۰۰۰:
چه دلها ڪه امروز بےقرار است و تنگ
در سینه دخترڪی مےڪوبد
مرور می ڪند خاطرات دخترانه هایش خاطراتی ڪه با وجود او معنا می یابد دخترانگی هایی ڪه در آغوش پُر مهرش رقم مےخورد و دلتنگی هایی ڪه در سرور عاشقانه #روز_دختران ملموس مےشود ...
حال این من هستم و بابای آسمانی ام و جشن دخترانه ام در آسمان ...
الوعده وفا هدیه ام را از دستان پُرمهرت میخواهم پدر ...
هدایت شده از
سلام علیکم
🌷🌷🌷دعوتنامه ویژه🌷🌷🌷
✔برگزاری آيين رونمايي از كتاب(مربع هاي قرمز) خاطرات شفاهي حاج حسين يكتا با حضور این عزیز از دوران كودكي تا پايان دفاع مقدس...
✅ كتابي لبريز از ياد و نام شهدا و خاطرات ترش و شيرين...از شهدا وبچه های رزمنده ی قم ولشگر ۱۷ علی بن ابی طالب(علیه السلام)
🌷زمان: یکشنبه ۲۴ تیرماه، همزمان با اذان مغرب و عشاء
🌷مكان: قم، گلزار مطهر شهدای علی بن جعفر(علیه السلام)، حسینیه حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدظله العالی)
@raviannoorshohaday.a.v.
هدایت شده از
هدایت شده از
هدایت شده از
هدایت شده از
هدایت شده از
هدایت شده از
686d6632b5f18d55a27f10698a9fb04a06cb0f07.docx
19.1K
هدایت شده از
سلام علیکم
لینک انعکاس خبری و گزارش خبری دیدار اعضای ستاد کنگره جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان،سیدمحسن موسوی،محمدتقی رستگار مقدم و کاظم اخوان در خبرگزاری ها☝️☝️☝️
هدایت شده از
هدایت شده از
سلام علیکم
لینک انعکاس خبری و گزارش خبری دیدار اعضای ستاد کنگره جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان،سیدمحسن موسوی،محمدتقی رستگار مقدم و کاظم اخوان در خبرگزاری ها☝️☝️☝️
هدایت شده از
هدایت شده از
سلام علیکم
لینک انعکاس خبری و گزارش خبری دیدار اعضای ستاد کنگره جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان،سیدمحسن موسوی،محمدتقی رستگار مقدم و کاظم اخوان در خبرگزاری ها☝️☝️☝️
فعالیت میدانی وسطح شهرروزحجاب وعفاف بچه هایه قرارگاه شهدا(گروه شهیدعلمدار)
هدایت شده از
🕊دستها وقتے
به آسمان مے رسند
ڪه دلت طعم
خاڪے شدن را چشیده باشد ...
سلام خدا بر
دستهایے ڪه
خاڪ جبهہ ها را خانۀ خدا ڪردند.
#مردان_بے_ادعا
التماس دعا...
#شهید_حسین_خرازے
@channelKomeil313
🔻هم اکنون؛
▪️ مراسم تشییع و خاکسپاری مادر شهیدان #ردانی_پور
پیکر پاک حاجیه خانم عصمت عباس مجیدی مادر شهیدان والامقام حاج #مصطفی و #رسول_ردانی_پور ساعت ۹ صبح امروز از مسجد نورباران به سمت گلستان شهدا اصفهان #تشییع و #خاکسپاری می گردد.
#روحش_شاد_یادش_گرامی
#سلام_بر_ابراهیم
🔸مهــربـان ...
قلب رئوفِ ابراهیـم ،
بزرگتـرین نعمتـی بـود
که خدا به این بنده اش داده بود ...
یڪبار در دوران مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. یڪی ازعلما هم آنجا بود. ابراهیم از خاطرات جبهه میگفت ، یادم هست که گفت:
« در یڪی از عملیات ها نیمه شب به سمت دشمن رفتم. از لا به لای بوته ها و درخت ها حسابی به دشمن نزدیڪ شدم ...
یک سرباز عراقی رو به رویم بود
یکباره در مقابلش ظاهر شدم ،کس دیگری نبود؛ دستم را مشت ڪردم و به خــودم گفتـم :
با یڪ مشت او را می ڪشم...
اما تا در مقابلش قرار گرفتم
یڪباره دلـم برایش سوخـت !!
اسلحـه روی دوشش بـود و فڪر نمی ڪرد اینقدر به او نزدیک شده باشم. چهـرهاش انقدر مظلومـانه بود ڪہ دلـم برایـش سوخـت ، او سربازی بود که به زور به جنگ مـا آورده بودند.
به جای زدن ، او را در آغوش گرفتم !
بدنش مثل بید میلرزید . دستش را گرفتم و با خود به عقب آوردم ، بعد او را تحویـل یڪی از رفقا دادم تا به عقب منتقل شود و خـودم برای ادامه عملیات جلو رفتم ... »
📚 سلام بر ابراهیم ۲
[ خاطرات شهید ابراهیم هادی ]