🔹کوچکترین رزمندهٔ شهید کشور
🔸مختصری از نوجوان شهید ظفر خالدی
«ظفر» قهرمانی کوچک و نوجوان از دیار غیورمردان چهارمحال و بختیاری و از اهالی لردگان در دویست کیلومتری شهرکرد است که دوم مرداد ۱۳۴۹ به دنیا آمد.
او در دورۀ دبستان دانشآموزی نمونه و در فعالیتهای فرهنگی مدرسه پیشتاز بود. آغاز تحصیلش پیش از انقلاب (1355) و سال سوم آن مقارن بود با پیروزی انقلاب و ورود جهادگران سازندگی به روستاهای محروم کشور.
حضور گروههای جهاد سازندگی و همراهی ظفر با آنها موجب ارتقاء اندیشه و افکار دینی وی و نیز آشناییاش با افکار امام خمینی (ره) شد.
ظفر ده ساله بود که دشمن آتش جنگ تحمیلی را برافروخت و او همان سال، با بسیج مستضعفین آشنا شد؛ نهادی که متولی آموزش عقیدتی و آمادگی رزمی مردم برای مقابله با بعثیون بود. کلاس پنجم، همراه پدر و گروهی از اهالی لردگان به دیدار امام خمینی (ره) شتافت و از همان دیدار تا پایان زندگیاش، شد عاشق امام و گوش به فرمانِ او.
در نخستین مراحل خودسازی، خود را به انجام واجبات و ترک محرمات مقید ساخت و با آنکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، هرگز نماز و روزهاش قضا نشد. یکی از دوستانش تعریف میکرد: «رمضان ۱۳۶۰ که مصادف با تیرماه داغ بود، با هم به صحرا رفته بودیم که ظفر در اثر گرمازدگی و تشنهگی از حال رفت، ولی حاضر نشد روزهاش را بشکند!».
ظفر با وجود مخالفتهای خانواده و بهویژه مادر و خواهرش و همچنین مسئولین اعزام، در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ خود را به جبهه رساند و لیاقت خود را به فرماندههان نشان داد، بهطوریکه به همراه دوستان همرزمش در جاده اهواز- خرمشهر مسئولیت انتقال اسراء جنگی به عهدهاش گذاشته شد. در یکی از پاتکهای دشمن مجروح شد و پس از یک روز جا ماندن در میان شهدا، توسط همرزمانش نجات یافت و به پشت جبهه منتقل شد.
ظفر پس از مدتی کوتاه همراه برادر بزرگترش در عملیات «رمضان» شرکت کرد و سرانجام در بیست و چهارم تیر ۱۳۶۱، یک هفته مانده به پایان دوازدهسالگیاش، در نبرد رویاروی با دشمن بعثی و در حالیکه تکتیرانداز بود، به شهادت رسید. جنازۀ او و تنها برادرش خدارحم را، پس از هفده سال، در کنار هم یافتند و پیکرشان در جوار شهیدان لردگان آرام گرفت. روحشان شاد و قرین دعا و شفاعت حضرت سیدالشهدا (ع) باد!
🖊 افسانه حیدری
#ظفر #کوچکترین_قهرمان_شهید
@ravagh_channel