eitaa logo
راویدین | ravidin
375 دنبال‌کننده
253 عکس
136 ویدیو
7 فایل
﷽ 🇵🇸🇮🇷🇱🇧 🕌 راویدین: راویِ دین به زبان ساده حیات ما به شوق «ألا یا أهل العالم» ممات ما به شوق «مَـن یَمُـت یرَنـــی» 🕊️ ﴿وقفِ امیرالمؤمنینِ قلبم🫀﴾ 📪ناشناس: https://daigo.ir/secret/434196413 🤝حرفامون: @ham_shagerdi 🛍️محصولاتمون: @ir_borhan
مشاهده در ایتا
دانلود
• شیطان: _ زمانی که خداوند، فرمان سجده بر آدم را صادر کرد من تصورش را هم نمی‌کردم که از این جنس، کسی مثل معاویه در بیاید و گرنه سرضرب، بر او سجده می‌کردم‌و با همهٔ اعضا و‌ جوارحم در مقابلش پهن می‌شدم و لنگ می‌انداختم. 📚 👤 🏷 💠 @shagerde_ostad
راویدین | ravidin
• شیطان: _ زمانی که خداوند، فرمان سجده بر آدم را صادر کرد من تصورش را هم نمی‌کردم که از این جنس، ک
• بعد از این کتاب، یعنی کتاب «تویی به جای همه»، جلد اول از مجموعه «حماسه سجادیه» اولین کتابیه که این‌قدر جذبش شدم. بخونید واقعا زیبا، روون، خوش قلم و مفیده ✨ 💠 @shagerde_ostad
‌ 🔹پسر جا می‌خورد از شنیدن اسم پدر. و سلام آرامَش در زیر سلام بلند بالای پدر گم می‌شود: _ السلام علیک یاابن رسول الله و رحمة الله و برکاته. 🔸پدر آرزو دارد که تمام قد به احترام امام بایستد اما همهٔ تلاشش او را بیشتر از یک وجب از زمین بلند نمی‌کند. 🔹امام، پیش رویش می‌نشیند و او را در آغوش می‌گیرد: _ چقدر دلتنگتان بودم عموجان! و مشتاق دیدارتان! از شنیدن این کلام، بغض در گلوی پیرمرد می‌پیچد: _ جانم به فدات. نور چشم نبی و وصی! روشنای دیدهٔ پیامبر و علی! وارث مهر و عطوفت حسن و حسین! صلوات الله علیک و علیهم. خدا را شکر که پیش از ظهور اجل، چشمم به جمال حجت خدا روشن شد. 🔸امام، چهار زانو پیش روی پیرمرد می‌نشیند و پسر هم در سمت دیگر پدر، مقابل امام زانو می‌زند. امام هم او را با تبسمی شیرین می‌نوازد: _ سلام بر جوان برومندِ ابوطلحه. و پسر باز جا می‌خورد از شنیدن کنیهٔ دیگر پدر؛ اما بلندتر از قبل سلام می‌کند و دست امام را که برای مصافحه پیش آورده، با دو دست می‌فشارد. 🔹گرمایی غریب و بی سابقه در رگ‌هایش می‌دود و به قلبش می‌رسد و از زبانش سر در می‌آورد: _ جعلت فداک یا مولای! یاابن رسول الله! امام با لبخند می‌گوید: _ خداوند به تو خیر دنیا و آخرت مرحمت فرماید که پدر به این سنگینی را مهربانانه بر دوش می‌کشی! پسر بی‌درنگ می‌گوید: _ افتخاری است برای من! وزنی ندارد این پدر نحیف و لاغر و پوست استخوان. پدر ذوق می‌کند از این پاسخ پسر و سخت تشنه می‌شود برای شنیدن کلام امام. _ وزانت و سنگینی پدر را از من بپرس. اگر بدانی که یک عمر حمل حبّ علی در دل همراه با بغض دشمنانش، چه سنگینی طاقت سوزی دارد!! اصلا قابل توزین نیست یک عمر جهاد در راه خدا و در رکاب ولی خدا!!... | تویی به جای همه، ص ۳۳۸ ♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6