رواقِ دل ؛
ولی صبحای صحنِ قدس :) ؛ .
قربون تك تك کبوترایی که اینجا به عشقت پر میزنن ؛ قربونِ صدای جیکجیک گنجشکا دم دمای اذون صبح ..
قربون طعم شیرین آبِ صحنِ قدس ،
هوایِ بهشتیش ، و خلاصه همهچیزش .
- پلی کردن مداحی با صدای بلند تو صحن قدس یچیز دیگس .
میدونم ی چند وقته کم پست میزارم ؛ شرایطِ امتحانا و اینحرفاس دیگه ، دلم شدیدا برای فضای اینجا تنگ شده 🤍 ..
رواقِ دل ؛
میدونم ی چند وقته کم پست میزارم ؛ شرایطِ امتحانا و اینحرفاس دیگه ، دلم شدیدا برای فضای اینجا تنگ شده
ولی میام ؛ این هفته تموم شه ، رواق برمیگرده به حالت عادیِ خودش :)
- سلام جانِ من ؛
یادته گفتم تو اگه منو یادت نیست ؛
در و دیوارِ حرم منو یادشه ؟ ..
الان میگم ؛ مگه میشه منو یادت نباشه ؟ :)
خب آخه من همون خسته ی بیپناهم که هر وقت ، هر وقت گوشه کنارِ این دنیا
پناهگاهی نداشتم ،
هر وقت همه طردم کردن
هر وقت همه ترکم کردن
هر وقت همه باهام سرد شدن ..
تو هنوز بودی ! ؛ من هنوز همون نوکر بودم ،
من هنوز برای تو بودم ..
منم اومدم ..
سرمو گذاشتم رو پاهات ؛
گریه کردم و تو سرمو نوازش کردی .
اصلا مگه میشه منو یادت بره وقتی روز آخر وقتی ضریحت تو آغوشم گرفته بود با گریه گفتم فراموشم نکن ..
خلاصه ، باباحسین ؛
ذکر لب ما هر ثانیه اسم شماست ؛
شماهم مارو از یاد نبری یوقت ..
#حضرت128