رواقِ دل ؛
اگه حالم ناخوشه از حرم دورم ؛
یادم نمیره ؛ اون شبو !
از همهجا ؛ دل بُریدم و رفتم هیئت ..
دلمو خوش کرده بودم که هنوز مونده تا بطلبه و برم ، شاید اسم منم نوشت ..
فقط من مونده بودم ؛
بقیه همه داشتن بار سفر رو میبستن !
گفتم بیخیال دنیا ،
اگه امام حسین بخواد جور میشه دیگه ..
شب ِسوم دهه دوم محرم بود :)
یادمہ چقدر بهش التماس کردم !
گفتم منم جای نوکر امام حسین ،
میدونی که چقد برام پدری کرده !
شما گره م رو وا کن :)💔
از هیئت اومدم بیرون با قلب شکسته ..
اون شبم با تموم دلتنگیاش تموم شد ..
صبح فردا خبر رسید که کولهت رو ببند !
سفر جور شد . .
خلاصه کنم !
رقیہ سه سالشه ،
با دستای کوچیکش
گره های بزرگ وا میکنه . .
#حضرت128
رواقِ دل ؛
حسین که تکراری نمیشه ؛
مستحب است شب اول ماه قمری ؛
نوکر دربهدرت را به زیارت ببری :) ..
#حضرتِ128