📌 #نماز به پا دارید ؛
رسم شهدا ترک نماز نبود حتی در شرایط سخت ...
اگر به نماز های احمد کاظمی نگاه می کردیم ، می دیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود. هیچ وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمی خواند.
کسانی که در کنار احمد نماز خوانده اند ، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند. چرا که او واقعا انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود.
📚 منبع : سردار سرتیپ فدوی
(ماهنامه شاهد یاران – ص۲۵)
🌷 "حاج قاسم سلیمانی" میگوید:
هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند؛
و پیوسته این ذکر:
«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی »
ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد.
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🌱روایتگری حماسه ششم بهمن
توسط سرکار خانم همایونی
دبیرستان شیوا شهرستان آمل
۱۴۰۲/۱۱/۰۶
🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🍀خاطره گویی حماسه ششم بهمن سال ۱۳۶۰
توسط برادر بسیجی ؛راوی
کربلایی سید عبدالله حسینی
🎤🏴
در مسجد شهدای ۷۲ تن (مقابل ترمینال)
🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
تصویر کمتر دیده شده از بنیانگذار بسیج نوفل لوشاتو پاریس :♥️🌱
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
❄️
🗣 راهکارهای تقویت صدا 🗣
✔️ یکی از راهکارهای مؤثر در تقویت صدا
زمزمه کردن است.👌
برخی از ما صدای نازک داریم و هنگام صحبت
با دیگران ممکن است آنها را خسته کنیم
یا حتی گوششان را آزار دهیم برای رفع این معضل میتوانیم شعری را انتخاب کنیم
برای مثال:شعر« تولد،تولد،تولدت مبارک» و با لبهای بسته آن را زمزمه کنیم
به نحوی که لبهایمان بلرزد
سپس در برخی از قسمتها سرعت خوانش خود را افزایش دهیم.✌️
#فن_بیان
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+سلام فرمانده☺️،خستهنباشی🖐🏼
-سلام،فرماندهخودتی😊
▪️#کلیپ 🎥
▪️#شهید_مصطفے_صدرزاده☘
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
شرکت در انتخابات، تکلیف است نه حق
علامه مصباح یزدی: اصلح در نظام اسلامی کسی است که دین شناس، عادل، مدیر و دشمن شناس باشد با انتخاب اشتباه هم مخالف مقتضای عقل عمل کردیم و هم سبب بهره نبردن و چه بسا ضرر به خود شدیم و همه اگر به واسطه انتخاب ما دیگران هم ضرر کرده اند، مسئولیم. اگر شرکت در انتخابات صرفا یک حق باشد، شرکت نکردن امری مذموم نیست، حقی که به فرد عرفا یا قانونا یا شرعا داده شده است را نمیخواهد استفاده کرد؛ اما اگرشرکت در انتخابات تکلیف باشد، باید شرکت کرد.
#انتخابات 🗳
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
انجمن راویان هزارسنگر آمل🍃
#قسمت_بیست_هشتم_یادت_باشد شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌸🌸🌸 تا آنجا این غریبگی به چشم آمد که
#قسمت_بیست_نهم_یادت_باشد
شهید مدافع حرم
حمید سیاهکالی مرادی
🌸🌸🌸
داخل حیاط،کنار باغچه،تازه چانه ی هردویمان گرم شده بود.از همه جا حرف زدیم. مخصوصا حمید روی مهمانی فردایشان حساس بود،چون اولین باری بود که من به عنوان عروس به خانه ی عمه می رفتم.حمید گفت:اونجا اومدی یه وقت نشینی،ما رسم داریم عروس ها کمک می کنن.پیش عروس های دیگه خوب نیست شما بشینی. جواب دادم:چشم،شما نگران نباش،من خودم حواسم هست.استاد این کارهام.
نم نم باران پاییزی باعث برای بیشتر خیس نشدن،دل به خداحافظی بدهیم.قطره های لطیف باران روی برگ گل ها و درخت های داخل باغچه می نشست و صورت هر دوی ما را خیس کرده بود.همین که از چارچوب در بیرون رفت،قبل از اینکه در را ببندم،برای اولین بار گفتم:((حمید!دوستت دارم.))بعد هم در را محکم بستم و به در تکیه دادم.قلبم تند تند می زد.چشم هایم را بسته بودم.از پشت در شنیدم که حمید گفت:فرزانه!من هم دوستت دارم.از خجالت دویدم داخل خانه.این اولین باری بود که من به حمید و حمید به من گفتیم:دوستت دارم!
فردای آن روز با خانواده به خانه ی عمه رفتیم،استرسی که از دیشب گرفته بودم با رفتار صمیمانه و شوخی های دخترعمه ها و جاری هایم از بین رفت.پدر حمید که بعد صیغه محرمیت او را بابا صدا می کردم با مهربانی خوش آمد گفت و عمه هم مدام قربان صدقه ام می رفت.بعداز ناهار حرف از زمان عقد شد.قرار بود بیست و ششم مهرماه،سالروز ازدواج حضرت علی ع و حضرت زهرا س برای عقد دائم به محضر برویم،اما حمید گفت:اگه اجازه میدین عقد رو کمی عقب بندازیم.تقویم رو نگاه کردم،دیدم اون روز قمر در عقربه و کراهت داره عقد کنیم.
بعد از مهمانی حمید من را به دانشگاه رساند و خودش برای گرفتن جواب آزمایش رفت.از شانس ما استادمان نیامد و کلاس هم تشکیل نشد.با دوستان مشغول صحبت بودیم که اسم ((همسر عزیزم تاج سرم حمید)) روی گوشی افتاد.
یکی از دوستانم که متوجه پیام شد،با شوخی گفت:بچه ها بیاید گوشی فرزانه رو ببینید. به جای اسم شوهرش انشا نوشته!
حمید شده بود مخاطب خاص من؛نه توی گوشی که توی قلبم،رندگیم،آینده ام و همه دار و ندارم!
پیامک داده بود که جواب آزمایش را گرفته و همه چیز خوب پیش رفته است.به شوخی نوشتم :مطمئنی همه چیز حله؟من معتاد نبودم که؟حمید گفت:نه،شکر خدا هر دو سالم هستیم.
چند دقیقه بعد پیام داد:از هواپیما به برج مراقبت.توی قلب شما جا هست فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردم!من هم جواب دادم:فعلا یک بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدی چیه!دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم.بلافاصله بعدش نوشتم :تشریف بیارید،قلب ما مال شماست.فقط دست و پاهای خودتون رو بشورید مثل اون روز روغنی نباشه.سر همین چیزها بود که به من می گفت خانم بهداشتی!چون دانشگاه علوم پزشکی درس می خواندم و به این چیزها هم خیلی حساس بودم،ولی حمید زیاد سخت نمی گرفت.اهل رعایت بود،ولی نه به اندازه یک خانم بهداشتی!
بعد از گرفتن جواب آزمایش بنا گذاشتیم دو روز بعد عقد کنیم که این بار هم قسمت نشد.خانواده حمید رفته بودند سنبل آباد،اما کارشان طول کشیده بود.دومین قرار عقد هم به سرانجام نرسید.
ادامه دارد....
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
#سلام_امام_زمانم 💚
اى آنكه در نگاهت حجمى زنور دارى
كى از مسیر كوچه قصد عبور دارى؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابى
اى آنكه در حجابت دریاى نور دارى
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل