eitaa logo
رواقِ دل ؛
1.1هزار دنبال‌کننده
848 عکس
227 ویدیو
1 فایل
- إحضرني إلیك - دلتنگ حرمِ حسن .. کپی ممنوع ؛ @morhegh
مشاهده در ایتا
دانلود
رواقِ دل ؛
از همان دور شنیدم رَجَزت را پسرم ! این حسین و حَسَنت را جگرم سوخت علی ..
در مقاتل آمده است که حضرت علی اکبر علیه‌السلام ؛ چون در آستانه شهادت قرار گرفت ، ندایش بلند شد : « یا اَبَتاه هذا جَدّی رَسُولُ اللّه قَدْ سَقانی بِکَاْسِهِ الْاَوْفی شَرْبَةً لا اَظْمَاُ بَعْدَها اَبَداً ؛ بابا ! این جدّم رسول الله است که مرا با کاسه‌ای از آب گوارا سیراب کرد که هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شد . » امام سریعاً به بالین علی اکبر آمد و با چشمانی اشك‌بار فرمود : «قَتَلَ اللّه ُ قَوْماً قَتَلُوک ؛ پسرم ! خداوند بکشد آنانی را که تو را کشتند .. » آنگاه خم شد، صورت بر چهره خون‌آلود علی نهاد ؛ «فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ » سپس اضافه کرد: « علَیَ الدُّنیا بَعْدَکَ الْعَفا ؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا . »
نماهنگ نوحوا علی شبلی.mp3
4.58M
ای شهید ارباً اربا تو حرم ، دوباره پخش شده پیکرِ تو .. [ روز هفتم ]
علیِ اکبر رفت ، علیِ اصغر شد ..
از غم امشب زنده بمونیم عجیبه ..
مددی‌ابوفاضل، به‌تو‌میگه‌فاطمه‌وَلَدی‌ابوفاضل :)
حضرت سکینه سلام‌اللٰه‌علیها به سمت پدرش حسین علیه‌السلام آمد و گفت : عمویم عباس کجاست ؟ می‌بینم که در آوردن آب برای ما و اهل خیمه تأخیر کرده است .. حسین علیه‌السلام پاسخ داد : عموی تو کشته شده است ؛ سکینه فریاد زد و گفت : « وای بر عمویم ، وای عباس .. » حضرت زینب این سخن را شنید و فریاد زد : وای برادرم ، وای عباس ، وای از فقدان تو عباس که بعد از تو با ما چه می‌شود .. حسین گفت : والله آری ، وای چه فقدانی ، ای ابالفضل بعد از تو چگونه کمرم شکست ؛ به خدا سوگند که دوری تو برایم سخت و دشوار است ؛ حسین(ع) به همراه زنان بر برادرش گریست .. زنان در اطراف او جمع شده و او را به گریه واداشته و عزاداری کردند ، حسین(ع) به همراه آنان به شدت گریست ، تا جایی که گفته شد : او از شدت اشک ریختن بیهوش شد . « بحر العلوم، مقتل الحسین علیه السلام / ۳۱۷، ۳۱۹- ۳۲۴ »
enc_1703582629031607380992 (1).mp3
1.99M
قدیمیِ ولی به‌شدت مورد علاقه : ) به قول عراقیا ، امام‌ابلفضل ؛ آخر معرفت و مرام ابلفضل .. [ روز هشتم ]
بیا برگرد خیمه ، ای علمدارم ..
44.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب شهادت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) در روز تاسوعا🖤💔 با حال خوب ببینید منم دعا کنید 🪴 🔻@seyyedoona
دریای جود و کرم اباالفضل.mp3
5.11M
ماهِ من ، ماهِ حرم ابلفضل .. [ روز نهم ]
لب‌تشنه‌ز‌علقمه‌گذشتی‌آری ؛ " دریا " که‌به‌رودخانه‌ها رو‌نزند :) ..
حسین ، قلبم را غمت رها نمی‌کند ..
نمیشه کار مارو همین امشب تو اوج روضه تموم کنی ؟ :)
اولین ضربه کربلا لرزید .. سرِ گودال ، مادری افتاد از حرم یک نگاه پُر خواهش به لب کُند خنجری افتاد ؛
رواقِ دل ؛
اولین ضربه کربلا لرزید .. سرِ گودال ، مادری افتاد از حرم یک نگاه پُر خواهش به لب کُند خنجری افتاد ؛
دومین ضربه شمر هم لرزید ! چکمه اش بر گلو ترحم کرد ناله ی یا بُنیه ای آمد .. خنجری دست و پای خود گم کرد
رواقِ دل ؛
دومین ضربه شمر هم لرزید ! چکمه اش بر گلو ترحم کرد ناله ی یا بُنیه ای آمد .. خنجری دست و پای خود گم
سومین ضربه غنچه ای پژمرد لاله در چنگ خار و خَس افتاد سینه ای غرق زخم بود اما ؛ خنجری کُند از نفس افتاد ..
رواقِ دل ؛
سومین ضربه غنچه ای پژمرد لاله در چنگ خار و خَس افتاد سینه ای غرق زخم بود اما ؛ خنجری کُند از نفس ا
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه وضع حنجر وخیم تر می شد ششمین ضربه ، هفتمین ضربه فاطمه داشت بی پسر می شد :) 💔
رواقِ دل ؛
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه وضع حنجر وخیم تر می شد ششمین ضربه ، هفتمین ضربه فاطمه داشت بی پسر می شد :
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید ؛ درد بر استخوان مماس افتاد نهمین ضربه خنجر کهنه ، پشتِ گردن به التماس افتاد !
رواقِ دل ؛
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید ؛ درد بر استخوان مماس افتاد نهمین ضربه خنجر کهنه ، پشتِ گردن به التماس اف
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ لشکری رفته رفته سر می رفت .. زودتر از سر بریده به شام ، قاصدی داشت خوش‌خبر می رفت
رواقِ دل ؛
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ لشکری رفته رفته سر می رفت .. زودتر از سر بریده به شام ، قاصدی داشت خوش‌خبر می
نوبت ضربه ای عجیب رسید ! یازده بار آسمان غش کرد ؛ حرمله سمت خیمه ها می رفت .. در حرم معجری جوان غش کرد
رواقِ دل ؛
نوبت ضربه ای عجیب رسید ! یازده بار آسمان غش کرد ؛ حرمله سمت خیمه ها می رفت .. در حرم معجری جوان غش
وای از ضربه ی دوازدهم .. ضربه ای که سنان پسندتر است شمر با دست های لرزان گفت : چه کسی نیزه اش بلندتر است ؟
[ غَریب ؛ ]
ما با روضه ی امشب تا دم مرگ رفتیم و برگشتیم ..
enc_16880106248479708239930.mp3
3.34M
جایی که آدمو خیلی بد میسوزونه اینجاست ؛ 2:08 [ روز دهم ]
رواقِ دل ؛
به عمه زینب جسارت شد ! ..
- صبور بوده برای بریدن سرت اما ؛ برای غارت خیمه ببین چطور دویده ! تو را شبیه به مادر لگد زدند عزیزم :) 💔 مرا شبیه پدر دشمنت به بند کشیده ..