🔴اطلاعیه فوری
✳️برگزاري آزمون اپراتور حجمي سال1403 استان هاي فارس و بوشهر
🔸بدينوسيله باستحضار مي رساند ثبت نام آزمون اپراتوري حجمي سال 1403 شركت نيرو مهار پارسه در استانهاي فارس و بوشهر از مورخ 1403/05/01 آغاز مي گردد و داوطلبان مي توانند با مراجعه به آدرس Azmoon.nri.ac.ir در آزمون مربوطه ثبت نام نمايند .
🔹دفتر برنامه ریزی منابع انسانی و آموزش
هدایت شده از گلزار شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هویت دو شهید گمنام گلزار شهدای شیراز
شناسایی شد🌱
🕊شهید علیرضا رضایی اعزامی و متولد استان گلستان
🕊 شهید علی معروف خانی اعزامی از شهرستان ابهر
#شهیدگمنام #گلزارشهدای_شیراز
🕊 @golzarshohadashiraz
هدایت شده از گلزار شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..🌿
شهید علیرضا رضایی در سن ۱۸ سالگی
در عملیات خیبر سال ۶۳ به شهادت رسید
پیکر این شهید ،در سال ۸۰ تفحص و در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد..
#شهید_علیرضا_رضایی
#شهید_گمنام #گلزار_شهدای_شیراز
🕊 @golzarshohadashiraz
🏴اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ
عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ🏴
🔰 مراسم اقامه عزای دهه دوم محرم الحرام
⬛️ به کلام: حجة الاسلام حسین مهدوی بصیر
⬛️با نوای: حسن مهربان فر / محمدصادق طاهری
⬛️با روایتگری: برادر سید معین انجوی
🗓زمان: یکشنبه 31 تیرماه
⏰شروع مراسم: ازساعت 20
🕌مکان: سه راه دارالرحمه،مصلای
دانشکده فنی شهید باهنر
🏴مجمع فرهنگی وهیئت
میعاد باشهیدان فارس🏴
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
روایتگری شهدا.mp3
27.16M
#دهه_دوم_محرم
شب اول
#روایتگری_سیره_شهدا
#برادر_رستمی
@miadfars1402
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
روایتگری شهدا 2.mp3
15.71M
#دهه_دوم_محرم
شب دوم
#روایتگری_سیره_شهدا
#حاج_محمد_امیری
@miadfars1402
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
روایتگری 3.mp3
31.04M
#دهه_دوم_محرم
شب سوم
#روایتگری_سیره_شهدا
#کربلایی_علی_اصغر_آسیابان
@miadfars1402
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
1_12668175817.mp3
27.85M
#دهه_دوم_محرم
شب چهارم
#روایتگری_سیره_شهدا
حاج #سید_رضا_متولی
@miadfars1402
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
بین الحرمین
#شهر_مقدس_شیراز
#موکب_عزیزم_حسین
بلوار #شهید_دکتر_چمران
نبش کوچه ۲۸
هرشب تا پایان ماه صفر
تا ساعت۲۳
کاربچه های باصفای #کافه_شهدا
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
✅ مراسم میهمانی لاله های زهرایی
🌷گرامیداشت شهیدان احمد و محمود عسکریان و شهید محمد مرادپور
🎙با #روایتگری: برادر اصغر آسیابانی
📢 با #مداحی: کربلایی مجتبی نادری زاده
📆 #زمان : پنجشنبه، ۴ مرداد / از ساعت ۱۷
📍#مکان : دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
گفتند که تا ،
صبح فقط یک راہ ست
با عشق فقط،
فاصله ها کوتاہ است
هرچند که
رفتند ولی بعد از آن
هر قطعه ی
این خاک زیارتگاہ است☀️
صبحتون امام زمانی
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
روایتگری ۵.mp3
15.8M
#دهه_دوم_محرم
شب پنجم
#روایتگری_سیره_شهدا
#حاج_سیدمعین_انجوی
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
روایتگری ۶.mp3
25.11M
#دهه_دوم_محرم
شب ششم
#روایتگری_سیره_شهدا
#حاج_اکبر_آرام
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
مراسم #دهه_دوم_محرم_الحرام_۱۴۰۳
شب هشتم
به کلام
#حجه_الاسلام_جواد_صبوری
به نوای
#کربلایی_مجتبی_نادری_زاده
به روایت
#کربلایی_شیخ_مهدی_پارسایی
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
روایتگری ۷.mp3
22.16M
#دهه_دوم_محرم
شب هفتم
#روایتگری_سیره_شهدا
#حاج_محمد_امیری
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
🇮🇷 سالروز عملیات افتخار آفرین مرصاد
1367/05/05
شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با بهرهبرداری از ضعف روحیه نیروهای ایرانی مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) عملیاتی را با نام فروغ جاویدان در تاریخ 3/5/1367 درغرب کشور آغاز کرد و پس از چند روز درگیری درنهایت نیروهای ایران پیروز شدند و عملیاتی که طرحریزی و اجرا شده بود عملاً با شکست روبرو شد و تعداد زیادی از نیروهای مهاجم در این عملیات کشته شدند .
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت:
«براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین ها به صورت ستون حرکت می کنند.»
منافقین با۱۲۰تانک زرهی دجله، ۶۰نفربر و ۶۰۰خودرو دیگر، حدود ۵۰۰۰نفر .تنگه پاتاق تا منطقه چهارزبر در ۳۴کیلومتری کرمانشاه را با سرعت خیلی زیاد طی کردند. علت سرعت بالای حرکت ستونهای نظامی منافقین عدم حضور قوای نظامی در غرب کشور بود.
به دلیل هجوم سنگین ارتش عراق به جبهه جنوب (استان خوزستان) بخش عمدهای از توان نظامی ایران مشغول دفع تهاجم عراق بودند. به همین دلیل عملاً در برابر حرکت ستونها مقاومتی وجود نداشت. نیروهای ایران در منطقه چهار زبر، با احداث تعدادی خاکریز و یک خط دفاعی مستحکم در انتظار ایشان بودند . این عملیات سه روز به طول انجامید.
در روز اول هدف سد کردن هجوم مجاهدین خلق بود. در روز دوم حرکت نیروی زمینی صورت گرفت که با پشتیبانی بسیار قوی نیروی هوایی و هوانیروز همراه شد و در روز سوم یگانهای مجاهدین خلق به کلی منهدم شدند .
در روز اول عملیات نیروی هوایی وارد عمل نشد زیرا در آن زمان پایگاه نوژه بمباران شده بود وپاکسازی باند فرودگاه قدری فرصت را از آنها گرفت. به همین دلیل نیروی هوایی با یک روز تاخیر وارد عمل شد.
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی کمتر دیده شده از شاهدان جنایات منافقین در عملیات مرصاد
🔸۵ مرداد ۱۳۶۷؛ سالروز عملیات مرصاد گرامی باد.
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
روایتگری ۸.mp3
24.4M
#دهه_دوم_محرم
شب هشتم
#روایتگری_سیره_شهدا
#کربلایی_مهدی_پارسایی
⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس
آبان ماه ۱۴۰۳
#انجمن_راویان_فجر_فارس
#ستاد_کنگره_ملی_شهدای_فارس
@raviyanfarss
@kshohadayefar
در یال ارتفاعات ۱۷۵ یک یونیت نفتی بود ودر داخل این واحدپمپاژ نفتی سنگری بود.که شده بود سنگرتاکتیکی تیپ امام سجاد(ع).
_واینجا میعادگاه عاشقان شده بود.
_چرا؟
_چون محرم بود.
_چون عملیات محرم هم درجریان بود.
_چون.....
_چون......
_وچون حبیب میخواند.
_وهیچ کس مثل اونمی توانست بخواند.
_جنس خواندنش بادیگران فرق داشت.
_با تمام وجود میخواند.
_چنان زیارت عاشورا میخواند که هیچ کس را یارای آن نبود.
_روضه که می خواند.حس میکردی که با تک تک سلول هایش آن مصایب را درک کرده است.
گویی دران صحنه حاضر بود.
_او اولین کسی بود که خواندن دعای عهد را درجبهه ها رواج داده بود.
_او جز، اولین کسانی بود که زیارت عاشورا را درتک تک سنگرها گسترش داده بود.
وحال.....
_یاحسین.
لحظه ای صدای بیسم ها قطع نمیشد.صدا ها در هم آمیخته شده بود.آماده رفتن به روی ارتفاع شده بودم.
حبیب که سرتا پا مسلح شده بود داشت به حمل مهمات به داخل خودرو کمک میکرد.به سرعت نزدیک شدوگفت.
_منم مخوام توحمله شرکت کنم.
_نمیشه.
_چرا نمیشه.
_چرا نداره.
_خواهش میکنم.تو که هیچ وقت دست من و ردنمیکردی.
اشاره حبیب به موقعی بود.که علیرغم مخالفت خیلی از رزمنده ها برای بردنش درعملیات اورا سوار ۱۰۶ کرده وبه عنوان کمکی. باخود برده بودم وتازدن پدافند هوایی دشمن که باگلوله هایش بچه ها را هدف قرارمیداد اورا به این سو وانسوی جبهه میبردم .ودریک زاویه رو در رو ۱۰۶ من وپدافند دشمن به هم شلیک میکردیم تا اینکه پدافند دشمن منهدم گردید.
گفتم تو باید بری تو حوزه درست را ادامه بدی.تو آینده اسلام ومسلمینی.
به طرفم آمد.شروع به بوسیدن صورتم کرد.شهادت در دوقدمی اش پرواز میکرد.اصلا دلم نمی خواست برود.نمیدانم چطور شد که بر زانم جاری شد.حاج اسدالله اجازه داده؟
_بله
_فقط همین یه دفعه میری وبرمیگردی سرکارت.
بالباس تمام رزم آماده رفتن شد.خوشحالی ازسر تاپا اورا به وجد آورده بود.نه پرواز میکرد.حبیب کناردست حاج اسدالله درتسلیحات فعالیت میکرد.درحفظ ونگهداری بیت المال بسیارحساس بود.هروقت که اورا میدیدی مشغول فعالیتی بود.به تک تک سنگرها سرکشی میکرد.سلاح های بچه هارا برمیداشت وانها راتنظیف میکرد.تک تک گلوله ها ومهماتی که از دشمن یاخودی بر روی زمین درمناطق عملیاتی به جا مانده بود را برمیداشت آنهارا تمیز میکرد تا مجددا مورد استفاده قرارگیرد.هم زمان با آین کارهای مشقت بارهمیشه ذکر خدا بر زبانش جاری بود.او واقعا یک الگو رفتاری وجلوه ای از ایثار وازخودگذشتگی بود.
پاتک دشمن تاثیر گذار بود ارتفاعات کم کم داشت توسط دشمن تصرف میشد.مقاومت بچه ها در هم شکسته شده بود.اینجا چشم منطقه بود.اگر این ارتفاع سقوط میکرد شاید کل منطقه سقوط میکرد وعملیات ناموفق میشد.
ناگهان صدای رعد اسایی دل همه را لرزاند.
_هل من ناصر ینصرنی
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله
حبییب بود.
داشت رجز خوانی میکرد.
پیراهنش را همچون عابس (ازیاران امام حسین(ع) که درحادثه کربلا به هنگام نبرد پیراهن خود رادریده و باسینه برهنه درحالی که رجز می خواند به نبرد بادشمنان پرداخت)
ازهم دراند و با سینه ی ستبر شروع به رجز خوانی نمود.
_برادران الان نه جای درنگ است.
بشتابید تا حسین زمان را یاری کنید.
الان اسلام خون میخواهد.
هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله.
فریادهای او موثر افتاد.
همان عده قلیل به جامانده ناگهان چون امواج خروشان به حرکت افتادند و پشت سر حبیب به دشمن یورش بردند.
فریاد یا حسین حسین دردل کوهها طنین انداز شد.
گلوله هایش سینه خصم را نشانه گرفت.
ارتفاع ۱۷۵ مجددا به دست رزمند گان افتاد.
وحبیب همچنان به پیش می تاخت.
از ارتفاع سرازیر شد.
گلوله ای برپیکرش نشست.
با صورت به زمین برخوردکرد...
صدای شهید دستغیب درگوشم طنین انداز شد.
"عزیز فاطمه از اسب برزمین افتاد......."
به کنار سنگر تاکتیکی برگشتم.
جای خالی حبیب و اصغر را به شدت احساس میکردم.
با خود واگویه میکردم که چرا نتوانستیم پیکر مطهرش رابه عقب بیاورم.
به داخل سنگر رفتم.
سفره همچنان پهن بود.
خود را سرگرم جمع کردن سفره کردم.
درجایی که حبیب نشسته بود،گوشه سفره جمع شده بود.
گفتم شاید کسی چیزی جاگذاشته است.
آنرا باز کردم ، همان لقمه نان و بادنجان کنسرو عراقی ها بود که به اوتعارف کرده بودم.گریه امانم نمیداد.
یادم به شب قبل افتاد.
پتوهایش را داشت به دور دو رزمنده که از سرما میلرزیدند پی چید.
و بازهمان نیمه شب اورا دیده بودم که خود داشت از سرما میلرزید ولی به درگاه خدا دعا میکرد.
پتویی پیدا کردم بر روی شانه اش انداختم.ناگهان برگشت گفت این پتو عراقیه گفتم بله ضمن تشکر آنرا کنار گذاشت وگفت من از اموال وخوراکیهای عراقی ها استفاده نمیکنم.
ومن چه توقعی ازاو داشتم که لقمه شبه ناک آنها را بخورد.اوواقعا فنا الی الله بود.
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss