eitaa logo
رواق ۲ ( مدارس ناحیه ۲ )
1.8هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
997 فایل
🌐 کانال روشهای تدریس، خلاقیت‌های آموزشی و پرورشی و فعالیت‌های مدارس 👨‍💻 ارتباط مستقیم با ادمین: @qomedu2 کانال اطلاع‌رسانی اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲ قم: @ravagh2 سایت اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲: https://n2-qom.medu.gov.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🇮🇷🇮🇷🕊 🇮🇷 ۱۹دی‌ماه سالروزشهادت و جمعی ازدلاورمردان نیروی‌ زمینی‌ سپاه 💥روایتی از : 🕊گفتیم درمحاصره است چطورمی‌توانیم برگردیم. همه خسته بودندچون ما چهل روز بعد از عملیات فتح المبین،عملیات بیت‌المقدس راشروع کرده بودیم. 🍃شهیدکاظمی توانست باکمک شهید خرازی آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهد. ایشان نیروهای عراقی رادرخرمشهر محاصره و با گرفتن١١هزاراسیر،شهر را آزاد کردند. آنها بادو لشکر خرمشهر را تصرف کردند هر کدام با پنج گردان یعنی سه هزار نفر درمقابل بیست هزار نفر دشمن!!! لشکرهای٨نجف و ١۴امام حسین تحت فرماندهی احمد وحسین بودندو این گونه بود که در همه عملیات‌ها تا پایان جنگ،شهید کاظمی بدون استثنانقش فعال وموفقی داشت؛وی از افراد مؤثر در آزادسازی خرمشهر بود و این شهر تا ابد، مرهون رشادت کاظمی است...🇮🇷 👇👇👇 🚩 عنایت حضرت زهرا(س) به حاج احمد کاظمی: 🥀اوایل سال۶١درعملیات بیت_المقدس درخدمت حاج احمد بودیم. اوفرمانده تیپ نجف بود.نیروها خیلی به او علاقه داشتند. درحین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود.با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. شهیدکاظمی می گفت: ((کسی نفهمدمن زخمی شدم.همین جا مداوایم کنید.میخواست روحیه ی نیروها خراب نشود.)) 🌟دکتر گفت:((این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود.)) به همین دلیل بستری شد. خونریزی اوبه قدری زیادبودکه بی هوش شد.مدتی گذشت،یک دفعه از جا پرید!... گفت:((بلندشو، باید برویم خط)) هر چه اصرار کردیم بی فایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقرنیروها شدیم.در طی راه از ایشان پرسیدم: ((شما بی هوش بودی،چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟)) 🌟هر چه می پرسیدم جواب نمی داد. قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهره ی من انداخت وگفت: ((می گویم، به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی حرفی نزنی... بعد خیلی آرام ادامه داد: ((وقتی در اتاق خوابیده بودم،یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (س)آمدند داخل اتاق،به من فرمودند: چراخوابیدی؟گفتم:سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم.حضرت زهرا(س) دستی به سر من کشیدند وفرمودند: بلندشو،بلندشو،چیزی نیست،برو به کارهایت برس...وقتی حاج احمد به منطقه برگشت درجمع نیروها گفت: من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ مابرحق هستیم،اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم...))🇮🇷 🕊🇮🇷🇮🇷🕊 📙منبع: ✔️کتاب فعالیت های پرورشی دبستان شهیدافسریک https://eitaa.com/ShahidAfsar1_Parvareshi
🥀🍃🇮🇷🍃🥀 🌺 تلنگر شهید به ما 🥀🍃🇮🇷🍃🥀 فعالیت های پرورشی دبستان شهیدافسریک https://eitaa.com/ShahidAfsar1_Parvareshi @Shahid_Afsar1