eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
465 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
●هر موقع كه او به جبهه میرفت، دختر كوچكم گريه میكرد. آخرين مرتبه كه به جبهه رفت وخداحافظى كرد. صورت دخترش را بوسيد. ●هنوز فرصت بود كمى بنشيند كه دخترم به او گفت: بابا برو دشمنامونو بکش . محمدرضااشك در چشمانش حلقه زد. به من گفت: اين بچّه احساس مسئوليّت میكند و تو ناراحتى؟ به اوگفتم: من ناراحت نيستم، چون تازه مرخصی آمدى و هيچ وقت در منزل نيستى. حالا  کمی بمون پیش ما. ان شاءاللّه جنگ به سلامتى تمام میشود. ●وقتى ازدر خارج شد، مادرم پشت سر او آب ريخت. با يك حالت خاصى برگشت ونگاه كرد كه من در همان حال به زمين نشستم و گفتم: رضا!صورتت را برگردان ، گفت: چرا؟ گفتم: ديگر بر نمیگردى برگرد یه باردیگه ببینمت. گفت: بادمجان بم آفت ندارد. رفت و دیگه برنگشت. هروقت ازش میپرسیدن : چرا جلوى دوربين نمیآيى؟ میگفت: اين با اخلاص انسان منافات دارد. من به جبهه میروم برای رضاى خدا. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان حضرت‌معصومه لشگر ۱۰علی‌ابن‌ابیطالب 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳/۴/۱ تربت‌حیدریه ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۳ فاو ، عملیات والفجر۸ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
باسلام هر روز را بایاد شهدا آغاز کنیم 🌷 بسیجی شهید علی خانباباخانی 🌷 تولد ۱۰ دی ۱۳۳۹ تهران 🌷 شهادت ۳ اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر جزیره مجنون 🌷 سن موقع شهادت ۲۳ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ من این راه را آگاهانه رفتم و این راه سرخ را از مکتب سرور آزادگان جهان امام حسین علیه‌السلام آموخته‌ام که با شهادت خود اسلام را زنده نگه داشت ✅ ما مسلمانان باید این اسلام را که با خون چنین شهیدان بزرگی آبیاری شده است را نگهداری کنیم و اگر لازم شد جهاد کنیم، بکشیم و کشته شویم که الان موقع چنین عملی رسیده است ✅ پشت کردن به این جهاد، پشت کردن به اسلام و از بین بردن خون تمام شهیدان از صدر اسلام تا به حال است ✅ وظیفه شرعی هر فرد مسلمان است که ادامه دهنده راه شهدا باشد و برای برقراری اسلام باید تلاش کند ✅ این پیام از من به تمامی برادران و خواهران مسلمان که هیچگاه امام را تنها نگذارید و صحبت‌های ایشان را گوش دهید و همیشه یارو طرفدار امام باشید ✅ و شما ای خواهران با حجاب خود، اسلام را حفظ کنید 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
باسلام هر روز را بایاد شهدا آغاز کنیم 🌷 بسیجی شهید احمد جانی 🌷 تولد اول خرداد ۱۳۳۸ قزوین 🌷 شهادت ۳ اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر جزیره مجنون* 🌷 سن موقع شهادت ۲۴ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ عزیزان این که دنیا برای کسی باقی نمانده، برای ما هم باقی نمی‌ماند. امروز، سفره‌ای پهن است که معلوم نیست دیگر پهن بشود یا نه. حال آیا دنیا بهتر است یا آخرت؟، بالا رفتن بهتر است یا به زمین چسبیدن؟ ✅ عزیزان همه‌ی منظور ما باید خدا باشد و ما باید مزد خود را از او بگیریم. امروز میدان کار است ✅ ای دوستان عزیز، هر گاه محیط، از همه‌ انسان‎ها خالی شد و از همه جا قطع نظر کردید، مکتب عزیز را سرلوحه‌ خویش قرار دهید و ببینید چه ذخیره‎ای دارید و با خود فکر کنید که دنیا، ابدی نیست و باید منزلگاه ابدی برای خود تهیه کرد؛ پس در این صورت چه بهتر است در راه خدا تلاش کرد و از او کمک خواست که ما را یاری نماید تا توفیق سعادت را پیدا نماییم و من، سعادت را به جز شهادت نمی‌دانم. ✅ برادران عزیز، جبهه رفتن من، نه به خاطر هوای نفس، بلکه به خاطر احساس مسئولیت در برابر خدا و امام بوده است 🤲 شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات ♦️ معرفی شده در ۳ اسفند ۱۴۰۰ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و شهدای گمنام فاتحه با صلوات https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
📆 🔆امروز ۳ اسفند ماه ۱۴۰۲ مصادف با ۱۲ شعبان المعظم 📿ذکر روز پنجشنبه: لا اله الا الله الملک الحق المبین (صد مرتبه) ✅ذکر روز پنج شنبه موجب رزق و روزی می‌شود. 🔹آغاز عملیات خیبر - ۱۳۶۲ 🔹بمب‌گذاری و تخریب حرم مطهر امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام - ۱۳۸۴ سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم احمد اسماعیلی 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌹و سلام بر او که می‌گفت: «انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست، بهترین موقع بعد از نماز وقتی سر به سجده میگذارید مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیندازید آیا کارمان برای رضای خدا بود؟!» 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🔴 ارشدترین فرد نظامی جنوب شرق کشور بود، نزدیک ۲ساعت یک سرباز وظیفه مقابل یکی از مقرهای سپاه در منطقه دلگان سیستان و بلوچستان نگهش داشت به این جهت که حکم ماموریت همراهش نبود و سرباز نمیشناختش، بعد همان سرباز را ۱۰روز مرخصی تشویقی داد. 🌷سرلشکر شهید 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌷 شهید همت: 🌿 در راهی که برای خدا می پیماید، اگر یک لحظه احساس کند که نا امید است، آن لحظه، لحظه‌ی کفر و شرک است؛ چرا که همه‌ی وجود ما به دست خداست و همیشه باید امیدوار بود و توکل داشته باشیم. https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🇮🇷 رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی 🌷قسمت ۱۳ با عجله لباس ميپوشد. كيف را روي دوش انداخته ، و به طرف آشپزخانه میرود. بر آستانه در می‌ايستد، طلعت سبزي پاك ميكند، ليلا را كه ميبيند، لبخند به كنج لبانش مينشيند. چاك چشمهايش بازتر ميشود، ميگويد: ـ ليلا جان كجا؟  ـ ميرم كتابخونه ، مهلت كتابام سر اومده . طلعت به آرامي از پشت ميز بلند ميشود و با همان لبخند به طرفش می‌آيد: - ليلا! از حرف پدرت دلگير نشو، به جان سهراب و سپهر قسم پدرت تو رو از همه‌ی ما بيشتر دوست  داره ... خوشبختي تو رو ميخواد.  ليلا، روي از ديدگان طلعت به سويی ديگر ميچرخاند. نميخواهد نگاه زل زده‌ی او را ببيند، زيرلب با خودش حرف  ميزند: «باز شروع كرد، حوصله‌ی حرفاشو ندارم . بس  كن تو رو به خدا!» شانه بالا می‌اندازد و بعد از كمي اين پا و آن پاكردن ، خداحافظي  كرده باعجله از آشپزخانه بیرون میرود هنوز دستگیره در را نچرخانده ڪه صدای طلعت را میشنود -لیلا جان! 🌷قسمت ۱۴ كتابخونه‌ی حضرت كه ميري ، اگه تونستي صدتومان بنداز تو ضريح امام  رضا(عليه السلام )... نذر دارم از خيابان فرعي وارد خيابان اصلي شده ، كنار آن می‌ايستد و به گل‌كاري وسط بلوار و رفت و آمد ماشين‌ها چشم ميدوزد. براي لحظه‌اي فراموش ميكند كه براي چه آمده  و كجا ميخواهد برود. مينی‌بوسی شلوغ از جلويش عبور ميكند، پسركي سر از پنجره‌ی ميني‌بوس بيرون  آورده ، مرتب فرياد ميزند: - بهشت رضا! بهشت رضا ميريم ... بهشت  رضايي ها سوار شن ! پدر حسين  را به  ياد مي آورد كه زير شكنجه‌های ساواك  شهيد شده بود و در بهشت رضا به خاك سپرده شده يكدفعه به فكرش ميرسد كه سوار مينی‌بوس شود و در بهشت رضا بر سر مزار پدر حسين  نشسته و يك دل سير گريه كند و درد دلش را بازگو نمايد ميخواست دستش را بالا بياورد كه  ناگاه از بوق تاكسي از جا پريده، دستپاچه  ميگويد: - فلكه‌ی آب !؟ 🍃🇮🇷ادامه دارد... 🌷تقدیم به خانواده شهدای کشور عزیزمون بخصوص همسران «» https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🇮🇷 رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی 🌷قسمت ۱۵ تاكسی ترمز ميزند و او به  ناچار سوار مي شود. تاكسي  مسافتي نميرود كه ليلا دست به كيفش برده تا پول خُرد آماده  كند ولي هرچه ميگردد، كيف پول را نمی‌يابد، سراسيمه با صدای لرزانی ميگويد: - ببخشيد آقا! كيف  پولم  رو جا گذاشتم ميخوام برگردم خونه ...  پياده ميشود و با عجله به طرف خانه به راه  می‌افتد. به خانه ميرسد، داد و فرياد دوقلوها، هنوز هم به گوش ميرسد. به آشپزخانه ميرود، طلعت را نمي بيند، سبزی‌ها هنوز روی ميز آشپزخانه پخش  هستند، و بخار از گوشه و كنار در قابلمه بيرون  ميجهد  به طرف اتاقش به راه می‌افتد كه صدای قهقهه طلعت ، او را كنجكاوانه به آن سو ميكشاند: - چي گفتي !... چقدر مزه می‌پراني ...دختره  خيلي اُمّله پس چي فكر كردي ! فكر كردي ليلا مثل ناتاليه ... ولي  خودمانيم ها، خوب نقش بازي ميكني ... آن قدر خوب كه اصلان عاشق اخلاق و رفتارت شده . ... تازه اين رو هم بگم كه ليلا از اين پسره دل‌كَن نيست ... راستي مبادا سفارشهايی  رو كه كردم يادت بره ... ببينم ميتوني اين ورپريده رو از چشم باباش بندازي ، ميدوني كه اصلان خيلي دوستش داره .... ليلا نفسش به شماره افتاده ، زانوانش سست ميشود، دست به چهارچوب  در تكيه ميدهد كيف از شانه‌اش بر زمين می‌افتد. طلعت يك دفعه به طرف صدا برميگردد، با ديدن ليلا چون برق گرفته‌ها، بر جاي خشكش ميزند و رنگ از چهره‌اش ميپرد 🌷قسمت ۱۶ دهانش باز و چشمانش گرد شده ، گوشي تلفن  از دستش می‌افتد. صداي فريبرز از گوشي شنيده ميشود: - خاله طلعت ! چي شده ؟ خاله طلعت ! نگاه نفرت انگيز ليلا به او دوخته ميشود، لبانش از خشم ميلرزد عقب عقب گام برميدارد و انگشت سبابه‌اش  به  طرف او بالا می‌آيد  - پس  تو!... تو! از خشم زبانش بند می‌آيد. نميتواند كلمه ای بگويد. به طرف اتاقش ميدود و در را از پشت قفل ميكرد زانوانش را بغل زده و نگاه بهت‌زده‌اش به راه راه های موكت كف اتاق دوخته شده است :  «پس اين ها همه اش نقشه بود...  مامان طلعت ! مامان طلعت ! مگه من چه هيزم تری به تو فروختم ! بيچاره پدر كه به تو اعتماد كرده و خام ظاهر فريبنده اون پسره شده !» داد و هوار طلعت ، ليلا را از نجواي درون بيرون ميسازد: ـ سهراب ! 🍃🇮🇷ادامه دارد... 🌷تقدیم به خانواده شهدای کشور عزیزمون بخصوص همسران «» https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🍃شیعیان لبنان بهترند یا شیعیان عراق محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی می‌گفت. یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعه‌های لبنان بهترند یا عراق؟ گفت: شیعه‌های لبنان مطیع و ولایت پذیرند ولی شیعه‌های عراق دچار دسته‌بندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بی‌نظیرند؛ دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را می‌بری طاقتشان را از دست می‌دهند. گفتم شیعه‌های ایران کجا هستند؟ گفت: شیعه‌های ایران هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعه‌ها. آموزش به شیعه‌های یمنی را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت این‌ها مستضعفند. ❤️شادی ارواح طیبه شهدا وامام شهدا صلوات❤️ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄