آدرس: فرخ شهر - میدان بسیج - بعد از درمانگاه، بطرف مسجد امام صادق ع - گنجینه معلمین

اصلاحیه. زمان جلسه به پیشنهاد دوستان گرامی ، از ساعت ۱۰ صبح به ساعت ۳ عصر تغییر یافت.

وضعیت کلی اردوگاه ۱۱ تکریت قسمت ۵۶ با اینکه دیشب را خوب خوابیدم اما هنوز خستگی پیاده روی دیروز توی پاهایم مانده ،نگهبان وارد می‌شود، آمار می‌گیرد و بیرون می‌رود. بعد از آمار در ها بسته میشود.علت بسته شدن در را از خلف میپرسیم ، می‌گوید: الان نوبت هواخوری بند یک هست ،بعد ازظهر نوبت بند ماست. آمار بعداز ظهر که تمام می‌شود بیرون می‌رویم الان وقت خوبیست تا با اسرای قدیمی گفتگویی داشته باشیم ،البته آنها هم مشتاق هستند تا اخباری از ما بگیرند.دو نفر از بچه ها مشغول آب پاشی محوطه هستند کنار باغچه ، جلوی آسایشگاه پنج را سایه گرفته است عصایم را روی زمين می‌گذارم و می‌نشینم یکی از قدیمی ها نزدیک می‌شود، سلام می‌کند جواب سلامش را میدهم ،کنارم می‌نشیند . کمی آنطرف تر ،یکی دیگر هم کنار حاج محمود می‌نشیند سرحرف را باز میکنیم ،حاج محمود و بلالی سراغ همشهری هایشان را می گیرند ولی اسرای قدیمی به سادگی اطلاعات نمی‌دهند و با احتیاط صحبت می‌کنند.بعد از یکساعت گفتگو متوجه میشوم که اینها اسرای عمليات های کربلای ۴ و ۵ و نزدیک به یکسال هست که توی این اردوگاه هستند . اول موقعیت اردوگاه ۱۱ را برایم توضیح می‌دهد. " اردوگاه ۱۱ تکریت شش بند دارد که بند یک سه آسایشگاه، بند دو چهار آسایشگاه و بندهای سه و چهار هم هر کدام سه آسایشگاه دارند . بند پنج و شش هم محل قبلی خود ماست که به آن ملحق می‌گویند." در هر آسایشگاه صد نفر و در کل اردوگاه حدود دو هزار نفر اسیر هست . موقعیت اردوگاه ۱۱ الان ما در حاشیه شهر تکریت و در پایگاه سوم هوایی هستیم .این پایگاه که پادگان آموزشی نیروی هوایی عراق میباشد در امتداد جاده موصل قرار دارد موقعیت فعلی ما ۱۵۰ کیلومتر از بغداد و حدود ۳۵ کیلومتر از سامرا فاصله دارد تکریت مرکز استان صلاح الدین است. این اطلاعات تا اندازه زیادی ما را از بی خبری خارج میکند و البته ما هم اخبار و اطلاعات یکسال اخیر را به اسرای قدیمی انتقال می‌دهیم و این گفتگوها ادامه دارد. البته از اینکه هنوز صلیب سرخ ، بچه های این اردوگاه را ندیده و هیچ نامه ای از این اسرا به ایران ارسال نشده نگرانی ما بیشتر می‌شود. ما جزء مفقود الاثرها هستیم.

هر روز یک صفحه با قرآن هدیه به روح شهدای گردان امام سجاد ع

🍂 خاطرات اسارت/در بغداد آزاده سرافراز محمدعلی نوریان 🔸 قسمت نهم با لهجه شیرین نجف آبادی فرمانده گروهان در گردان های انبیاء و چهارده معصوم (ع) لشکر ۸ نجف اشرف #خاطرات_اسارت #خاطرات_صوتی @defae_moghadas 🍂

ادامه خاطرات برادر بیژن کریمی صفحات ۱۴۸و۱۴۹