🛑 وداع #حضرت_رقیه (سلام الله علیها) با سر مطهر #امام_حسین (علیه السلام) و #خون_جاری کردن ایشان 💔💔
🖇 #معارف_حسینی (3)
👤مرحوم صدرالدین #واعظ_قزوینی می نویسد:
✅فانْکَبَتْ عَلَیْهِ تَقَبَّلَهُ وَ تَبْکِی وَ تَضْرِبَ عَلَیٰ رَأْسِهَا وَ وَجْهَهَاٰ 👈حَتَّیٰ امْتَلَا فَمَهَّاٰ بِالدَّمً👉
🔰خود را بر آن سر مطهر انداخت و شروع کرد صورت پدر را #بوسیدن و بر #سر و #سینه زدن ؛ آنقدر با #دستهاى_کوچک خود به دهانش زد که مملو از #خون شد 😭😭💔
📚ریاض القدس المسمی بحدائق الانس.ج2 ص 326.ط کتابفروشی اسلامیه (چاپ سنگی)
🖤 مضمون این روایات در تایید #مواسات و خون جاری کردن در عزای سیدالشهدا است که توسط دختر سه ساله سیدالشهدا انجام شده
🖤این فعل حضرت رقیه صلواتاللهعلیها در مقابل چشمان #امام_سجاد صلواتاللهعلیه اتفاق افتاده و #تقریر ایشان تاییدی بر فعل آن حضرت است
🖤اجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک و عمتک الرقیه صلوات الله علیکم .🖤
#محرم #عاشورا #حجاب #امام_زمان #ماه_محرم #کربلا
روافض الحیدری
@ravafez_alhaydari
🛑 #سیاه_پوشی زنان #بنی_هاشم درست کردن #غذای_نذری توسط امام سجاد صلوات الله علیه
🖇 #معارف_حسینی (4)
✅ ...لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ...
👤يكى از فرزندان امام سجاد نقل ميكند كه :
🔰پس از شهادت امام حسين، #زنان_بنى_هاشم در ماتم آنحضرت #لباس_هاى_سياه و جامه هاى خشن پوشيدند و هرگز از گرما و سرما شكايت نميكردند و پدرم على بن الحسين به علت (اشتغال آنها)به مراسم عزادارى براى ايشان #غذا درست ميكرد.
📚 المحاسن جلد: 2، صفحه: 420
🔰از اين رو فقها فرمودهاند: حتى اگر در مورد برخى از #شعائر كه فى نفسه مكروه هستند مانند پوشيدن #لباس_مشكى در عزاى اهلبيت عليهم السلام دليلى بر #استثناء پيدا نشود، باز حكم به #استحباب آن خواهد شد، زيرا پس از آنكه به عنوان شعار و رمز عزاى اهل بيت قرار گرفت، و شعار چنين مطلبى از مطالب والاى دينى شد، تعظيم آن لازم و هتك آن #حرام خواهد بود.
(البته به نظر بعض فقها پوشیدن لباس مشکی فی نفسه کراهتی ندارد)
📚شيوه هاى نوين عزادارى بدعت يا سنت جلد : 1 صفحه : 49
◼️ حضرت زینب و مابقی زنان بنی هاشم این سیاه پوشی را در مقابل چشم امام معصوم انجام داده اند و تقرير امام دال بر تایید آن است و این مشتی بر دهان صوفیانی هست که به دلیل کراهت از پوشيدن لباس سیاه در عزاداری منع می کنند
◼️ شیعیانی که برای عزاداران حسینی غذا آماده می کنند قطعا بدانند که به فعل حضرت سجاد عمل کرده اند و فعل امام #افضل_الاعمال هست.
🔸 ان شاءالله بعد از دهه اول محرم به شبهات اهلسنت و... راجع عزاداری خواهیم پرداخت.
#محرم #ماه_محرم
الروافض الحيدري
@ravafez_alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 مگه #خانه شماست! هر وقت اومدن خانه شما بهشون #تذکر بدید‼️
👤شهید #حاج_قاسم_سلیمانی در جواب کسی که به ایشان گفت به خانم های #بد_حجاب که به جلسه #روضه می آیند تذکر بدهید گفتند:
🔰 مگر خونه شما اومدن⁉️
اگر خونه شما اومدن برخورد کن.
اومدن خونه مادر شون (مجلس روضه حضرت زهرا)
🎙 به نقل از حاج #محمود_کریمی
◼️ دوستان عزیز مجالس #روضه_اباعبدالله شعبه ای از #حرم و منزل سیدالشهدا هست روضه #صاحب داره لطفا جای صاحب خونه برای کسی #تصمیم نگیرید و #فضولی کسی رو نکنید.
◼️ ایضا مجالس عزاداری سیدالشهدا مصداق اتم و اکمل #امربهمعروف و #نهیازمنکر هست دیگه لازم نیست اقایون به کسی امر و نهی کنند ؛ مجالس اباعبدالله #دعوتی هست و هرکسی حاضر شده به دعوت خود حضرات بوده.
◼️ به جای برخورد های قهر آمیر و تند در مجالس عزاداری با اخلاق و تکریم و احترام همه عزیزان رو به دستگاه اباعبدالله خوش بین کنید و کسی رو دفع نکنید.
💢 نکته اخر اینکه ما عمدا به روش حاج قاسم استناد کردیم که یه عده #جاهل که هشتگ #شیعه_انگلیسی رو راه انداختند برای برخورد با شرکت کنندگان در مجلس سیدالشهدا دیگه جرعت نکنند به حاج قاسم #برچسپ بزنند
هرچی این جماعت اونقدر #بی_حیا هستند که به شهید سلیمانی هم خرده خواهند گرفت.
#محرم #ماه_محرم #امام_حسین #امام_زمان #حجاب
الروافض الحيدري
@ravafez_alhaydari
🛑 وقایع به میدان رفتن #حضرت_قاسم بن الحسن صلوات الله علیهما و خواندن #عقد ایشان توسط اباعبدالله الحسین
🖇 #معارف_حسینی (5)
👇👇👇
🛑 وقایع به میدان رفتن #حضرت_قاسم بن الحسن و #مزدوج کردن ایشان توسط اباعبدالله الحسین
🖇 #معارف_حسینی (5)
👤 محدث کبیر بحرانی مینویسد:
🔰وقتی که نوبت جنگ به #اولاد_امام_حسن علیه السلام رسید، قاسم آمد و عرض کرد که عمو جان! اجازه میخواهم تا به جنگ این #کفار بروم!
▪️امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر برادرم! تو #یادگار برادرم هستی و می خواهم که تو باقی بمانی تا به واسطه تو تسلی(از داغ برادر) پیدا کنم.
پس حضرت، #اجازه جنگ را به قاسم نداد.
قاسم #اندوهگین و ناراحت شد از اینکه چرا امام حسین علیه السلام به برادرانش اجازه جنگ را داده اما به او اجازه جنگ را نداده است و همین که با حالتی #محزون گوشهای نشسته بود و سرش را روی پاهایش گذاشته بود،یادش آمد که پدرش #حِرزی به بازوی راستش بسته بود و به او وصیت کرده بود که هر وقت دچار اندوه و دردی شد، حرز را باز کند و بخواند و معنایش را بفهمد و هر چه که در آن نوشته شده بود به آن عمل کند.
🔻قاسم با خودش گفت سالهای زیادی گذشته برمن، ومثل این اندوه و درد تا به حال به من دچار نشده است.
پس آن را باز کرد و نگاه کرد که در آن نوشته شده بود:
💠يَا وَلَدي قاسِمَ، اُوصيكَ إنّكَ إذا رَأيْتَ عَمَّكَ الْحسينَ عليه السّلامُ في كَربَلاءِ وَ قَد أَحَاطَتْ به الْأعْداءُ، فَلا تَتْرُكِ الْبِرازَ وَ الْجِهادَ لِأعْداءِ رَسولِ اللّهِ ، و لا تَبْخَلْ عليه بِروحِكَ، و كُلّما نَهاكَ عَنِ الْبِرازِ عَاوِدُهُ لِيَأذَنَ لَكَ في الْبِرازِ لِتَخُصَّ في السَّعادَةِ الْأبَديَّةِ
💔پسر جانم قاسم! تو را #وصیت می کنم وقتی که دیدی عمویت حسین علیه السلام در سرزمین #کربلا تنها شده و دشمنان او را احاطه کرده اند،پس جنگ در رکاب او را از دست مده و با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و اله، به قتال برخیز. و از فدا کردن روح و جانت برای عمویت بخل نورز و هر چه که او تو را از جنگ نهی کرد، باز سراغش برو و #اصرار کن تا به تو اجازه دهد که به این وسیله سعادت ابدی را به دست آورده ای.
🔰پس قاسم بلند شد به خدمت عمو جان آمد و آن حرز و نوشته امام حسن علیه السلام را به دست عمو داد.
امام حسین علیه السلام وقتی که آن نوشته را قرائت فرمود، #شدیداً_گریه کرد و ناله و #فریاد زد و در نهایت آه سردی کشید و فرمود:
🔹ای پسر برادرم! این وصیت پدرت برای توست؛ اما پدرت وصیت دیگری به نزد من دارد و ناچارم به آن عمل کنم.
🔹پس امام حسین علیه السلام دست قاسم گرفت و به خیمه برد و عباس و عون را خبر کرد و به مادر قاسم فرمود:
آیا برای قاسم #لباس جدیدی داری؟
عرضه داشت نه آقا جان!
امام علیه السلام به خواهرش #زینب فرمود:
صندوق را برایم بیاور.
وقتی که زینب کبری علیها السلام صندوق را آورد و جلوی امام حسین علیه السلام گذاشت، حضرت آن را باز کرد و #قباء امام حسن علیه السلام را بیرون آورد و او را به تن قاسم کرده و #عمامه امام حسن را بر سرش گذاشت و 👈 #دست_دخترش را گرفت که از کودکی نام او برای قاسم گذارده بودند.
و #عقد او را برای قاسم خواند و دست دخترش را گرفته و در #دست_قاسم گذاشت و از خیمه بیرون آمد.👉
قاسم نگاه به دخترعمویش میکرد و #گریه میکرد تا اینکه صدای دشمنان را شنید که میگویند:
🔥آیا دیگر #مبارزی برای جنگ نیست؟!
پس دست همسرش را رها کرد و خواست که از خیمه بیرون بیاید. همسرش گفت: چه در ذهنت می گذرد و چه میخواهی انجام دهی؟
قاسم گفت:
می.خوام به ملاقات این دشمنان بروم چرا که آنها طلب مبارز میکنند و این من هستم که به جنگ آنها میروم. و به همسرش گفت: مرا رها کن که👈 #عروسی ما باشد برای آخرت. 👉
همسرش #فریاد زد و با قلبی حزین اشکهایش روی گونهاش جاری شد و گفت:
تو میگویی عروسیمان باشد برای آخرت.
پس من در #قیامت تو را چگونه بشناسم؟
و در کدام مکان تورا ببینم؟
قاسم با دستش تکه نخی را پاره کرده و به او داد و گفت: دخترعمو! مرا به واسطه این تکه نخ بشناس و به یاد آور.
پس اهل خیمه از اینکار قاسم شدیدا گریه کردند و همه فریاد و واویلا سر دادند.
📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲
📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص۳۱۵
📚أسرار الشّهادة، ص۳۰۵
📚مدينة المعاجز، ص ۲۲۴
📚معالي السّبطين،ج ۱ ص۴۵۷
الروافض الحيدري
@ravafez_alhaydari
🛑 قطره ای از وقایع شب عاشورا و وقت گرفتن اباعبدالله از لشکر عمر سعد
#معارف_حسینی(6)
👇👇👇
🛑 قطره ای از وقایع شب عاشورا و وقت گرفتن اباعبدالله از لشکر عمر سعد
#معارف_حسینی(6)
✅ ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا....
🔰 در #عصر_تاسوعا، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی (حسب ظاهر) به #خواب رفت چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک میشوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون #رسول_خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر #وحشتناک را شنید، #لطمه به صورت زد و #فریاد واویلاه برآورد.
🔰آنگاه حضرت ابو الفضل آمدن لشكر را بعرض رسانيد حسين عليه السّلام از جا برخاسته فرمود برادرا اينك بر مركب سوار شو و با لشكر ملاقات كن و علت #حمله آوردن بطرف #خيام و هدف اصلى آنان را بازجوئى فرما حضرت ابو الفضل باتفاق بيست نفر سواره از قبيل #زهير بن قين و #حبيب بن مظاهر براى انجام مأموريت سر راه بر لشكر گرفته فرمود عزيمت كجا داريد و براى چه بطرف ما يورش آوردهايد. پاسخ داد امريه پسر زياد رسيده و دستور داده بشما پيشنهاد كنيم يا تحت فرمان او درآئيد و سر #تسليم فرود آوريد و يا با شما #نبرد كنيم.
🔰 ابو الفضل فرمود تعجيل مكنيد و آرام باشيد تا من خواسته شما را بحضور اقدس حسين عرضه داشته پاسخ بگيرم. لشكر حسب الامر توقف كرد و گفتند با وى ملاقات كن و او را از يورش و هدف ما مطلع ساز و نتيجه را براى ما بيان فرما.
ابو الفضل بازگشته تا حسين عليه السّلام را از علت آمدن لشكر باخبر سازد و ياران ابو الفضل در اين هنگام به پند و اندرز لشكر پرداخته و آنان را از كارزار با حسين كه يادگار رسول خدا صلّى الله عليه و آله است باز مى- داشتند
ابو الفضل حضور اقدس شرفياب شده مراتب را بعرض رسانيد.
🔰حسين عليه السّلام فرمود مراجعت كن و اگر بتوانى #امشب را براى ما #مهلت بگيرى و نبرد را بفردا بيندازى باين منظور كه ما بتوانيم امشب را به #نماز و #دعا و #استغفار بسر بريم زيرا خدا ميداند من #دوست_ميدارم نماز بخوانم و #قرآن مجيد را تلاوت نمايم و همواره بدعا و استغفار بپردازم
ابو الفضل حسب الامر مراجعت كرده و فرمودۀ امام عليه السّلام و خواسته آن حضرت را چنانچه شنيده بود براى لشكريان بيان كرد و انها قبول کردند
📚 الإرشاد، مفید رحمه الله ج۲ ص۹۰
الروافض الحيدري
@ravafez_alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علی مرمل بالدماء 💔
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🖤
اعظم الله اجورنا و اجورک یا مولای یا صاحب الزمان بمصابنا بالحسین علیه السلام 💔😭
🗡 تعظیم شعیره تطبیر امروز به وقت ایران🇮🇷
ان شاءالله فردا به وقت عراق🇮🇶
الروافض الحيدري
@ravafez_alhaydari