eitaa logo
انجمن راویان هزارسنگر آمل🍃
326 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3هزار ویدیو
103 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید🕊️ 🌷سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفاً در انتشار مطالب کانال ما را یاری رسانید.🛑 📥مدیر کانال محسن تقی زاده @taghizadeh95
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شهیدی که مزارش سنگ قبر نمی‌پذیرد؛ ⚡️شهید عبدالصمد(محمود)فخّار ▫️تاریخ تولد: ۱۳۴۰ ▫️تاریخ شهادت: ١٣۶۵/١١/۴ ▫️محل تولد: کازرون، فارس ▫️محل شهادت: شلمچه 🔺شهید فخّار وصیت کرده بود که به یاد ائمه بقیع مزار من باید خاکی و بدون نام باشد، بعد از شهادت بر اثر توجه نداشتن به وصیتش بر روی قبرشان سنگ قبر می‌گذارند؛ فردای آن روز وقتی می‌آیند گلزار شهدا ناگهان می‌بینند که سنگ قبر شکسته! ⚡مجددأ سنگ قبر برایش قرار می‌دهند، روز بعد وقتی به گلزار می‌آیند دوباره با کمال تعجب می‌بینند که بازهم سنگ قبر شکسته؛ شب روز دوم شهید به خواب یکی از نزدیکانش آمده و میگوید مگر من وصیت نکردم که قبر من خاکی باشد؟ و از آن روز تا الان قبر این شهید در گلزار شهدای کازرون خاکی است. 🔺ایشان همیشه علاقه خاصی به امام رضا (ع) داشت و در اتفاقی عجیب،پیکر وی اشتباهی همراه شهدای مشهد به شهر مشهد منتقل شده بود و بعد از طواف شهید در حرم امام رضا (ع) از طریق نوشته‌ای که در لباسش جامانده بود به کازرون منتقل شد. ⚡روی کاغذ نوشته شده بود: صمد فخار عاشق امام رضا (ع) و اهل کازرون فارس هستم. در واقع اشتباهی در کار نبود، بلکه این عشق زایدالوصف شهید فخار پیکر او را به حرم امام رضا رسانده بود. 🔺مادر شهید می‌گوید: فرزندم عقیده داشت کار؛ بدون ریا، خودنمایی و دور از تشویق دیگران و فقط برای رضای خدا صورت گیرد و حتی وصیت وی هم که گفته بود مزارم خاکی و بدون شناسه باشد، برگرفته از همین روحیه بوده است. ⚡فرمانده شهید فخار در عملیات کربلای ۵ بود که بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. شادی روح شهداء صلوات @ravianaml
🍀نوکری مردم رو کسانی میکردند که کاخ نشینی رو بر خود حرام کرده بودند..! 🍃 @ravianaml
✫⇠ 📚پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط) 📘 ✍ به روایت همسر شهید ✫⇠() 🍀 ... بعد از او برادرم را برای این کار فرستادم او هم به در سپاه رفته بود و به یکی از برادران پاسدار گفته بود که رضا بدیهی شهید شده؟انها هم به خیال این که برادر من اقوام رضا بدیهی است به او گفته بودند نه خیر مرتضی جاویدی شهید شده است. او هم دیگر به خانه دایی ام نیامد و مستقیما به روستا رفته بود, خیلی ناراحت بودم و گریه می کردم . 🍃یک لحظه متوجه شدم که یک ماشین جلو خانه دایی ام توقف کرد. خوب که کنجکاو شدم فهمیدم که ماشین سپاه است . دختر دایی ام هم که از همه جریاناتی که آنجا می گذشت بی خبر بود به داخل منزل آمد و به دایی ام گفت: ماشین سپاه آمده و با شما کار دارد. دایی و زن دایی ام نگاه تندی به من کردند و سراسیمه جلو در حیاط رفتند. بعد از چند لحظه ای زن دایی برگشت و برای اینکه رد گم کند رو به دختر دایی ام کرد و گفت: این که ماشین سپاه نبود دوستان پدرت بودند چرا بی خودی حرف می زنی . هر چه دختر دایی ام اصرار می کرد که آنچه او دیده ماشین سپاه بوده با پافشاری بیشتر دایی و زن دایی ام مواجه می شد. 🍃من که سرم درد گرفته بود و نمی دانستم چه کار کنم و با خود می گفتم:خدایا اینجا چه خبر است اگر آقای بدیهی شهید شده پس این همه رفت و آمد به اینجا برای برای چه چیزی است. شب شد که دایی ام کنار من نشست و در آن لحظه احساس کردم که دایی ام می خواهد مطلبی به من بگوید. مرتب این پا و آن پا می کرد تا این که طاقتش تمام شد و و به من گفت: دخترم بلند شو و به جلیان برو! اشک در چشمانم حلقه زده بود رو به دایی ام کردم و گفتم می خواهم این جا بمانم و در مراسم خاک سپاری آقا رضا شرکت کنم و از حال آقا مرتضی باخبر شوم. دایی گفت:دخترم فکر می کم آقا مرتضی خبر ندارد که شما این جا هستید به سپاه زنگ زده و با آقای نجفی صحبت کرده و به همین خاطر ایشان به جلیان رفته که شما را از سلامتی او مطلع سازد. ⚡خودم هم نمی دانم چرا بعد از صحبت دایی ام راضی شدم که به روستا برگردم . سریع وسایلم را جمع کردم و به جلیان رفتم. وقتی از ماشین پیاده شدم زینب خواب بود وقتی وارد منزل شدم و درب اتاق را باز کردم دیدم که همه جمع شده اند و گریه می کنند. برای یک لحظه نمی دانستم که کجا هستم. تمام خانه و کسانی که انجا نشسته بودند دور سرم می چرخیدند. همان جا نشستم. دیگر همه چیز برایم روشن شد.و فهمیدم که سرنوشت من هم همان طور رقم خورد که بر سر مابقی خانواده های ساکن در هتل آمده بود.بعد از چند لحظه ای متوجه شدم که آقای ذوالقدر و بنایی نزد من آمدند و خبر از دست دادن میوه دلم را به من دادند و آن موقع بود که فهمیدم مابقی مسیر را باید تنها طی کنم. ⚡در آن روز خیلی مواظب من بودند که خدای نکرده به فرزندی که در شکم دارم آسیبی نرسد و خودم هم تقریبا به فکر این قضیه بودم و یادم نمی رود آن لحظه جدایی ،لحظه ای که همیشه فکرش مرا آزار می داد. 🍃زمانی که برای پیشباز جنازه به پلیس راه رفتیم جمعیت مشتاق آنقدر زیاد بودند که تمام جاده را مسدود کرده بودند . من در آن مجلس کسی را ندیدم که آرام و قرار داشته باشد و مانع از خاکسپاری مرتضی می شدند. بعد از انتقال این عزیز به روستا تنها عاملی که باعث شد شهید مرتضی را به خاک بسپارند سخنرانی آقای اسدی بود که به آنجا آمده بودند .وی مردم را سرگرم سخنرانی خودش کرد و عده ای هم آقا مرتضی را به خاک سپردند. 🍃چندان طولی نکشید که فرزند دوم مان هم به دنیا آمد و طبق خواسته خود آقا مرتضی قبل از شهادتش نام او را زهرا گذاشتیم. البته نظر اولیه خود آقا مرتضی این بود که نام او را ام کلثوم بگذاریم . پیشنهاد نام زهرا هم برادرم داد اما من گفتم می خواهم اسمی برای دخترم بگذارم که خود آقا مرتضی به من گفته بود.روز بعد یکی از اقوام به منزل ما آمد و گفت: من دیشب آقا مرتضی را در خواب دبدم و ایشان سفارش کردند که نام دخترش را زهرا بگذارند .من هم چون گفته این بنده خدا برایم حجت بود این کار را کردم. ☝️ سلامتی سر کار خانم امنه روستایی همسر شهید مرتضی جاویدی و کلیه, همسران شهدا, شیرزنان با غیرت و صبور میهنم که داغ عشق را بر سینه خود تحمل می کنند, صلوات. ☀️  @ravianaml ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
السلام‌علیک 🍂هجران بس است ای پسر فاطمه...،بیا شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد 🍂بین من و تو پرده‌ی عصیان حجاب شد ما را گناه‌کاریِ‌مان از تو دور کرد... نشر مطالب=صدقه جاریه سلامتی و تعجیل ظهور مولا صلوات تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌹🍃🌹🍃 @ravianaml
از دنیا که بگذریم... از همان... دلبستگی هایمان... همان خودِ خودمان..! از همه‌ی اینها که گذشتیم... تازه می شویم لایق ... لایق شهادت ... 🌷 @ravianaml
خواهران، حجابتـان را مثل‌حجـاب‌حضرت‌زهرا‹س› رعایت‌کنید‌نه‌مثل‌حجاب‌های‌امروز.. چون‌این‌حجـاب‌هـا؛ بوی‌حضرت‌زهـرا‹س›نمی‌دهد. شھیدذوالفقار؎!🌱 @ravianaml
جنایت حمیرا.pdf
حجم: 4.9M
🍃آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنيا رفتن؟ «بسته pdf پیشنهادی» [ @pompos ] @ravianaml
40.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 بسم رب الشهداء والصدیقین 🇮🇷 👂 بشنو از نی چون حکایت می‌کند 👂 (قسمت اول) 🏴 ویژه برنامه عصر وصال پنچشنبه ۳۰مرداد ۱۴۰۴ بمناسبت ورود پیروزمندانه آزادگان سرافراز به میهن اسلامی و رحلت شهادت گونه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و شهادت کریم اهل‌ البیت آقا امام حسن مجتبی علیهم السلام و شهادت ولی نعمت مان آقا علی ابن موسی الرضا . با سخنرانی و روایتگری راوی دفاع مقدس آزاده سید عبدالله محمودپور گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیه السلام آمل 💠الّلهُــم‌َّعَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــــ‌الْفَــرَج💠 ا‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•═✧☫✧☫✧☫✧═•┄ا @ravianaml
محمود کریمیضربان دل حسین، حسن.mp3
زمان: حجم: 6.64M
🎙 محمود کریمی با گداها همنشین، حسن سفره‌دار اربعین، حسن یا شفیع المذنبین، حسین یا مُعزّ المومنین، حسن @ravianaml