13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اجرای رادیویی مطلب پدرهای پرکشیده ۱
🔸گوینده: مهدی رضایی
🔸به قلم: منصور ایمانی
#پدر
#کاسب
#حبیب_خدا
🔹عطارد یا تیر: نماد دبیری در اسطورههای ایرانی در علم نجوم
@ravagh_channel
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اجرای رادیویی مطلب پدرهای پرکشیده ۲
🔸گوینده: مهدی رضایی
🔸به قلم: منصور ایمانی
#پدر
#کاسب
#حبیب_خدا
@ravagh_channel
16.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اجرای رادیویی مطلب پدرهای پرکشیده ۳
🔹گوینده: مهدی رضایی
🔹به قلم: منصور ایمانی
#پدر
#کاسب
#حبیب_خدا
@ravagh_channel
رواق
🔹قافله شوق 🔸راهیان نور 🔹سفرنامه 🔸به سمت دشت آزادگان(سوسنگرد) به قصد سوسنگرد از خرمشهر بیرون آمدیم.
🔹بخش بعدی «قافله شوق»
🔸راهیان نور
🔹سفرنامه
🔸خودروی خدمت
👇
🔹قافله شوق
🔸راهیان نور
🔹سفرنامه
🔸خودروی خدمت
یک شب با دو تا از بچههای دسته قرار گذاشتیم برای حل کمبود وسیلۀ نقلیه، سیاست حمایت از حیوانات را پیش بگیریم! شک نداشتیم که قاعدۀ «تو نیکی میکن و در دجله انداز» جواب خواهد داد! و انصافا جواب خوبی هم گرفتیم! درازگوشها سه تا بودند. طوری نمکگیرشان کردیم که شدند خودروهای خدمات اختصاصی! یک هفته هر روز موقع کلاغپَر و تنگ غروب، برایشان نانخشکه میبردیم و گاهی هم چیزهایی جلویشان میگذاشتیم که باب طبعشان نبود، ولی قحطی بود و بیچارهها چارهای جز اطاعت نداشتند. ضمنا چند روز، وقتهایی که آزادتر بودیم، با آنها تمرین سواری میکردیم تا یک وقت تو جادهٔ اهواز، با ناشیگری ما رَم نکنند و لگد نپرانند. خلاصه با همین خدمات دو طرفه بود که بالاخره مرخصی گرفتیم و عین look خوششانس راه افتادیم به طرف اهواز. البته تا ۵ کیلومتری اهواز، محل استقرار دژبانی. راستش خرسواری با شأن نظامیگری سازگاری نداشت و دژبان اگر میدید، خِفتمان را میگرفت. حیوانها را دور از چشم دژبان، توی جنگل اقاقیا به درخت میبستیم و بقیۀ مسیر را با ماشینهای نظامی یا کرایه میرفتیم. عصر هم موقع برگشت قبل از بازرسی، از ماشین پیاده میشدیم و دور از چشم دژبان میزدیم به جنگل و هر کی سوار درازگوش خودش میشد و با هم میرفتیم خط. آن روزها سربند جوانی ما بود و از این که سواره میرفتیم و سواره بر میگشتیم خوشحال بودیم، ولی حالا نمیدانیم بقیه راههای دنیا را هم سوارهایم یا پیاده؟ مخصوصا راه عقبی را؟
#دفاع_مقدس
#راهیان_نور
#سفرنامه
🖊 راوینویسنده: منصور ایمانی
@ravagh_channel
رواق
🔹ادامه شرح حال و خاطرات شهید بهروز محمدحسینی اثر دخترشان امالبنین محمدحسینی 🔸از خاطرات همسر شهید
🔹ادامه زندگینامه و خاطرات شهید بهروز محمدحسینی به قلم دخترشان امالبنین محمدحسینی
🔸مستند شهدای دفاع مقدس
👇
🔹شرح حال و خاطرات شهید بهروز محمدحسینی به قلم دخترشان
امالبنین محمدحسینی
فرزندم عیسی که به دنیا آمد عملیات کربلای ۲ بود. بعد از عملیات برای دیدن آقا عیسی آمد و پس از چند روز رفت تا چهار ماه بعد برگشت. پسرم عیسی بسیار زیبا بود، ایشان که آمدند، عیسی در آغوش خانمی مجرد و از دوستان خانوادگی ما بود. آقا بهروز از من پرسید این بچه چهقدر زیباست، بچه کیست؟ به او گفتم برایت متاسفم، پسر خودت را نمیشناسی. باورش نمیشد عیسی آن قدر بزرگ شده باشد. او هر وقت از موضوعی ناراحت میشد، چهرهاش برافروخته میشد. آن روز به شدت دگرگون شد و عیسی را خیلی بوسید و ساعتها با او بازی کرد .
هنگام شهادتش مهدی پنج ساله، امالبنین چهار ساله و عیسای کوچکمان ده ماهه بود. سالهای بدون حضور بهروز سالهای سختی بود، هر چند این خلا فقط جسمانی بود و او هیچ گاه من و فرزندانم را تنها نمیگذارد.
🔸راوی: همسر شهید
#دفاع_مقدس
#شهید_بهروز_محمدحسینی
🔹نویسنده: امالبنین محمدحسینی، دختر شهید، از مسؤلین آموزش و پرورش استان گیلان، مستندپژوه دفاع مقدس، نویسنده خاطرات شهدای جنگ تحمیلی و مدافع حرم و عضو فاضله رواق
@ravagh_channel
4_5879609919539253548.mp3
5.07M
🔹نوای مهربانی
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
🔹خواننده: منصور ایمانی
🔸تکنواز گروه تارنوازان: داوود آزاد
🔹دستگاه: بیات ترک
🔸شعر: مولوی
#تصنیف
#تار
#موسیقی_اصیل_ایرانی
@ravagh_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چهطوری بفهمیم در راه حق هستیم؟
ــــــــــــــــــــ
#فاعتبروا_یا_اولی_الابصار
🌴گروه طلبه شهیده کربلای حسینی بانو زهرا دقیقی
https://eitaa.com/joinchat/2422669360C15ec35428a
#ولایت
#معیار_حق
#معیار_تولی_تبری
🔹هنر رهبری
🔹هنر هدایت
🔹هنر تبیین
🔹هنر رسانه
🔸ارسالی: حضرت حجةالاسلام والمسلمین محمدحسن حسنزاده مدیر فاضل گروه طلبه شهیدهٔ کربلا و عضو فرزانه رواق
@ravagh_channel