🌷 #دختر_شینا – قسمت 4⃣1⃣
✅ فصل سوم
.... از زنها شنیدم پایگاه آمادهباش است و به هیچ سربازی مرخصی نمیدهند. پدرم در خانه از تظاهرات ضد شاه حرف میزد و اینکه در اغلب شهرها حکومت نظامی شده و مردم شعارهای ضد حکومت و ضد شاه سر میدهند؛ اما روستای ما امن و امان بود و مردم به زندگی آرام خود مشغول بودند.
یک ماه از آخرین باری که صمد را دیده بودم، میگذشت. آن روز خدیجه و برادرم خانهی ما بودند، نشسته بودیم روی ایوان. مثل تمام خانههای روستایی، درِ حیاط ما هم جز شبها، همیشه باز بود. شنیدم یک نفر از پشت در صدا میزند: «یااللّه...یااللّه...» صمد بود. برای اولین بار از شنیدن صدایش حال دیگری بهم دست داد. قلبم به تپش افتاد.
برادرم، ایمان، دوید جلوی در و بعد از سلام و احوالپرسی تعارفش کرد بیاید تو. صمد تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و سلام داد. حس کردم صورتم دارد آتش میگیرد. انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونههایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق.
خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت میکشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایهآمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاجآقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.»آنقدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاقهای تودرتویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسبکاری کرده بود.
با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود.
🔰ادامه دارد....🔰
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🌷🕊🍃
بر لبش لبخندِ نابی
صبح ها گل می کند ...
چایی از این قند
پهلوتر کجا پیدا کنم..؟!
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@ravianaml
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🌱🍃
_آیامیارزد
دربرابرِ متاعِ زودگذرِ دنیا
بھعذابِهمیشگیِآخرت
مبتلاشوید..؟!
-شهیدآوینی
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🍃#عملیات_فتح_المبین
در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۳۶۱/۱/۲
عملیات فتحالمبین
با رمز مبارک #یازهرا (س) در جبهه شوش و غرب رودخانه کرخه آغاز شد.
💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان غرورآفرین شهید سپهبد صیاد شیرازی پس از عملیات فتح المبین
🕊۲ فروردین سالروز عملیات فتح المبین
🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
'♥️𖥸 ჻
#بـشیـممثـلشهـدا
بچــھ هـٰارو با شوخـے بیدار مےکرد
تا نمازشب بخونـن🚶🏿♂. .
مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت :
بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم،
هیـچ کس نیست نگام کنـھ 😂
یا مےگفت : پاشـو جونِ مـن ؛ اسـم سـه چھـٰارتا مؤمنرو بگو تو قنوت نماز شب کـم آوردم!
#شھـیدمسعـوداحمـدیان🌱
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
در پیام نوروزی رهبر حکیم انقلاب:
🟰هم از تلخی ها گفته شد و هم از شیرینی
🟰 نه پای انکار و ساده اندیشی در میان بود و نه انسداد و نااُمیدی
🟰 نه واقعیت ها به حاشیه رفتند و نه آرمان ها
🟰 نه دشواریِ معیشت مردم رد شد
و نه بُن بستِ حاکمیت نتیجه گرفته شد
شاهد یک #روایت_ترکیبی بودیم.
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
#اطلاعرسانی
پخش فیلم سینمایی "موقعیت مهدی"
با محوریت زندگی شهید مهدی باکری
امروز چهارشنبه دوم فروردین ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ شبکه اول سیما
📺📽🌿
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت عاشقی را چگونه یاد گرفته ای؟!
گفتم : از آن شهید گمنامی که
معشوق را حتی به قیمتِ
از دست دادن هویتش ، خریدار بود♡
الهی!
قدرت مبارزه با خودمان را بده ..!🌱
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🤲اعمال شب و روز اول ماه مبارکرمضان
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل