eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
855 ویدیو
77 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی انجمن راویان فجر فارس راویان عزیز هرگونه تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
33.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سومین سالگرد شهادت رزمنده و جانباز روایتگر شهیدان سردار حاج مجتبی ضیائی پنجشنبه عصر از ساعت ۱۶/۳۰ گلزار شهداءآباده @raviyanfarss @kshohadayefars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سومین سالگرد وصال سردار جبهه ایثار ، جهاد و مقاومت ، روایتگر شهید حاج مجتبی ضیایی ، یاد و خاطره این شهید والامقام در گلزار مطهر شهدای شهر آباده گرامی داشته شد . این مراسم ، باحضور سردار فلاح زاده جانشین فرماندهی نیروی قدس سپاه ،  حجت الاسلام سرلک  کارشناس مذهبی تلویزیون ، خانواده معزز شهدا ، جانبازان ، ایثارگران و قشرهای مختلف مردم شهرستان آباده بر تربت این شهید والامقام برگزار گردید. @raviyanfarss @kshohadayefars
1_4446666524.mp3
17.14M
حضور دانشجویان دانشگاه شیراز در منزل شهیدان قاسمی ( علیرضا و ابوالحسن ) ۲۹ فروردین۱۴۰۲ راوی:محمد امیری @raviyanfarss
برنامه محفل امشب درحرم حضرت عباس برگزار میشه ساعت 21:30 بوقت ایران و 21:00 بوقت کربلا
📌یه شب رفتیم توی خانه هایی که شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مثل استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون و ملحفه توی خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ... 📌علیرضا آماده شد بریم ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد . علیرضا گفت: من فقط بادام می خورم، می خوام وقتی حمله کرد، کم نیارم...
🇮🇷فرزند ایران تقدیم به روح‌ پاک شهید آشوری ⚘️جانی بت اوشانا @raviyanfarss
🔰در دوان حضور در قرارگاه مدینه مقر ما در یک بیمارستان صحرایی و زیر خروارها خاک و سازه های بتونی قرار داشت. برخی شب ها می دیدم که وقتی همه به خواب می روند حاج رسول از محل استراحت بیرون می زنند و به نقطه ای می روند. برایم سوال پیش آمده بود که حاج رسول کجا می روند؛ یک شب کنجکاو شدم و با چشمانم مسیرش را کاویدم و دیدم که به سمت سرویس های بهداشتی می رود. از جایم بلند شدم و بدون این که متوجه شود دنبالش رفتم ؛ دیدم وارد سرویس های بهداشتی شد ؛ آستین ها را تا کرد و پاچه های شلوارش را تا زانو بالا کشید و شروع کرد به شستن سرویس های بهداشتی. رفتم جلو و گفتم : حاجی شما فرمانده قرارگاه هستید ؛ اجازه بدهید من این کار را بکنم. حاج رسول نگاهی پرجذبه کرد و گفت: برو بیرون و بگذار کارم را انجام بدهم. گفتم: حداقل اجازه بدهید کمک تان کنم اما حاجی گفت: این کار خودم است و خودم هم انجام می دهم. هر چه اصرار کردم حتی نگذاشت ذره ای کمکش کنم و به تنهایی مشغول شستن شد چند بار دیگر هم به دنبالش رفتم اما هرگز اجازه نداد حتی ذره ای کمکش کنم. 🌹🌱🌷🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمیدرضا الداغی
. ♻️ درباره شهید غیرت در سبزوار 🔰 حمید رسایی: اینجا سبزوار است، به جای سطل ماست روی سر کسی، در قلبش دشنه‌ای وارد کرده‌اند و به دلیل شدت جراحت وارده به شهادت رسیده، اما صدای فریاد برخی شنیده نمی‌شود؟ چرا؟! در شامگاه ۸ اردیبهشت یکی از شهروندان سبزواری متوجه ایجاد مزاحمت دوتن از اراذل و اوباش برای چند دختر جوانی و کشاندن او در جای خلوت می‌شود. جوان غیرتمند بلافاصله در حمایت از آن وارد عمل شده و با اراذل و اوباش درگیر می‌شود و از ناحیه قفسه سینه، قلب و پشت سر مورد مورد اصابت چاقوی دو شرور مسلح قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد. او فرزندی خردسال دارد. چرا به اینجا رسیده‌ایم ... @raviyanfarss
خدايا به نام تو دست به قلم مي گيرم و آن را روي کاغذ مي فشرم اما مانده ام و نمي دانم چه وصيتي کنم اگر بخواهم به مردم در وصيتم پيام بدهم که کوچکتر از آنم که بتوانم به اين مردم آگاه و شجاع و قهرمان و شهيد پرور پيام بدهم اما چاره اي نيست وظيفه مي دانم که هر چند کوچکتر ولي به عنوان وصيت چند کلمه اي ناقابل با اين برادران و خواهران عرضه مي دارم .اينجانب حقير اولا هدفم از جبهه رفتن اين بود که به نداي رهبر کبير انقلاب اين رهبر شجاع و آگاه به زمان و مدير و مدبر به اسلام نائب مهدي زمان عجل الله لبيک گفته و عزم سفر کنم و چون اين رهبر عالي قدر گفته بود که جنگ يک مسئله اصلي و يک وظيفه شرعي است که هر کس توان آن را داد بايد به جبهه برود و من هم همه مسائل را پشت سر گذاشتم و مسئله اصلي را جلو قدمم گذاشتم و به جبهه ها رفتم اما اين بنده معصيت کار با چه روئي به ميدان عاشقان عشق به الله و با چه روئي با اين مردان خدا هم گام شوم بنده اي که هميشه معصيتکار و نادان بودم ولي اي خدا کمک کن و گناهانم را بيامرز تا بتوانم در راهت قدم بردارم .
✨شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ از مدرسه آمد.پس از ناهار گفت:مامان میتونم تو بغلت بخوابم. پدر تازه از سر کار به خانه آمد.راضیه چادر گل گلی اش را پوشید و توی سالن ایستاد و بلند گفت:کیا حسینیه ای هستن؟ پدرش گفت:بابا راضیه تو چرا انقدر امروز قشنگ شدی؟ آن شب همه به علتی نمیتوانستند به هیئت بروند به جز راضیه که آماده شد و رفت حسینه. 📞 تلفن خانه به صدا در آمد.همسرم گوشی را برداشت و گفت:نَه دخترم سالم بود،مشکلی نداشت. با استرس پرسیدم:چی شده؟نکنه تصادف کرده به درب حسینه که رسیدم سیل جمعیت درحال خارج شدن بودن.حسینه پر از دود بود و خون. میگفتند از خانم ها فقط ۱ نفر شهید شده که آن هم از بچه های کادر انتظامات است.ذهنم به ۱۹ روز قبل زمانی که راضیه از مشهد آمده بود افتاد که گفت: *مامان میخواستم برا خودم کفنی بخرم دوستم نذاشت و گفت از کربلا بخرم.* ساعت ۱۱ بود که مرضیه دخترم زنگ زد و گفت راضیه در بیمارستان نمازی است. 😥۱۸ روز در کما بود. با سینه‌ای خرد و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک شهید شد .... 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 📜 』 و سلام خدا بر او که می گفت: «اما چه باید کرد که دنیا بی وفاست و در آن شهیدان را مرده می پندارند هر چند در ملکوت اعلی جز شهید کسی زنده نیست و حیات دیگران، اگر هم باشد به طفیل شهداست و با شفاعت آنها» 🌷