•
بسم الله الرحمن الرحیم ✨
خب وقتشه هندزفریها رو آماده کنیم و
بشینیم پای حرفهای حضرت خالق 🌱
🔸صوت ترجمه روان و شیرینِ قرآن کریم 📖
🗓 روز بیستم رمضان: جزء ۲۰ 👇
•
•
🔰روز حاجت روایی امیرالمؤمنین!
▪️از جنگ احد که برگشتن، بیشتر از هفتاد زخم روی بدنشون بود که بعضیهاشون خیلی عمیق بودن!
▪️پیامبر اومدن به عیادت امیرالمؤمنین؛ فرمودن:
کسی که برای خدا، همچین مصیبتهایی ببینه خدا به خودش واجب میدونه که براش جبران کنه.
▪️امیرالمؤمنین که تا اون لحظه، با بغض تو فکر جنگ و یاران شهیدشون بودن، عرض کردن:
پدر و مادرم فدای شما یا رسول الله! شُکر اون خدایی رو که ندید من یه لحظه هم به شما پشت کنم یا از جنگ فرار کنم؛ قربونتون برم آقا... ولی... ولی... ولی با وجود این همه زخم، من چرا از شهادت محروم شدم؟!
▪️با کلمه به کلمه این حرفها، اشک بود که یه لحظه هم امون نمیداد و پشت سر هم از چشمان حضرت روی گونههاشون میریخت.
▪️پیامبر که این بیقراری امیرالمؤمنین رو دیدن فرمودن: علی جانم نگران نباش تو هم در آینده به آرزوت میرسی و شهید میشی ان شاءالله...
_____
📚 منبع:
بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۱۱۴
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
یا رفیق من لا رفیق له!
من تو تمام عمرم،
«نارفیقت بودهام؛
امشب حلالم میکنی؟» ❤️🩹
#شب_قدر 🌙
💠 @shagerde_ostad
•
🔰 همنشینِ خلیفه!
▪️امام حسن و امام حسین از تدفین اميرالمؤمنين برمیگشتن.
دیدن یه پیرمردی، با حال خراب، سرش رو گذاشته روی یک خشت و های های گریه میکنه.
▪️از پیرمرد پرسیدن:
- آقا چی شده؟ چرا اینقدر پریشونید؟!
پیرمرد گفت:
- من یه ساله تو این شهرم؛ هیچ کسی رو اینجا ندارم. تو این یه سال، یه آقایی بود هرروز میومد به من سر میزد، برام غذا میآورد، باهام صحبت میکرد. ولی حالا سه روزه پیداش نیست! نمیدونم چرا دیگه پیش من نمیاد؟!
▪️حسنین پرسیدن: اسمشو میدونی؟
▪️پیرمرد گفت: نه هربار ازش پرسیدم گفت یه بندهی خدا.
▪️پرسیدن: ظاهرش چه شکلی بود؟
▪️پیرمرد با گریه گفت: من نابینام.. چهرهاش رو ندیدم..
▪️پرسیدن: از طرز حرف زدن یا رفتارش نشونه خاصی داری که بتونیم با اون بشناسیمش؟
▪️گفت: همیشه ذکر میگفت، سبحانالله و لا اله الا الله از دهنش نمیافتاد؛ هربار هم که شروع میکرد به ذکر گفتن انگار زمین و زمان باهاش همنوا میشدن.. هربار که مینشست کنار من، میگفت: درموندهای کنار درمونده ای نشسته، و غریبی با غریبی همنشین شده..
▪️امام حسن و امام حسین به هم نگاه کردن؛
- این نشونههایی که میگی، نشونههای پدر ما اميرالمؤمنين علی علیهالسلام هستن..
▪️پیرمرد گفت:
- پس چرا پدرتون چند روزه نیومده پیش من؟
▪️حسنین فرمودن: یه نفر پدر ما رو به شهادت رسوند. الان از سر مزار ایشون میایم.
▪️پیرمرد فریادی زد و خودش رو انداخت روی زمین!
ضجه میزد و خاک روی سر و صورت خودش میریخت..
▪️با گریه میگفت:
- من کیام که اميرالمؤمنين این همه مدت همنشینم شده؟ آخه چرا آقای منو کشتند؟
▪️هرچی امام حسن و امام حسین تلاش میکردن بهش دلداری بدن، پیرمرد آروم نمیشد!
▪️پیرمرد گفت: شما رو به جدتون قسم! شما رو به روح پدرتون قسم! توروخدا منو ببرید سر خاکش..
▪️امام حسن و امام حسین، زیر بغلهای پیرمرد رو گرفتن و بردنش سر مزار اميرالمؤمنين.
▪️پیرمرد خودش رو انداخت روی قبر و فریاد میزد:
- خدایا من طاقت دوری از علی رو ندارم! خدایا من نمیتونم از این مهربان پدر، دور بمونم! خدایا تو رو به حق صاحب این قبر جون منم بگیر!
▪️پیرمرد، اونقدر سر خاک اميرالمؤمنين گریه کرد، تا به آرزوش رسید؛
همونجا از دنیا رفت و نزدیک مزار اميرالمؤمنين به خاک سپرده شد...
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
ادامه داد:
«تو خوب میدانی که ما هیچ گاه حریف شمشیر علی نخواهیم شد، اما حکومت او سه نقطه ضعف دارد که به سود ما خواهد بود.»
معاویه با شوق گفت: «آه عمرو چه ضعفی؟ بگو.»
_ ضعف نخست او این است که علی مردم را آگاه میکند و سپس به جنگ با ما دعوت مینماید. پس ما باید با سپاهی از جهل به نبرد او برویم! سپاهی که باور و عقیدهای عمیق، اما فهم و علمی اندک
داشته باشد.
📚 #پس_از_بیست_سال
👤 #سلمان_کدیور
💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
و فرمود:
روز انتقامِ مظلوم از ظالم،
سختتر از روزیاست که به مظلوم گذشت!
(حکمت ۲۳۳)
#مولا_علی 🖤
#فلسطین
💠 @shagerde_ostad
•
خدا رو چه دیدی؛
شاید تو نامه عملمون نوشتن:
_ بد بود ولی امیرالمؤمنین رو دوست داشت 🖤
#بعلی
💠 @shagerde_ostad
•
بسم الله الرحمن الرحیم ✨
خب وقتشه هندزفریها رو آماده کنیم و
بشینیم پای حرفهای حضرت خالق 🌱
🔸صوت ترجمه روان و شیرینِ قرآن کریم 📖
🗓 روز بیست و یک رمضان: جزء ۲۱ 👇
•
•
🔰این دِین جبران شدنی نیست❗️
مادر پیرش رو روی شونههاش گذاشته بود و با
سختی مشغول طواف بود؛
هر از گاهی، یهگوشه میایستاد، با گوشه آستین
عرقش رو پاک میکرد، با تکانی مادر رو کمی
روی شونههاش بالاتر میآورد و دوباره به طواف
ادامه میداد.
چشمش به پیامبر افتاد؛ همون طور نفس نفس
زنان، با صدایی که از زور خستگی رنگ ناله به
خودش گرفته بود، از پیامبر سوال کرد:
- یا رسول الله، الان که مادرم رو این طوری آوردم
زیارت خونه خدا، حقش رو ادا کردم؟
پیغمبر فرمودن:
- نه! حتی یک نفَسی که در ایام وضع حمل و
کودکی تو کشیده رو هم جبران نکردی!..
🦋
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
▪️یک وقت میگوییم علی را که کشت و یک وقت میگوییم چه کشت؟ اگر بگوییم علی را که کشت؟ البته عبد الرحمن بن ملجم، و اگر بگوییم علی را چه کشت، باید بگوییم جمود و خشک مغزی و خشکه مقدسی. همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند...
▪️ابن ابی الحدید میگوید: اگر میخواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم!!
📚 #اسلام_و_نیازهای_زمان
👤 #شهید_مطهری
💠 @shagerde_ostad
•
شما میگی:
_ نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
اسرائیل میگه:
_ هم غزه، هم لبنان، بعد هم نوبت ایران❗️
💠 @shagerde_ostad
•
هیچوقت نباید جلوتر از «ولی» حرکت کرد!
ما نه برای جنگ فریاد میزنیم، نه برای صلح؛
بلکه فریاد ما «آماده و گوش به فرمان بودنه!»
چه در صلح حسنی،
چه در قیام حسینی!
💠 @shagerde_ostad
•
یه جا حضرت عیسی فرمود:
من بیماران زیادی رو درمان کردم و به اذن خدا شفا دادم؛ کور مادرزاد و پیس رو شفا دادم، حتی مردهها رو زنده کردم؛ اما هرکاری کردم، احمق رو نتونستم شفا بدم!
یه نفر پرسید: احمق کیه؟
حضرت عیسی فرمودن:
احمق، اون آدم خودشیفتهایه که خودش رو از عالم و آدم بالاتر میدونه، هیچ عیبی تو خودش نمیبینه، همهٔ حقها رو برای خودش میخواد و وقتی پای خودش وسط باشه برای بقیه حقی قائل نیست! این طور آدمها همون احمقهایی هستن که هیچ درمانی براشون وجود نداره.
____
📚 منبع:
بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۲۳
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
🔰امام سجاد تو #مناجات_الذاکرین میفرماد:
«إِلٰهِى!
لَوْلَا الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِكَ لَنَزَّهْتُكَ مِنْ ذِكْرِى إِيَّاكَ عَلَىٰ أَنَّ ذِكْرِى لَكَ بِقَدْرِى لَابِقَدْرِكَ، وَمَا عَسَىٰ أَنْ يَبْلُغَ مِقْدارِى حَتَّىٰ أُجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدِيسِكَ، وَمِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَيْنا جَرَيَانُ ذِكْرِكَ عَلَىٰ أَلْسِنَتِنا، وَ إِذْنُكَ لَنا بِدُعائِكَ وَتَنْزِيهِكَ وَتَسْبِيحِكَ»..
🔻خودمونیاش میشه:
خدای من!
اگه اطاعت از فرمان تو واجب نبود،
اگه دست من بود،
هیچ وقت نمیذاشتم یکی مثل من اسم تو رو به زبونش بیاره!
آخه این ذکری که من میگم، هم قد و قواره خودمه نه تو! مثل خودم کوچیک و ناچیزه؛
و امیدی هم نیست که بخوام در حدی بزرگ بشم که لایق آوردن اسم تو باشم!
یکی از بزرگترین لطفهای تو به ما
همینه که میذاری ما، این بندههای کوچیک و حقیرت، اسم تو رو به زبون بیاریم.
ممنونتیم حضرت ارحم الراحمین 💚
#سخن_دوست
💠 @shagerde_ostad
•
بسم الله الرحمن الرحیم ✨
خب وقتشه هندزفریها رو آماده کنیم و
بشینیم پای حرفهای حضرت خالق 🌱
🔸صوت ترجمه روان و شیرینِ قرآن کریم 📖
🗓 روز بیست و دو رمضان: جزء ۲۲ 👇
•