eitaa logo
راویان فتح لنجان
570 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
13 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Rz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط پیشانی روبوسی شب عملیات و خداحافظی آن طبیعتاً باید با سایر جدایی ها تفاوت می داشت. کسی چه می دانست. شاید آن لحظه همه دنیا و عمر باقی مانده خودش یا دوست عزیزش بود. چیزی بیش از بوسیدن، بوییدن و حس کردن بود. بعضی برای این که جو را به هم بزنند و ستون را حرکت بدهند، می گفتند: پیشانی، برادران فقط پیشانی را ببوسید. بقیه حق النساء است. حوری ها را بیش از این منتظر نگذارید. ➕به بپیوندید: http://sapp.ir/raviyanlenjan http://eitaa.com/joinchat/2828206082C32dc95a1d4
سنگر ساکتِ ساکت بود. هر کسی یک گوشه ای کز کرده بود و لام تا کام حرف نمی زد. انگاری حرف ها ته کشیده بود و کسی حرفی برای زدن نداشت. حوصله ام سر رفته بود. یک دفعه ایرج تیموری بلند شد و با یک لنگه پوتین در دست، دورِ سنگر شروع کرد به دویدن. فریاد می زد: «موش...موش!» همه به هول و ولا افتادند. چند دقیقه بعد بچه ها فهمیدند که سرِ کارند. یک نفر پتویی روی سرش انداخت و جشن پتو شروع شد. در دلم گفتم: «بیچاره ایرج! واسه اینکه بچه ها سرِ حال بشن، چه کتکی داره می خوره!» @raviyanlenjan
گوشی صداگیر نیروهای آر.پی.جی زن گردان شهادت -گردانی که کل نیروهای آن آر.پی.جی زن بودند- برای خود وسایلی ابداع کرده و ساخته بودند که از جمله آنها دو گوشی (هدفون) صداگیر بود که نوع خارجی آن بسیار گران بود. بچه ها برای حفظ شنوایی خود هنگام شلیک، خصوصاً زمانی که شلیک مداومت داشت، با استفاده از گونی و اسفنج فشرده و نصب آنها به تل مو بند دخترانه، گوشی درست کرده بودند. برادران شوخ طبع می گفتند: «ما باور نمی کردیم آر.پی.جی."زن" هستیم، می گفتیم ما آر.پی.جی."مرد" هستیم! ولی مثل این که واقعاً با آن گوشی ها آر.پی.جی."زن" بودیم.» @raviyanlenjan
چه جمله‌ی قشنگی بود نگاه به لبخندشان همه‌ٔ غم‌های وجودت را به فنا می برد .... 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 📎 』 ════════════ 🆔 @Pasdar_Eshgh