eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
982 ویدیو
81 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی "انجمن راویان فجر فارس NGO" راویان عزیز تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
سردار شهید حاج مجتبی قطبی شهید روز عاشورا
از رزمندگان و فرماندهان بانام و قديم شهر مقدس شيراز است ، از شهداي دوست داشتني... امشب را مهمان اين عزيز باشيم، باشد كه شفيعمان باشد... ✔️ شفا از امام رضا(ع) كودك بود كه حصبه گرفت. برديمش مشهد. نرسيده به حرم نفسش رفت و بدنش كبود شد. رو به حرم گرفتمش, گفتم يا امام رضا(ع) بچه‌ام را از شما مي‌خوام... رفتيم دكتر.. گفت: بيماري به قلبش رسيده بايد به تهران ببريدش! اما دعايم كار خودش را كرده بود. نرسيده به مسافر خانه براي هميشه آن بيماري از تنش رفت... حالش روز به روز بهتر شد... ✔️ به آسمان پر كشيدم عمليات خيبر تركشي به دستش نشست و تا مرز شهادت رفت. مي‌گفت: وقتي زخمي شدم چيزي نفهميدم. احساس سبكي داشتم, مثل پر از آسمان بالا رفتم. همه دوستان شهيدم و فرشتگان احاطه‌ام كرده بودند ، اما شاديم دوام نداشت. ناگهان سقوط كردم و خودم را روي تخت بيمارستان ديدم... ✔️ هديه ازدواجش را بخشيد عروسي بود. ديدم درب يكي از اتاق‌ها بسته است. در را باز كردم ديدم مجتبي بچه‌هاي كوچك را دور خود جمع كرده و به آنها احكام درس مي‌دهد. گفت : بابا بريم فرش هديه ازدواجم را بياريم. فرش را آورديم. گفتم مباركت باشه! خنديد و گفت مبارك صاحبش باشه. زنگ زد يكي از بچه بسيجي‌هاي گردانش ، گفت : فرشت را گرفته‌ام بيا ببر! بسيجي كه فرش را برد با لبخند روي فرش كهنه اتاقش نشست. ✔️ قرض براي ازدواج گردان حضرت فاطمه(س) براي شركت در عملياتي در غرب مامور شده بود. بنا به دلايلي گردان را برگرداندم. همه گردان ، جز فرمانده آن كه مجتبي بود. رفته بود براي شناسايي محل عمل گردان كه شهيد شد... بسيجي ، كنار تربت پاک مجتبي نشسته و به شدت اشك مي‌ريخت... گفتم: چيزي شده؟؟ گفت: شما... گفتم :پدر مجتبي... گفت : من از بچه‌هاي گردانش بودم كه مجروح شدم. تا وقتي بستري بودم هميشه با گل به ملاقاتم مي‌امد. بعد از بهبودي ، پنج هزارتومان به من قرض داد تا ازدواج كنم... بعد از آن هر وقت من را مي‌ديد راهش را كج مي‌كرد تا مبادا به خاطر پول خجالت بكشم. حالا نمي‌دانم پول ايشان را بايد به چه كسي پس بدهم؟؟ گفتم : ما نمي‌خواهيم... خود آقامجتبي وصيت كرده اگر شما آمديد پولي از شما نگيريم... روحت شاد حاج مجتبی❤️🤲 راوی: پدرشهید کانال 👇 @raviyanfarss
🌸 عید مبعث مبارک باد 🌸 🆔 @raviyanfarss
همزمان با مبعث حضرت رسول(ص)، حسن روح‌الامین اثر جدید خود به‌نام «نجات دختران» را رونمایی کرد🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ویـژه بـرنـامـه فـرزنـدان روح الـلّـه🔰 💠گرامیداشت روز پاسدار و اعیاد شعبانیه 🔹همراه با تجلیل از خانواده سرداران شهید شهرستان گراش 🔹تجلیل از عوامل اجرایی نمایش نرگس زار در آتش 🔻با حضـور: ➖پدر شهید پاسدار مدافع حرم عبدالکریم پرهیزگار ➖جانباز مدافع امنیت فراجا موسی نوروزی ➖همسر پاسدار شهید مدافع امنیت نورالدین جنگجو 🎤با اجرای خواننـده حماسـی: ابراهیم شیشه‌گر ـ از شیراز 📆زمان: پنجشنبـه ۴ اسفنـدمـاه ۱۴۰۱ 🕗 ساعـت ۲۰ 🏤 مـکـان: سـیـنـمـا فرهنـگ گـراش ❇️ همراه با مولودی خوانی کربلایی محمدرضا هدایتی ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
موضوع خواب پيامبر (ص) يك شب خواب ديدم كه در زمان پيغمبر واقع شده ام وآن زمان ، زمان جهالت بود .عدّه اي از اعراب مشغول كار كردن بودند. يك وقت پيغمبر اسلام (ص) به طرف آن مردم آمد وخود را پيغمبر معرفي كرد اما اعراب حرف ايشان را تكذيب مي كردند وپيغمبر را مي آزردند يك وقت من ديدم كه به پيغمبر سنگ مي زنند من آن وضع را تحمل نكردم وخود را سپر پيامبر (ص) قرار دادم وهرچه سنگ بود نمي گذاشتم به پيغمبر بخورد ولي يك وقت يك نفر ، يك سنگ پرتاب كرد وبه سر مبارك پيامبر خورد وخوني شد وبعد من وپيامبر آنجا را ترك كرديم بعدا كه از خواب بيدارشدم شك كردم كه آنكه در خواب بوده پيامبر است . وقتي كتاب (تعبير ) خواب را باز كردم به حديثي برخورد كردم كه خود پيامبر فرموده بود: شيطان نمي تواند در خواب به شكل ما ظاهر شود.
شهیدامام رضایی حاج ابراهیم باقری زاده.mp3
16.66M
🎙پادکست ❤️شهید امام رضایی 🧡سردار شهید حاج ابراهیم باقری زاده 🤎فرمانده گردان امام رضا ع 🌺 شلمچه کریلای ۵ کاری از : راوی ، خانم ابراهیمی