رواقِ دل ؛
از همان دور شنیدم رَجَزت را پسرم ! این حسین و حَسَنت را جگرم سوخت علی ..
در مقاتل آمده است که حضرت علی اکبر علیهالسلام ؛ چون در آستانه شهادت قرار گرفت ، ندایش بلند شد : « یا اَبَتاه هذا جَدّی رَسُولُ اللّه قَدْ سَقانی بِکَاْسِهِ الْاَوْفی شَرْبَةً لا اَظْمَاُ بَعْدَها اَبَداً ؛ بابا ! این جدّم رسول الله است که مرا با کاسهای از آب گوارا سیراب کرد که هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شد . » امام سریعاً به بالین علی اکبر آمد و با چشمانی اشكبار فرمود : «قَتَلَ اللّه ُ قَوْماً قَتَلُوک ؛ پسرم ! خداوند بکشد آنانی را که تو را کشتند .. » آنگاه خم شد، صورت بر چهره خونآلود علی نهاد ؛ «فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ » سپس اضافه کرد: « علَیَ الدُّنیا بَعْدَکَ الْعَفا ؛
بعد از تو خاک بر سر این دنیا . »
نماهنگ نوحوا علی شبلی.mp3
4.58M
ای شهید ارباً اربا تو حرم ،
دوباره پخش شده پیکرِ تو ..
[ روز هفتم ]
حضرت سکینه سلاماللٰهعلیها به سمت پدرش حسین علیهالسلام آمد و گفت : عمویم عباس کجاست ؟ میبینم که در آوردن آب برای ما و اهل خیمه تأخیر کرده است .. حسین علیهالسلام پاسخ داد : عموی تو کشته شده است ؛ سکینه فریاد زد و گفت : « وای بر عمویم ، وای عباس .. » حضرت زینب این سخن را شنید و فریاد زد : وای برادرم ، وای عباس ، وای از فقدان تو عباس که بعد از تو با ما چه میشود .. حسین گفت : والله آری ، وای چه فقدانی ، ای ابالفضل بعد از تو چگونه کمرم شکست ؛ به خدا سوگند که دوری تو برایم سخت و دشوار است ؛ حسین(ع) به همراه زنان بر برادرش گریست .. زنان در اطراف او جمع شده و او را به گریه واداشته و عزاداری کردند ، حسین(ع) به همراه آنان به شدت گریست ، تا جایی که گفته شد : او از شدت اشک ریختن بیهوش شد . « بحر العلوم، مقتل الحسین علیه السلام / ۳۱۷، ۳۱۹- ۳۲۴ »
enc_1703582629031607380992 (1).mp3
1.99M
قدیمیِ ولی بهشدت مورد علاقه : )
به قول عراقیا ، امامابلفضل ؛
آخر معرفت و مرام ابلفضل ..
[ روز هشتم ]
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
44.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب شهادت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) در روز تاسوعا🖤💔
با حال خوب ببینید منم دعا کنید 🪴
🔻@seyyedoona
اولین ضربه کربلا لرزید ..
سرِ گودال ، مادری افتاد
از حرم یک نگاه پُر خواهش
به لب کُند خنجری افتاد ؛
رواقِ دل ؛
اولین ضربه کربلا لرزید .. سرِ گودال ، مادری افتاد از حرم یک نگاه پُر خواهش به لب کُند خنجری افتاد ؛
دومین ضربه شمر هم لرزید !
چکمه اش بر گلو ترحم کرد
ناله ی یا بُنیه ای آمد ..
خنجری دست و پای خود گم کرد
رواقِ دل ؛
دومین ضربه شمر هم لرزید ! چکمه اش بر گلو ترحم کرد ناله ی یا بُنیه ای آمد .. خنجری دست و پای خود گم
سومین ضربه غنچه ای پژمرد
لاله در چنگ خار و خَس افتاد
سینه ای غرق زخم بود اما ؛
خنجری کُند از نفس افتاد ..
رواقِ دل ؛
سومین ضربه غنچه ای پژمرد لاله در چنگ خار و خَس افتاد سینه ای غرق زخم بود اما ؛ خنجری کُند از نفس ا
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه
وضع حنجر وخیم تر می شد
ششمین ضربه ، هفتمین ضربه
فاطمه داشت بی پسر می شد :) 💔
رواقِ دل ؛
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه وضع حنجر وخیم تر می شد ششمین ضربه ، هفتمین ضربه فاطمه داشت بی پسر می شد :
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید ؛
درد بر استخوان مماس افتاد
نهمین ضربه خنجر کهنه ،
پشتِ گردن به التماس افتاد !
رواقِ دل ؛
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید ؛ درد بر استخوان مماس افتاد نهمین ضربه خنجر کهنه ، پشتِ گردن به التماس اف
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ
لشکری رفته رفته سر می رفت ..
زودتر از سر بریده به شام ،
قاصدی داشت خوشخبر می رفت
رواقِ دل ؛
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ لشکری رفته رفته سر می رفت .. زودتر از سر بریده به شام ، قاصدی داشت خوشخبر می
نوبت ضربه ای عجیب رسید !
یازده بار آسمان غش کرد ؛
حرمله سمت خیمه ها می رفت ..
در حرم معجری جوان غش کرد
رواقِ دل ؛
نوبت ضربه ای عجیب رسید ! یازده بار آسمان غش کرد ؛ حرمله سمت خیمه ها می رفت .. در حرم معجری جوان غش
وای از ضربه ی دوازدهم ..
ضربه ای که سنان پسندتر است
شمر با دست های لرزان گفت :
چه کسی نیزه اش بلندتر است ؟
enc_16880106248479708239930.mp3
3.34M
جایی که آدمو خیلی بد میسوزونه اینجاست ؛
2:08
[ روز دهم ]
رواقِ دل ؛
جایی که آدمو خیلی بد میسوزونه اینجاست ؛ 2:08 [ روز دهم ]
به عمه زینب جسارت شد ! ..
رواقِ دل ؛
به عمه زینب جسارت شد ! ..
- صبور بوده برای بریدن سرت اما ؛
برای غارت خیمه ببین چطور دویده !
تو را شبیه به مادر لگد زدند عزیزم :) 💔
مرا شبیه پدر دشمنت به بند کشیده ..