🌺🍃
🌺
#حکایتی_جالب
بازرگانی زنی زیبـا روی بنام زهره داشت. روزی بازرگان عزم سفر کرد بر تن زن لباسی سفید پوشاند و کاسه ای پر از رنگ نیل به غلام خود داد و گفت:
هر وقت زن مرتکب کاری ناشایست یا خیانتی شد بدون آنکه بفهمد یک انگشت را با نیل رنگی کن و بر لباس او بزن تا وقتی آمدم بدانم چقدر کار ناشایست انجام داده است و بعد به سفر رفت ...
پس از مدتی بازرگان به غلام نامه نوشت که:
کاری نکند زهره که ننگی باشد
بر جامه او ز نیل رنگی باشد
غلام هم در جواب نوشت:
گر ز آمدن خواجه درنگی باشد
چون باز آید زهره پلنگی باشد
#عبید_زاکانی
@ravankhob 🌹
✍ سلطان محمود از "طلحک"پرسید :
فکر می کنی جنگ و نزاع ؛چگونه بین مردم آغاز می شود ؟
طلحک گفت :ای پدر سوخته !!!
سلطان گفت :توهین می کنی؟؟؟.....سر از بدنت جدا خواهم کرد!
طلحک خندید وگفت :
جنگ این گونه آغاز می شود...کسی غلطی می کند و کسی به غلط
جواب می دهد..
#عبید_زاکانی
@ravankhob 🌹
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
🌸سـلامی جانفزا چون وصل جانان
🌸سـلامی خوش چو خوی مهربانان
🌸سـلامی کـز وجـودش عشـق زایـد
🌸ز سـر تا پای او، بـوی دل آیـد...
#عبید_زاکانی
🌸سلام صبح زیبـاتون بخیرو خوشی
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1