🔳 #محرم #شب_سوم 🌴سلام خانم خانما دیر اومدم میدونم 🌴گریه نکن عزیزم دیگه پیشت میمونم 🎤 #حسین_طاهری @ravayatshahidan

#استوری #محرم به فدای لب عطشان حسین (ع) السلام عليك يا اباعبد الله @ravayatshahidan

امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه: من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا(ع) برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند! 📚مکیال المکارم بخش۶ ذیل قسمت۲۹ #اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ @ravayatshahidan

#استوری السلام عليك يا ابوالفضل العباس (ع) #محرم #تاسوعا @ravayatshahidan

🔳 #محرم #شام_غریبان 🌴ای گل لب تشنه افتاده به صحرا 🌴خیز و ببین چشمه اشکم شده دریا 🎤 #میثم_مطیعی @ravayatshahidan

#حدیث #امام_سجاد علیه السلام : در شگفتم از کسی که از خوردن غذایی که برایش ضرر دارد پرهیز می کند ، اما از گناه ، که مایه ننگ و رسوایی است پرهیز نمی کند !! #شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد 🏴🏴 @ravayatshahidan

📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی 📚 عنوان کتاب: هزار و دوازدهمین نفر 🔻 دویست خاطره از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ✍🏻 نویسنده:محمد رضا حسنی سعدی، عباس صادقی @ravayatshahidan

از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند： در اردوگاه شما را شکنجه‌تان میکنند یا نه؟ همه به آقا سید نگاه کردند ولی آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید . آقا سید باز هم حرفی نزد . پس شما را شکنجه نمیکنند؟ آقا سید بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمیگفت . نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست . افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت: تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند . 🚩 🚩 🚩 . فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید و گفت : الحق که شما سربازان خمینی هستید @ravayatshahidan

#خاطرات_شهدا فرمانده ای که با سرباز تفاوت نداشت... یک روز یک ماشین بار آرد، به موقعیت ما در کردستان رسید. محمد به تنهایی کیسه آردها را به پشت می گرفت و به انبار می آورد. راننده کامیون با دیدن این وضع می پرسد، فرمانده سپاه اینجا کیست، کسی نیست به شما کمک کند، خیلی خسته شده اید. محمد می گوید: «لازم نیست من خودم این ها را می آورم.» در آن موقع چند نفر از بچه ها می رسند و هنگامی که محمد را در آن حال خسته می بیند، به او می گویند شما نمی خواهد این کار را انجام بدهید، ما هستیم. راننده تازه فهمید که محمد خود فرمانده سپاه بوده که به تنهایی آردها را به دوش گرفته است. سردار شهید محمد منتظر قائم🥀 @ravayatshahidan