نظرات ویلهلم رایش در راستای #انقلاب_جنسی
ویلهلم رایش از بحث انگیزترین #پیروان_فروید بود که در اواخر عمر به #روانپریشی دچار شد. وی فرضیات اولیه فروید را درباره #سرکوبی_غریزه_جنسی پذیرفته و بسط داد. نظراتی که خود فروید در سالهای بعد از آنها دست کشید!
به نظر رایش مشکلات شخصیتی و روان نژندی، ناشی از عدم ارضای جنسی طبیعی است. به علت آنکه علائم روان نژندی قادر به تخلیه کامل انرژی جنسی نیستند، انرژی جمع شده در وجود فرد به عنوان تنش بدنی ظاهر می شود.
در اثر دیگر خود «روانشناسی توده ای فاشیسم (The mass psychology of Fascism)» به عوامل روانشناختی اشاره می نماید که به #اقتدارگرایی می انجامد و اعضای جامعه را وادار می کند که از استقلال فردی خود دست کشیده و #تسلیم_دیکتاتوری شوند.
اولین برخورد با مراجع قدرت در دوران کودکی در رابطه با #مسائل_جنسی است که کنجکاوی کودک با ممانعت، تنبیه و تهدید والدین روبرو شده و تظاهر آشکار آن #سرکوب می شود. این سرکوبی به سایر جنبه ها نیز گسترش یافته و بر کل شخصیت فرد حاکم می گردد. ناتوانی شخص از #تجلی_آزاد_غریزه_جنسی منجر به ناتوانی مجموعه شخصیت وی می شود. این به احساس حقارت و فرودستی در برابر مراجع قدرت می انجامد.
به اعتقاد رایش هر گونه کوشش در جهت گسستن بندهای اسارت در چنین جوامعی با شکست روبرو می شود و بر چسب خلافکاری می خورد. از دید ویلهلم رایش دیکتاتورها که نظم کهنه را به هم می زنند تنها خلافکارانی موفقند. رهایی انسان از اسارت با تکامل سالم جنسی او ممکن می شود.
@ravanshenasi_fetrat