لحظه به لحظه با شهید/کلیپ بغض سی و هفت ساله ترکیدن بغض سی و هفت ساله مادر با صفای روستایی…روستای آقاجلو بخش رحمت آباد زرقان…. شهید سید علاءالدین اسدپور / شهادت این رادمرد با ایمان در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۶۷ در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در کربلای شلمچه اتفاق افتاد و خبر شناسایی پیکر مطهرش بعد از ٣٧ سال به خانواده و مادر شهید در تاریخ ١٠ اردیبهشت ماه سال ١۴٠٣ واصل گردید. https://parsphotography.ir/?p=2774

💠 شرط شهید شدن شهید بودن است ... #حاج_قاسم #شهید #مکتب_شهید_سلیمانی #خادم_گراف #انجمن_راویان_فجر_فارس #ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس @raviyanfarss @kshohadayefars

پایان انتظار پس از ۳۷ سال https://farsnews.ir/Parsphoto/1714552349820051711

💠 روز معلم گرامیباد🌹 شادی روح مطهر معلمین شهید صلوات🙏 💠 آقا کمال نیامده بود معلمی کند ، آمده بود تا برای دانش‌آموزان پدری کند ، بیشتر با آن‌ها رفیق باشد تا معلم... بین دو کلاس ، معلم‌ها در دفتر مدرسه جمع می‌شدند و چند دقیقه استراحت می‌کنند و حرف می‌زنند. اما آقا کمـال همیشه از این قاعده مستثنی بود... کلاسش که تمام می‌شد می‌رفت بین دانش‌آموزان و با آن‌ها رفاقت می‌کرد و در این بین چیزهایی به دانش آموزان می‌گفت و چیزهایی به آن‌ها یاد می‌داد که از زبان کمتر معلمی بیرون می‌آمد. خیلی از دانش‌آموزانش در جنگ شهید شدند... او یک معلم انسان ساز بود یک معلم شهیدساز یک مطهری بود. 💠 مصیبتی سنگین بر من وارد شده و پدرم را در زمانی که نیازمند محبت و راهنمایی بودم از دست دادم... دو هفته‌ای طول کشید تا توانستم حال مساعدی برای برگشت به هنرستان پیدا کنم. همه‌ چیز و همه‌کَس برایم غریبه بودند. گوشه‌ای کِز کرده و زانوی غم بغل گرفته بودم که دیدم دستی پدرانه بر سرم کشیده شد ، سر بلند کردم ، آقای ظِل‌انوار ، معلم مکانیک دستگاه‌ها بود. تا بلند شدم مرا در آغوش کشید و درگذشت پدرم را تسلیت گفت. آن‌قدر به من محبت و مهربانی کرد که کم‌کم غم نداشتن پدر را فراموش کرده و احساس می‌کردم که هنوز پدرم کنارم هست... آن‌قدر محبت داشت که تمام حرف‌هایش نه‌تنها به دل من، که به دل همه دانش‌آموزان می‌نشست و با جان و دل می پذیرفتیم...🙏 ♦️فرازی از کتاب سهمی برای خدا 💠معلم بسیجی شهید مهندس کمال ظل انوار #انجمن_راویان_فجر_فارس @raviyanfarss

📸#گزارش_تصویری 🔷 برگزاری مراسم یادبود شهید سپهدار فرهنگی همزمان با زادروز تولد شهید 🇮🇷 شهید شاخص و خاص که به خاطر نقص ظاهری کر ولال بودن اما توانمند و پرتلاش در جبهه‌های حق علیه باطل (روحش شاد و راهش پررهرو) 🔹کانون راویان سردار شهید مهدی زارع ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان بیضا 💥 محور غرب سردار شهید مسلم شیرافکن ⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس آبان ماه ۱۴۰۳ #انجمن_راویان_فجر_فارس #ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس @raviyanfarss @kshohadayefar

♦️♦️♦️فرصتی مغتنم.... 💠کمیته تالیف دومین کنگره ملی ۱۵۰۰۰ شهید فارس با عنوان انتشارات آسمان سوم از تمامی اصحاب اهل قلم و پژوهشگران دعوت می‌نماید تا آثار ، پژوهش‌ها ، ایده‌ها و مصاحبه‌ها و... را بجهت نشر ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با ما به اشتراک بگذارند. ♦️موضوعات نابی همچون: 🔹️خانواده‌های معظم شهیدان ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان 🔸️سرگذشت نامه جانبازان، ایثارگران و شهدا 🔹️عملیات های دفاع مقدس رزمندگان فارس 🔸️رویدادها و موارد جذاب قبل ، حین و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سرتاسر استان قهرمان پرور فارس 💠اطلاعات کامل در پوستر فراخوان..... #کنگره_ملی_شهدای_فارس #انتشارات_آسمان_سوم @kshohadayefars @asemane3

💠 خاکریز خاطرات💠 در محضر حماسه سازان لشکر المهدی 👇👇👇👇

💠 خاکریز خاطرات💠 ❇ در محضر حماسه سازان لشکر المهدی❇ ✳چندی قبل  برای فاتحه به قبرستان رضوان جهرم رفته بودم و حسرت می خوردم به مردانی که زیر این خاک آرمیده اند و هرکدام از آنها گنجی بودند برای این مملکت .مردانی که قهرمانان اصلی این آب و خاک بودند و نسل بعد از من کمتر آنها را می شناسند .  ✳در حال و هوای خودم بودم که چشمم به قبر شهریار چارستاد یا بهتر بگویم شهریار المهدی افتاد و این بهانه ای شد تا خاطره ای از او روایت کنم   ✳ماههای آخر جنگ بود و هوای گرم و شرجی خوزستان بی داد می کرد . عراق پاتک کرده بود و منطقه شلمچه را باز پس گرفته بود . گردان ما ( ابوذر ) برای جلوگیری از هجوم بیشتر دشمن به آن منطقه اعزام شده بود . ✳اوضاع جبهه ها به هم ریخته بود و کسی به درستی نمی دانست که سرانجام  جنگ چه خواهد شد .   با حبیب بهمن زادگان از بچه های گردان ، مشغول پاکسازی خط از گلوله های به جای مانده ی توپ بودیم که شهریار با یه جیپ کوچک فرماندهی از راه رسید . ✳او معاون واحد طرح و عملیات لشکر 33 المهدی بود . بلافاصله از جیپ پیاده شد و در جمع آوری گلوله ها که بسیار سنگین بود به ما کمک کرد .   ✳هرچه اصرار کردیم که نیازی به کمک نداریم ، فایده ای نداشت و همچنان تا پاکسازی خط در کنارمان ماند و کمک نمود .  شهریار شجاعت و دقتی  مثال زدنی داشت  . به مباحث تاکتیکی جنگ بسیار آشنا و کارآمد بود .چندین بار مجروح شده بود و آسیب های شیمیایی به مرور تاثیر او را از پای درآورد . ✳پس ازجنگ سمت هایی چون فرماندهی تیپ و سپاه استان فارس در کارنامه ی خود داشت . در نهایت به دلیل جراحات شیمیایی به دوستان آسمانی خود همچون شهیدان خلیل مطهرنیا و حاج علی اکبر رحمانیان پیوست .  ❇❇❇❇❇❇ منبع: مسعود فرشیدنیا, گردان ابوذر ۳ ، انتشارات بونیز، ۱۳۹۷ ، راوی : مسعود فرشیدنیا. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 کهنه سربازان گردان ابوذر لشکر المهدی

📌در راستای برگزاری دومین کنگره ملی بزرگ شهدای استان فارس در آبان ۱۴۰۳ 🎥گزارش تصویری برگزاری اجلاسیه شهدای شهرستان گراش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #کنگره_شهدای_فارس 🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس

✨️ستاره های شهر 🎙روایت بیستم ♦️دژکُرد ، شهر قهرمانان شهید 🌐 مکان: شهر مقدس شیراز ، خیابان حُر تالار سعدی فرهنگیان 🧭 زمان: دوشنبه ۱۷ اردی بهشت از ساعت ۱۵/۳۰ ✔️همراه با برنامه های فرهنگی ، هنری #انجمن_راویان_فجر_فارس #کنگره_ملی_شهدای_فارس @raviyanfarss @kshohadayefars

هم اکنون حضور پرشکوه مردم در یادواره شهدا برنطین شهرستان رودان استان هرمزگان

🎥#گزارش_تصویری 💠 بخشی از روایتگری خواهر بسیجی مریم انصاری در وصف شهدای جاویدالاثر شهرستان رستم مراسم سالگرد شهدای گمنام شهر مصیری و شهادت امام جعفر صادق (ع) در مسجد جامع شهر مصیری 🔹کانون راویان شهید ابوذر داوودی ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان رستم 💥محور غرب سردار شهید مسلم شیرافکن ⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس آبان ماه ۱۴۰۳ #انجمن_راویان_فجر_فارس #ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس @raviyanfarss @kshohadayefar

🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش هفتم 📖 ... با توجه به آماری که در مورد کتاب‌ها و قهرمانان ابتدای جلسه مطرح کردم، نمی‌شود در مورد تک‌تک شهدا کتاب جداگانه کار کرد. طرحی در دست اقدام داریم که محله محور و مسجد محور است. یک محله یا مسجد و پایگاه بسیج معمولا حدود سی شهید دارد. می‌توان شهدای یک محله را گروهی در یک کتاب کار کرد. اسم کتاب را هم گذاشت عطر محله. با ظرفیت خود محله هم هزینه چاپ کتاب تامین می‌شود. مثل وقتی‌که شخصی نذر خرید سجاده برای مسجد می‌کند، نذر کتاب شهید کند. طرح عطر محله را در روستایی انجام دادیم و موفق بود. از امام جماعت مسجد خواستیم هیئت‌امنا و مسئول پایگاه بسیج و خیران محله را در جلسه دعوت کند و پیشنهاد نذر کتاب شهید را مطرح کردیم. گفتیم می‌خواهیم شهیدی را که در آسمان‌ها شناخته‌شده‌تر از روی زمین است، برای اهل زمین هم شناخته کنیم و این باقیات و صالحاتی برای خود شماست. استقبال کردند. یک نفر گفت من هزینه پنجاه جلد را می‌دهم، یک نفر گفت هزینه بیست جلد را، یک نفر هزینه دو کتاب را، به هزار جلد کتاب رسید. خانواده شهدا هم هزینه برپایی مراسم سالگرد برای شهیدشان را صرف خرید کتاب کردند. 🖊 ادامه دارد... #_رحیم_مخدومی #روایت_نویسی_۷ #بخش_۷ #انتشارات_آسمان_سوم @asemane3