eitaa logo
روایت احرار
713 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
268 ویدیو
244 فایل
روایت فعالین حوزه اعتیاد
مشاهده در ایتا
دانلود
-امیرالمونین(ع) خلاصه فردای اون روز احمد خوشحال مدارک آماده کرد و برای کار رفت،و قرار بر این شدکه، فردای اون روز برای کار رانندگی بره سر کار از اونجایی که یکی از خواهر احمد خونشون توی اون محله یعنی صدرا بود، احمد اونجا کار کند و برای استراحتش بره خونه خواهرش باشه. نیم ساعت نبود احمد خونه خواهرش بود که ،دیدم بهم زنگ زد ناراحت بود ،گفتم چی شده گفت چه گرفتاری شدیم ،گفتم بگو ببینم چی شده ،گفت ؛شوهر خواهرم گفته اینجا نمی‌توانی بمونی همین الان از خونه من برو بیرون ،اصلا حالم بد شد وقتی این موضوع رو بهم گفت، شوک بهم وارد شده بود هر چند هیچ وقت خیری بهش ندیده بودیم روی خوش نشون نمیاد مرموز بود همیشه. و اینکه توی صورت احمد که برادر زنش بود نگاه کرده بود حرفش زده بود احمد خیلی ناراحت شده بود حالا چیکار کنم واقعا اون لحظه توی این هوای سرد و بارانی به آقای صالحی تماس گرفته بود خدا خیرشون بده ،صحبت کرده بود با احمد دلداریش داده بود نگران نباش اون روز سر کار نگهش نداشته بود شاید اگه اون روز کمکش نمیکرد توی اون لحظه بحرانی و هوای سرد معلوم نبود روزگار برای احمد چطور رقم میخورد،🥺 🙏 خدایا شکرت 🙏 این یعنی معجزه پاکی ۱۴۰۳/۰۹/۲۴ ➖➖➖➖➖ 🌱781.6🏷 رویش ➖➖➖➖➖ رتبه عضو: 🌾 رتبه هسته 🕊 ➖➖➖➖➖ 🕊 @ravayateahrar 🌐 https://qen.ir/ahrar