eitaa logo
رواق
136 دنبال‌کننده
839 عکس
270 ویدیو
1 فایل
این کانال در حوزه تولید و انتشار آثار هنری از جمله شعر، داستان، مستندنویسی، هنرهای تجسمی، نقد سینمایی و ... فعالیت می‌کند. ارتباط با مدیر: @m_i_saba
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دیباج
✅دیباج صد و یکم 🔶دُردانه 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌از کودکی هرگاه پدرم به سفر می‌رفت، غروب‌ها چشمانم را به امتداد راه تا آنجا که با افق تلاقی می‌کرد می‌دوختم و گوش‌هایم را به موسیقی باد می‌سپردم تا خبری از بازگشت او به من برسانند. 📌اما اینجا در این شهر، چند روزی است که در خرابه جایمان داده‌اند. نمی‌دانم کجاست اما هر جا هست، نفسم در هوایش تنگی می‌کند. نگاه مردمان این شهر جور خاصی است و من از نگاهشان هراسناکم. 📌چند روزی است که از پدرم بی‌خبرم. هربار از عمه سراغش را می‌گیرم، با صدایی شکسته و ضعیف می‌گوید: بابایت به سفر رفته و بعد از من رو می‌گیرد و در خود فرو می‌رود. 📌خود را از دیوار خرابه بالا می‌کشم و به افق خیره می‌شوم. اما نمی‌دانم چرا آسمان به‌نظرم تیره و تار می‌رسد. شاید سوی چشمانم کم شده. 📌 گوش‌هایم را برای شنیدن دَرای کاروان که مژده بازگشت پدر را می‌دهد، تیز می‌کنم اما چیزی جز ناله شوم جغدی که بر روی دیواری فروریخته نشسته و چون مردمان آن شهر نفرین شده، نگاهش را به خرابه دوخته است، نمی‌شنوم. پاهایم زخمی شده است. اگر پدر با ما همراه بود مرا در آغوش می‌گرفت و از میان سنگ و خارها عبور می‌داد و نمی‌گذاشت خارها پایم را آزار دهند. حالا دیگر شب چادر سیاهش را بر همه جا گسترده و ما را تا حدی از تلخی نگاه نامحرمان بدچشم پوشیده داشته است. تاریکی برای کودک خردسالی چون من خوفناک است. از ترس به خودم میلرزم. سرم درد میکند. عمه تکه پارچه ای به سر من بسته و سر خود را هم میان دستانش گرفته است. درست است که اینجا خرابه بی سقف و سایبانی است، اما حضور عمه چون سایبانی است بر سرمان. 👇
هدایت شده از دیباج
همچنان بازگشت پدر را انتظار میکشیدم. خواب دیدم پدر بازگشته و من خودم را در آغوشش افکنده ام. مرتب دست به موهایم میکشد و از گل گونه هایم، بوسه میچیند. ناگاه از خواب پریدم و بی اختیار از عمق جان ناله سر دادم و پدرم را صدا زدم و با ناله سوزناک خود گویا در آتش آرام گرفته شیون زنان دوباره دمیدم. همه سراسیمه دوروبرم جمع شدند و هر یک تلاش میکرد آبی بر آتش دلم بریزد و مرا آرام کند. اما مگر عده ای زنان همسر و فرزند از دست داده که شعله های غم از درونشان شراره میکشد، میتوانند آتش گُر گرفته دیگری را فرونشانند؟ دیگربار به دامن عمه پناه بردم. وجود عمه اقیانوس صبر و آرامش بود و چون خود را در او می افکندم، تمام وجودم آرام میگرفت. @Deebaj
18.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مدافع حرم ز کودکی خادم این تبار محترمم چونان حبیبِ مظاهر، مدافع حرمم به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم کنار لشکر عشاقِ حسین هم‌قدمم اگر که حرمت این بارگه شکسته شود و یا اگر که ره کرب و بلا بسته شود چونان زنم به پیکر غاصبِ شام و عراق که بندبند وجودش ز هم گسسته شود حکم دفاعِ از حرم ز شاه نجف دارم به امر رهبرم، هماره جان به کف دارم هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم ز کودکی خادم این تبار محترمم نه غصهٔ جدایی از یار و وطن دارم به امر حق به راه دل، کفن به تن دارم پریدن از قفس که بال و پر نمی‌خواهد عشق است، بال پریدن همان که من دارم ذکر لبم یا زینب، به دلم واهمه نیست به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست خدا مرا از در این خانه جدا نکند گداییِ در این خانه مرا خاتمه نیست خطوط قرمز دور حرم ز خون من است چو برکه‌ام که مرگ من، همان سکون من است پیاده می‌روم ز مشهدالرضا تا شام حال کبوتر حرم، حال کنون من است 🔹شعر: سیدضیاء محسنی 🔹اجرا: گروه سرود «نسیم قدر» @ravagh_channel ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غفوریان: سال‌هاست علامت‌كش هيات هستم 🔹ماجرای شفا گرفتن پدر مهران غفوریان از كفش جفت‌كردن هيات امام حسين علیه السلام @AkhbareFori ‌ 🔹ارسالی از: آموزگار نوباوه‌گان سرزمین ایران و عضو فرهیخته رواق جناب عباس جمشیدی ‌‌ @ravagh_channel ‌ ‌
السلام علیک یا ابا عبدالله به نام تو به نام مردانه‌گی به نام اسطوره دلداده‌گی یگانه یکه‌تاز میدان عشق کسی نخورده بی تو از نان عشق با نمک تو رفته‌ام زیر دِین قدیم‌الاحسان، به حق‌الحسین به حق او که فتح باب خداست به عشق او که رگِ خواب خداست به نام او به حق باب‌الحسین به حق اصغر، رگِ خواب حسین به نام نوری که شده جذب نور نورِ علی نور شده در تنور به نام آن سر، سرِ سردار عشق سری که سرگردان شد در دمشق به نام آن سر، سرِ سالار دین کز سرِ سرنیزه بیفتد زمین سری که شد شکسته با سنگ و خشت سری که شد سرور اهل بهشت سری که سردارِ سرِ دار شد سرِّ سرش مخزن‌الاسرار شد سری که هفتاد و دو سر داده بود سر به سر از پی‌اش، سر افتاد بود به نام آن که خونِ الله شد معرفتش، معرفت‌الله شد... شعر: علی باقرزاده گابیاتی از منظومه: «بین‌الطلوعین» @ravagh_channel ‌‌ ‌
لطیفةالبُکاء جانم فدای آن بی‌سوادی که وقتی ازش پرسیدند: عشق چند حرفه؟ گفت: چهار حرف! همه به دیوانه‌گیش خندیدند، اما دیدند اشکش راه افتاده و زیر لب زمزمه می‌کند: حسین، حسین، حسین... ‌ ______________________________________ ‌ ما دُور سواد خط کشیدیم با عشق حسین قد کشیدیم البته نه این که بی‌سوادیم بی‌دفتر و دستک و مدادیم ما چاکر عشق و عقل‌سوزیم با نوکری حسین، به‌روزیم از طائفۀ مُحرّمیم ما بیگانه مخوان که مَحرمیم ما گر باده‌کِش خُم حسینیم مُغ‌بچّۀ ساقی خمینیم از عِلم و عَلَم، عَلَم گرفتیم زنجیر زدیم و دَم گرفتیم: ای خونِ خدا خدائی‌ام کن در راه خودت فدائی‌ام کن منصور ایمانی(صبا) ‌ 🌴🌴🌴🐪🐪🐪🌴🌴🌴🌴🐪🐪🐪🐪🌴🌴🌴 ‌ ‌ @ravagh_channel
4_5891064872195592483.mp3
1.71M
🎙 مجموعه کلیپ صوتی «از تبیین تا قیام» | ۱. معنای نوکری امام حسین(ع) ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «نوکری امام حسین و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) به معنی واقعی کلمه این است که انسان بتواند افکار اینها را، خطّ مشی اینها را، جهت‌گیری‌های اینها را در جامعه روزبه‌روز گسترش بدهد؛ و این [کار] است که کشور ما را و جامعه‌ی ما را و نظام ما را و مردم ما را عزّتمند و پابرجا خواهد کرد و مشکلات را برطرف میکند.» ۱۳۹۵/۱۲/۲۹ ‌ 🔹ارسالی: عضو فرهیخته رواق هاتف وحید@ravagh_channel ‌ ‌