو میگویی عروسی‌مان باشد برای آخرت. پس من در تو را چگونه بشناسم؟ و در کدام مکان تورا ببینم؟ قاسم با دستش تکه نخی را پاره کرده و به او داد و گفت: دخترعمو! مرا به واسطه این تکه نخ بشناس و به یاد آور. پس اهل خیمه از اینکار قاسم شدیدا گریه کردند و همه فریاد و واویلا سر دادند. 📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲ 📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص۳۱۵ 📚أسرار الشّهادة، ص۳۰۵ 📚مدينة المعاجز، ص ۲۲۴ 📚معالي السّبطين،ج ۱ ص۴۵۷ الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari
🛑 قطره ای از وقایع شب عاشورا و وقت گرفتن اباعبدالله از لشکر عمر سعد (6) 👇👇👇
🛑 قطره ای از وقایع شب عاشورا و وقت گرفتن اباعبدالله از لشکر عمر سعد (6) ✅ ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا.... 🔰 در ، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی (حسب ظاهر) به رفت چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک می‌شوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر را شنید، به صورت زد و واویلاه برآورد. 🔰آنگاه حضرت ابو الفضل آمدن لشكر را بعرض رسانيد حسين عليه السّلام از جا برخاسته فرمود برادرا اينك بر مركب سوار شو و با لشكر ملاقات كن و علت آوردن بطرف و هدف اصلى آنان را بازجوئى فرما حضرت ابو الفضل باتفاق بيست نفر سواره از قبيل بن قين و بن مظاهر براى انجام مأموريت سر راه بر لشكر گرفته فرمود عزيمت كجا داريد و براى چه بطرف ما يورش آورده‌ايد. پاسخ داد امريه پسر زياد رسيده و دستور داده بشما پيشنهاد كنيم يا تحت فرمان او درآئيد و سر فرود آوريد و يا با شما كنيم. 🔰 ابو الفضل فرمود تعجيل مكنيد و آرام باشيد تا من خواسته شما را بحضور اقدس حسين عرضه داشته پاسخ بگيرم. لشكر حسب الامر توقف كرد و گفتند با وى ملاقات كن و او را از يورش و هدف ما مطلع ساز و نتيجه را براى ما بيان فرما. ابو الفضل بازگشته تا حسين عليه السّلام را از علت آمدن لشكر باخبر سازد و ياران ابو الفضل در اين هنگام به پند و اندرز لشكر پرداخته و آنان را از كارزار با حسين كه يادگار رسول خدا صلّى الله عليه و آله است باز مى- داشتند ابو الفضل حضور اقدس شرفياب شده مراتب را بعرض رسانيد. 🔰حسين عليه السّلام فرمود مراجعت كن و اگر بتوانى را براى ما بگيرى و نبرد را بفردا بيندازى باين منظور كه ما بتوانيم امشب را به و و بسر بريم زيرا خدا ميداند من نماز بخوانم و مجيد را تلاوت نمايم و همواره بدعا و استغفار بپردازم ابو الفضل حسب الامر مراجعت كرده و فرمودۀ امام عليه السّلام و خواسته آن حضرت را چنانچه شنيده بود براى لشكريان بيان كرد و انها قبول کردند 📚 الإرشاد، مفید رحمه الله ج۲ ص۹۰ الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علی مرمل بالدماء 💔 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🖤 اعظم الله اجورنا و اجورک یا مولای یا صاحب الزمان بمصابنا بالحسین علیه السلام 💔😭 🗡 تعظیم شعیره تطبیر امروز به وقت ایران🇮🇷 ان شاءالله فردا به وقت عراق🇮🇶 الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari