🌐پرچمدار جریان «فقه پویا»
راوی #حوزه : مرحوم آیتاللهالعظمی یوسف صانعی در حالی در سن۸۳ سالگی درگذشت که در دو دهه پایانی عمر خود به مهمترین فقیه جریان نواندیش دینی بدل شده بود. اگرچه مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری جایگاه بیبدیلی نزد جریانهای نوگرا داشت، ولی فتواهای مرحوم صانعی با نیازها و دغدغههای این جریان منطبقتر بود.
جریان موسوم به «فقه پویا» از اواسط دهه شصت بین برخی شاگردان و نزدیکان امام خمینی در قم و تهران شکل گرفت و داعیه انطباق فقه بر زمان و مکان را داشت. البته آیتالله صانعی در گفتگویی که بهمن۶۷ با مجله کیهان اندیشه داشته، پویایی را ویژگی ذاتی فقه شیعه میداند و در عین حال معتقد است:
«هرگاه اجتهاد و استنباطی در خارج از اصول و قواعد و ضوابط پایدار فقه صورت گیرد، آن اجتهاد و نظر، فقه پویا نیست و اصولا فقه نیست. بلکه کاری نو و بدیع و خودساخته محسوب میگردد و ربطی به اسلام و تفقه اسلامی ندارد ... مرز پویایی فقه از کلیگوییهای غیر علمی و غیر عملی جداست» (کیهان اندیشه، ش۲۲، بهمن۶۷، صص ۱۲-۹).
سی سال پس از این گفتگو، آقای صانعی در اواخر عمرش جلسهای در قم برگزار کرد تا به «چالشهای حقوق زنان در فقه» بپردازد. وی در این جلسه گفت: «ما با نوآوری بر پایه فقه جواهری و فقه شیخ انصاری موافقیم و نوآوری میباید بر اساس کتاب و سنت و عقل باشد».
این دو فراز را که در ابتدا و انتهای دوره نواندیشی آیتالله صانعی بیان شده، میتوان مانیفست نوگرایی و تجدیدنظرطلبی او دانست؛ او به بازخوانی فقه در چارچوب قواعد موجود معتقد بود و از همین رو در اصول فقه نظریه شاذ و بدیعی عرضه نکرد و فقط در نحوه کاربست قواعد و روشهای موجود از سوی برخی فقها مورد انتقاد قرار گرفت. این در حالی است که بهویژه در دوران اوجگیری آرای متفاوت آقای صانعی، برخی نوگرایان دینی خواهان تجدیدنظرهای اصولی و ریشهای در فقه بودند، ولی مرحوم صانعی کوشید از پتانسیلهای پذیرفتهشده و موجود در دانش کنونی اصول فقه به نوآوری بپردازد. به باور او اگر در چارچوب قواعد و ضوابط موجود استدلال کردیم و به نتیجهای متفاوت از فقهای دیگر رسیدیم نباید هراسی از بیان آن داشت. وی در همان سخنرانی جلسه «چالشهای حقوق زنان در فقه» گفت:
«اجماعی که از زمان ائمه به ما رسیده را حجت بدانیم، اما اجماع از زمان شیخ طائفه را برای چه؟ هرکسی هر حرفی میزند فوری نگوییم خلاف اجماع گفته است. ببینیم خلاف کدام اجماع سخن گفته است».
ملاحظه دو اثر «فقه الثقلین» (مثلا بحث شهادت زنان در طلاق در صفحه۱۷۹ کتاب طلاق) و «فقه و زندگی» نشان میدهد که وی کوشیده در چارچوب متدهای مرسوم، نوآوری کند و پوشیده نیست که نیل به فتوای شاذ به معنای خروج از ضوابط اصول فقه نیست. از همین رو بود که وی با وجود اختلاف فتوایی شدید با اغلب فقهای بزرگ زمان خود، در بزنگاههای مخاطرهآمیزی چون وقایع سال۸۸ یا درگذشت خود و همسرش مورد حمایت و تمجید و تکریم مراجع بزرگ قرار گرفت و متهم به فقدان دانش و سواد حوزوی نشد.
❓با این وجود باید به این پرسش نیز پاسخ داد که چرا جریان «فقه پویا» به پرچمداری مرحوم صانعی نتوانست مورد اقبال بخش مهم حوزویان قرار گیرد؟ شاید یک پاسخ این باشد که مواضع سیاسی معترضانه مرحوم صانعی و شاگردانش، حمایت و همراهی با او را برای برخی حوزویان هزینهدار کرده بود. این مواضع سبب شد که او از سال۸۸ حتی نتواند به تدریس در مدرسه فیضیه ادامه دهد و محدود به دفتر کوچک خود شد.
پاسخ دیگر به این پرسش را باید در پیشینه و مواضع حکومتی و سیاسی رادیکال مرحوم صانعی در دهه نخست جمهوری اسلامی جست که او را همانند آیتاللهالعظمی موسوی اردبیلی از جریان علمی حوزه دور کرد. حتی آیتاللهالعظمی منتظری نیز به واسطه فعالیتهای سیاسی و حکومتی پررنگش، دچار چالشهای جدی از نظر جایگاه مرجعیتی و حوزویاش شد.
پاسخ دیگر نیز در غلبه فتواهای آقای صانعی در دفاع از زنان است. میشود گفت که بسیاری از آرای شاذ وی در دفاع از حقوق زنان صادر شده و بهبود وضعیت زنان برای وی موضوعیت و اولویت داشته است. با توجه به مردانهتر بودن فضای نهادهای دینی در همه دنیا و فعالیت و درخشش بیشتر مردان در رشتههای علوم انسانی و دینی، تمرکز حداکثری بر زنان بهویژه در جامعهای که مردان آن نیز از کاستیها و فشارهای متعددی رنج میبرند، میتواند در اثرگذاری یک متفکر و مفتی تعیینکننده باشد.
همچنین ناسازگاریهایی که ارائه یک نظام منسجم فکری از آرای مرحوم صانعی را دشوار میکرد، در میزان اثرگذاری او بیتأثیر نبود. مثلا دفاع همزمان از نظریه ولایت فقیه و حرمت اجرای حدود در عصر غیبت، یا دفاع از قمهزنی در عین تلاش برای ارائه وجهه عقلانی از دین، رسیدن به یک منظومه سازوار فکری را درباره آن مرحوم دشوار میکرد.
📸عکس: حضور آیتالله وحید در منزل مرحوم آیتالله صانعی پس از درگذشت همسرش در سال۹۰
@rawinews
🌐نفوذ چراغخاموش اسرائیل به مرزهای ایران
راوی #سیاست_خارجی : سرعت تحولات و اتفاقات عجیب و غریب در خاورمیانه به قدری زیاد شده که گاه از تحلیلکردن و شاید یافتن نخ تسبیحی که آنها را به یکدیگر متصل کرده عقب میمانیم؛ ترور سردار سلیمانی به دستور شخص ترامپ، اعتراضات گسترده و ادامهدار مردم عراق علیه سیاستهای اقتصادی و معیشتی دولت این کشور، ماجراجوییهای عثمانیگرایانه اردوغان (از حضور در سوریه تا تبدیل ایاصوفیا به مسجد)، انفجار مهیب بندر بیروت، روی کار آمدن دولتهای ناکام و مستعجل در عراق و لبنان و... .
آخرین و شاید مهمترین این تحولات توافق امارات و بهدنبال آن بحرین با اسرائیل در راستای عادیسازی روابط بود. در وضعیتی که جهان هنوز از میدان مبارزه با کرونا رها نشده و کشورها همچنان برای یافتن نوشدارویی برای این ویروس عالمگیر در تکاپو هستند، اسرائیل بهصورت چراغخاموش در قلب خاورمیانه ـ و کنار مرزهای جمهوری اسلامی ـ مشغول ایجاد عمق استراتژیک است.
جرد کوشنر داماد یهودی ترامپ و مشاور ارشد کاخ سفید که بهنظر میرسد با حمایت پدرزنش نقش فعالی در گسترش حوزه نفوذ اسرائیل در کشورهای اسلامی دارد پس از اعلام توافق بحرین و اسرائیل برای عادیسازی روابط گفت: «توافق عادیسازی روابط بین امارات و بحرین و اسرائیل زمینه را برای کشورهای اسلامی فراهم میکند تا منافع ملیشان را پیش از منافع فلسطینیها مدنظر قرار دهند». وی همچنین مدعی شده که بهطور حتم تمام کشورهای خاورمیانه به عادیسازی روابط با اسرائیل روی خواهند آورد. در پاسخ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیهای به حکام عربی هشدار داده که منتظر انتقام سخت باشند. وزارت خارجه ایران نیز در بخشی از بیانیهای که در واکنش به عادیسازی روابط میان بحرین و اسرائیل منتشر کرده نسبت به هرگونه ایجاد ناامنی رژیم صهیونیستی در منطقه خلیج فارس هشدار داده و عواقب هر اقدامی از این دست را متوجه دولت بحرین و دیگر دولتهای همراه برشمرده است.
از سوی دیگر گویا انگلیس و فرانسه (دو کشور پیشکسوت در تاریخ استعمار خاورمیانه) نیز بدشان نمیآید که به یاد گذشته از این آب گلآلود ماهی بگیرند. سفرهای اخیر امانوئل ماکرون رییسجمهور فرانسه به لبنان ـ پس از انفجار مهیب بندر بیروت ـ و عراق و فضای گفتوگوهای وی با مقامات این دو کشور و نیز توسعه پایگاه نظامی انگلیس در دریای عمان میتواند نشانههایی بر مدعای مذکور باشد. بن والاس، وزیر دفاع انگلیس در سفر اخیرش به منطقه اعلام کرد که وزارت دفاع این کشور ۸/۲۳ میلیون پوند برای توسعه پایگاه «الدقم» در عمان اختصاص داده است. وی همچنین در مصاحبه با الجزیره گفت که لندن در ائتلاف منطقهای امریکا برای مقابله با ایران مشارکت خواهد کرد.
🔺تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که معمولاً بههم خوردن بالانس قدرت در سطح منطقهای یا جهانی بسترساز تنش و جنگ است. آخرین تغییر وضعیت مهم در نظام بینالملل مربوط به پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق بود که جهان از وضعیت دوقطبی بلوک شرق و بلوک غرب عبور کرد. شرایط امروز جهان هم بهگونهای است که گویا با یک تغییر پارادایمیک دیگر مواجهیم (که علل و علائم آن موضوع این یادداشت نیست)؛ تغییری که بهنظر میرسد گرانیگاهش خاورمیانه باشد؛ منطقهای که از قدیم و حتی قبل از کشف نفت و گاز نیز اهمیت ژئوپولتیک بسیاری داشته و حتی از نظر برخی نظریهپردازان و سیاستمداران به قلب دنیا (Heart Land) معروف بوده است؛ از این نگاه هرکس بر خاورمیانه استیلا داشته باشد، گویا بر تمام دنیا استیلا دارد.
امروز و پیرو وضعیت جهانی، بالانس قدرت در خاورمیانه نیز به هم خورده است. اگر در دوره پهلوی ایران با حمایت امریکا ژاندارم منطقه بود، اکنون مدعیان دیگری مثل ترکیه و عربستان نیز اضافه شدهاند. همچنین شکستهشدن تابوی ارتباط با اسرائیل از سوی کشورهای مسلمان ـ بهویژه کشورهای عربی ـ و به رسمیت شناختن این رژیم شرایط را ملتهبتر و حتی خطر جنگ را محتملتر کرده است؛ مخصوصاً که دو کشور مسلمانی که عادیسازی روابط با اسرائیل را استارت زدهاند، مرز آبی مشترک با ایران دارند؛ به عبارت دیگر اگر تا امروز ایران در کنار مرزهای اسرائیل حضور نیابتی داشته (به واسطه حزبالله لبنان)، از امروز اسرائیل در کنار مرزهای ایران حضور آشکار و مستقیم دارد.
✔️در همینباره در اینجا بخوانید: صلح با اسرائیل از اختیارات ولی امر است.
📸عکس: ترامپ و کوشنر در کنار دیوار ندبه در بیتالمقدس
@rawinews
🌐حقیقت دنیای مجازی و رؤیای محدودسازی
راوی #اجتماع: طرح «ساماندهی فضای مجازی» با امضای چهل تن از نمایندگان مجلس یازدهم اعلام وصول شده و منتظر بررسی در صحن علنی است.
برخی مفاد طرح مذکور که حواشی فراوانی به همراه داشته باعث شده که عدهای از این طرح با عنوان «انسداد پیامرسانهای خارجی» تعبیر کنند؛ از جمله تأیید فعالیت شبکههای اجتماعی توسط هیأتی به ریاست رئیس مرکز فضای مجازی و نمایندگان بعضی نهادها (همچون اطلاعات سپاه، سازمان تبلیغات، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد و...) یا جرم بودن استفاده از فیلترشکن و در نظر گرفتن مجازات حبس و جزای نقدی برای آن. فاطمه محمدبیگی یکی از نمایندگان امضاکننده این طرح نیز در اظهار نظری بدیع گفته: «مقاصد فردی که از ۱۲ شب تا ۶ صبح از اینترنت استفاده میکند، با مقاصد کاربران ۶ صبح تا ۱۲ شب متفاوت است». در مقابل حمیده زرآبادی از نمایندگان مجلس دهم در گفتوگو با اعتماد گفته: «انسداد فضای مجازی باقیمانده اعتماد عمومی را هم از بین خواهد برد».
🔹 تکنولوژی ماهیتی پویا و سدشکنانه دارد و چیزی بهنام «محدودیت» را نمیپذیرد. حتی در آبانماه سال گذشته که به دلیل اعتراضات گسترده بنزینی چند روزی دسترسی به شبکههای اجتماعی و سایتهای خارجی قطع بود و بهنظر میرسید اینترنت ملی در سطح پایلوت در حال اجراست، بعضی افراد که با فوت و فن فضای سایبری آشنا بودند به اینترنت بینالمللی دسترسی داشتند. اینترنت ماهوارهای نیز که زمزمههای گسترش آن به گوش میرسد جلوهای دیگر از محدودیتناپذیری فضای مجازی ـ بهعنوان یکی از مهمترین دستآوردهای جهان تکنولوژی ـ است. بنابراین بهتر است سوراخ دعا را گم نکنیم و با اجرای طرحهایی از این دست، وجهه باقیمانده نهاد مجلس را از بین نبریم.
🔹 بارها و بارها متخصصین امر رسانه و نیز نظریهپردازان حوزههای سیاست، اجتماع و فرهنگ گفتهاند که پدیدههایی مانند «فضای مجازی» کاربردی دوگانه دارند؛ مثال معروفش که دیگر هر کمسوادی هم آن را میداند و درک میکند چاقوست که اگر در دست قاتل باشد، انسانی را میکشد و اگر در دست جراحی متخصص باشد، انسانی را از مرگ نجات میدهد. همین الآن و بهویژه در شرایط کرونایی، اغلب هیأتهای مذهبی و تشکلهای دینی از طریق «لایو» در اینستاگرام فعالیت داشته و دارند؛ بعضی چهرههای مذهبی سرشناس حسابهای کاربری پرمخاطبی در بعضی شبکههای اجتماعی خارجی دارند؛ ارتباطات علمی اساتید حوزه و دانشگاه با شاگردانشان نیز در بعضی از این شبکهها رونق دارد و کسبوکارهای بسیاری در این شبکهها شکل گرفته است. قطعاً مانند هر پدیدهی دیگری از این جنس، مضراتی هم میتوان برای آن برشمرد؛ اما راه درست مبارزه، ایجاد چنین محدودیتهایی نیست. تجربه ممنوعیت ویدئو در دهه شصت را فراموش نکنیم. با این منطق باید گوشیهای هوشمند و دوربیندار را بالکل از بین برد، چون با این قابلیتها میتوان کارهای خلاف هم انجام داد.
🔹 خوشمان بیاید یا نیاید، در زمینه ارائه پلتفرمهای جایگزین بسیار عقبیم. اتفاقاً این ایام مصادف است با بازگشایی مدارس و رونق آموزش مجازی به دلیل شرایط کرونایی. در مدارسی که از پیامرسانهای داخلی استفاده میکنند، والدین و دانشآموزان و حتی معلمان غالباً از کیفیت بسیار ضعیف آنها (در حد قطع و وصل شدن زیاد هنگام آموزش) شکایت دارند؛ حتی خود وزیر آموزش و پرورش نیز در جلسهای که قرار بود عصر ۲۶ شهریورماه از طریق اپلیکیشن «شاد» با مدیران مدارس سراسر کشور داشته باشد نتوانست به این اپلیکیشن متصل شود.
🔹اگر نمایندگان مجلس انقلابیِ ارائهدهنده این طرح، دغدغههای سیاسی و امنیتی دارند، بهتر است بر روی اقتصاد ازهمگسیخته و وضعیت معیشتی فلاکتبار مردم تمرکز کنند. در وضعیت موجود، بهترین راه گذار از بحران مشروعیت (نارضایتی عمومی) و بحران نفوذ (بیاعتمادی نسبت به حاکمیت) و اصلیترین راه مقابله با بحرانهای سیاسی و امنیتی، رونق اقتصاد و معیشت است.
سیاست سانسور و فیلتر اگرچه آسانترین راه است، ولی به همان اندازه نیز ناکارآمد و آسیبزاست.
@rawinews
▪️درگذشت راوی اصیل نجف
راوی #حوزه: آیتالله سید هاشم هاشمی گلپایگانی؛ یکی از فقهای برجسته حوزه علمیه قم و از مهمترین شاگردان و مقرران درس آیتاللهالعظمی سیستانی امروز در سن ۷۱ سالگی و پس از چند سال تحمل بیماری در قم درگذشت.
مرحوم آیتالله هاشمی فرزند مرحوم آیتالله سید محمد جمال هاشمی گلپایگانی (فقیه، شاعر و ادیب برجسته نجف در دوره معاصر) و نوه مرحوم آیتاللهالعظمی سید جمال گلپایگانی (عارف و فقیه نامدار نجف در دهههای گذشته) بود و در چهل سال اخیر در قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشت. او که در نجف در جلسات درس پدرش و پدر همسرش؛ مرحوم آیتاللهالعظمی سید محمد شاهرودی و نیز آیات عظام خویی، سیستانی، میرزا حسن بجنوردی و شیخ صدرا بادکوبه شرکت کرده بود، پس از اسارت چند ماهه در زندانهای رژیم بعثی، از سال ۱۳۵۹ به ایران هجرت کرد. وی در قم در جلسات درس آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی و تبریزی شرکت کرد و از استادان و محققان نامدار قم بود.
مرحوم آیتالله هاشمی از مهمترین شاگردان و تقریرنویسان جلسات درس آیتاللهالعظمی سیستانی در نجف بود که آثاری همچون «رسالة فی الربا»، «تقریرات فی علم الاصول» و «تعارض الادلة و اختلاف الحدیث» حاصل چند سال حضور او در جلسات درس آقای سیستانی در دهه پنجاه شمسی است. این آثار وی نقش مهمی در رواج آرا و مبانی آیتالله سیستانی در حوزههای علمیه داشته است.
مجموعه خبری راوی، رحلت فقیه محقق آیتالله سید هاشم هاشمی را به حوزههای علمیه شیعه، بهویژه خاندانهای مکرم هاشمی گلپایگانی، حسینی شاهرودی و شبیری زنجانی تسلیت میگوید.
@rawinews
🌐اختلافها و اتحادها
راوی #حوزه: آیتاللهالعظمی سید عبدالله شیرازی در زمان انقلاب، از مهمترین علمای حوزه مشهد بود. وی پنجم مهر ۱۳۶۳ در ۹۳ سالگی درگذشت و آثار خیریه فراوانی از خود بر جای گذاشت.
او در حکومت پهلوی، جزو منتقدان سنتی محمدرضا شاه و پدرش بود و از جمله در اعتراض به جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، در نامه تندی به امیرعباس هویدا نخستوزیر گفته بود: «چقدر وقیحانه و خندهآور است در کشور اسلامی ایران و مرکز تشیع، بزرگترین رقم و سنگینترین بودجه با زور و ارعاب از زحمتکشان گرفته شود و برای بزرگداشت مشتی سفاک و جهود و آتشپرست که از خود چیزی جز آثار استبداد و ظلم و ستم به جای نگذاشتهاند، اختصاص داده شود. اساساً میراندن زندگان برای زنده کردن نام مردگان و استخوانهای پوسیده شاهان ستمگر و قلدر، کار عقلایی نیست و با هیچ منطقی سازش ندارد» (اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، ص۳۴۶).
با این حال، برخی انقلابیون معتقد بودند که ایشان هم مانند مرحوم آیتاللهالعظمی میلانی؛ زعیم فقید حوزه مشهد، همراهی کاملی با انقلابیون ندارد و باید مراقب گسترش نفوذ او بود. از جمله حجتالاسلام سید منیرالدین حسینی شیرازی؛ از روحانیون انقلابی و فعال که در نجف نیز با جعل چک کوشیده بود مرحوم آیتاللهالعظمی سید محمد روحانی را بدنام کند، درباره آقای شیرازی نیز احتمال میداد که دولت از وجود وی علیه امام خمینی استفاده کند؛ لذا پیشنهاد میدهد که باید شجرهنامه او را چاپ و منتشر کرد. سید منیر مدعی بود که سلسله سیادت مرحوم سید عبدالله شیرازی به عبدالله بن عباس منتهی میشود و در این صورت مردم حاضر نیستند زیر بار تقلید از یک سید از خاندان عباسی بروند ( امام خمینی در آیینه اسناد، ج۱۷، ص ۲۲۵).
با وجود این اختلافات، مرحوم شیرازی در اغلب جریانهای شش سال نخست جمهوری اسلامی، از امام خمینی حمایت کرد و روابط حسنهای با نظام داشت. او در جریان جنگ نیز فرزند خود را به جبههها اعزام میکرد و حامی رزمندگان بود. وی میگفت: « تا صدام بر عراق حکومت میکند هیچ ثباتی در منطقه وجود نخواهد داشت».
✔️در اینجا میتوانید روایت پیشین راوی درباره مرحوم آیتالله شیرازی را بخوانید.
📸عکس: دیدار آیتاللهالعظمی سید عبدالله شیرازی با امام خمینی در سال ۵۸
@rawinews
🌐آنچه «سردار قلم» باید بیاموزد
راوی #سیاست: حسین شریعتمداری مدیرمسؤول روزنامه کیهان؛ ۱۶ سال پس از آنکه درس سیاست به آیتاللهالعظمی سیستانی آموخته بود، این بار در نقش معلم تعلیمات دینی دوره ابتدایی ظاهر شده و به مرجع و فقیه بزرگ شیعه، تعالیم قرآنی را آموزش داده است. وی در یادداشت امروز کیهان، با ذکر آیاتی از قرآن کریم از زعیم نجف انتقاد کرده که چرا در ملاقات اخیرش با خانم پلاسچارت؛ نماینده سازمان ملل در امور عراق از وی خواسته تا انتخابات پارلمانی عراق تحت نظارت نمایندگانی از سازمان ملل متحد انجام شود. وی سپس به مرجع بزرگ شیعیان تذکر داده که سازمان ملل به دلیل آنکه در خدمت قدرتهای زورگوست، بهنوعی در گروه طواغیت قرار دارد و بنابراین پذیرش داوریاش از سوی مؤمنان طبق نص صریح قرآن (آیه ۶۰ نساء) ممنوع است.
وی در ۱۸ مرداد ۱۳۸۳ نیز پس از سفر درمانی آیتالله سیستانی به انگلیس، طی سرمقالهای با عنوان «چرا انگلیس؟» نزدیکان این مرجع تقلید را عناصر فریبخورده و سادهاندیش نامید و سفر درمانی آیتالله را «توطئه حسابشده و طرح چندمنظوره امریکایی – انگلیسی» دانست که شخص آیتالله یقیناً از آن بیخبر بوده است. بنا به توصیه این عقل کل تحلیلگران سیاسی ایران، آقای سیستانی باید هرچه زودتر از انگلیس خارج شود و کسانی که ایشان را برای مداوا به انگلیس بردهاند باید بازخواست شوند. این سرمقاله در صفحه ۲۰ ترجمه کتاب حامد الخفاف (سخنگوی آیتالله سیستانی در لبنان) اینگونه مورد اشاره قرار گرفت: «یک روزنامهنگار ایرانی … در روزهای حضور ما در لندن در یکی از روزنامههای ایرانی مقالهای نوشت و در آن همه چیز جز حقیقت دیده میشد».
🔹 خوشبختانه آیتالله سیستانی به مدد مطالعات مفید و گستردهاش در حوزه تاریخ - بهویژه تاریخ روابط بینالملل و نیز کشورهای پیشرفتهای چون ژاپن و آلمان - خوب میداند که رهیافت آرمانگرایانه در تعامل با دنیا جز انزوای کشور و ضربهخوردن به منافع ملی و درنتیجه فشار به مردم نتیجهای ندارد.
در صحنهی بازی سیاست خارجی دو رهیافت کلان وجود دارد که هرکدام قواعدی دارند و بازیگران نیز طبق یکی از آن دو تصمیم میگیرند و بازی میکنند: آرمانگرایی (Idealism) و واقعگرایی (Realism). در رهیافت واقعگرایانه، کشورها براساس منافع ملی، امکانات داخلی و واقعیات نظام بینالملل رفتار میکنند و در رهیافت آرمانگرایانه صرفا براساس ایدئولوژی نظام حاکم بر کشور. دو مصداق ملموس برای این دو رهیافت در دوره معاصر، کره جنوبی (واقعگرا) و کره شمالی (آرمانگرا) هستند.
زعیم حوزه نجف هوشمندانه این نکته را دریافته که سیاست بهمعنای جریان واقعی آن (و نه بهمعنای یوتوپیایی و محصور در بعضی نظریات سیاسی)، عرصه آرزومندیها نیست. سیاست به این معنا حتی انتخاب بین خوب و بد هم نیست. با توجه به امکاناتی که داریم آنچه در اغلب موارد پیش روی ماست انتخاب بین بد و بدتر است. مردم مصیبزده عراق که این روزها به لطف دخالت بیگانگان شرایط سختی را میگذرانند، یکبار در سال ۲۰۰۳ تجربه انتخاب بین بد و بدتر را داشتهاند؛ امریکا برایشان بد بود و صدام بدتر.
تدبیر در سیاستورزی بهویژه سیاست خارجی ایجاب میکند که جایگاه و قابلیتهای خود را بسنجیم و متناسب با آن و نیز واقعیتهای نظام بینالملل تصمیمی بگیریم که به نفع مردم و منافع ملی باشد؛ و اگر هم نفعی ندارد؛ دست کم آسیب نزند یا آسیب کمتری داشته باشد.
خوب یا بد؛ نهادهایی مانند سازمان ملل، شورای امنیت، شورای حقوق بشر و گروه ویژه اقدام مالی؛ واقعیات صحنه بینالملل هستند؛ واقعیت (هرچند تلخ) دیگر هم این است که بعضی کشورها ضعیفند و بعضی قوی. بازیگر هوشمند و هنرمند در این بازی، وزن خود را میسنجد و با کارتهایی که دارد (امکانات و ظرفیتهایش) بهترین بازی را میکند. ترک بازی یا مخالفت با قواعد آن، مخصوصا از جانب بازیگران خُرد و ضعیف، نتیجهای جز حذفشدن از بازی ندارد. همچنین نباید این را نیز نادیده بگیریم که این نهادها در بسیاری از موارد، مهارکننده زیادهخواهی قدرتها و بالانسکننده نیروها به نفع مردم غیر نظامی و بیدفاع بودهاند.
@rawinews
.
مبارز بیادعا
راوی #حوزه: آیتالله سید محمدصادق لواسانی که هشتم مهرماه ۱۳۶۹ در سن ۸۹ سالگی درگذشت، بیش از هفتاد سال از نزدیکترین دوستان و همراهان امام خمینی بود. وی که از جوانی مورد اعتماد فقهای بزرگ قم بود و در شش سال آخر حکومت رضاشاه از سوی مراجع سهگانه قم به عنوان تولیت مدارس فیضیه و دارالشفا منصوب شده بود، در سالهای فعالیت سیاسی و تبعید امام خمینی، به عنوان یکی از مهمترین مسؤولین مالی دفتر امام و متولی پرداخت شهریه به طلاب، بارها طعم زندان و تبعید را چشید.
جایگاه او به حدی مورد احترام بود که واسطه ازدواج امام و همسرشان خانم ثقفی شده بود. با این حال، وی در ۱۲ سال پایانی عمرش که شاهد به قدرت رسیدن و رهبری دوست قدیمیاش بود، هیچگاه منصب حکومتی و رسمی و امکانات و امتیازاتی را نپذیرفت و به زندگی عادی خود ادامه داد. مرحوم ابراهیم یزدی به خاطر میآورد که در سال ۶۴ با وساطت مرحوم لواسانی توانسته بود پس از چند سال به ملاقات خصوصی امام خمینی برود و چند ساعت به بیان انتقادات خود و دوستانش در نهضت آزادی درباره نحوه اداره کشور و جنگ بپردازد.
📸عکس دوره جوانی آیتالله لواسانی و امام خمینی
@rawinews
🌐به سیاهی زخم «قرهباغ»
راوی #سیاست_خارجی: گویا دعوای آذربایجان و ارمنستان نیز مانند دعوای فلسطینیان و رژیم اسرائیل پایانی ندارد. زخم کهنه قرهباغ دوباره سر باز کرده؛ منطقهای باستانی که از دیرباز عرصه تاخت و تاز و اشغالگریهای مختلف بوده و حاکمیتهای مختلفی را تجربه کرده است؛ از مادها و هخامنشیان گرفته تا دودمان آرتاشسی و امویان و سلجوقیان.
سرزمین سرسبز و خوش آب و هوای قرهباغ (به معنای باغ و جنگل سیاه و انبوه) از مناطقی است که در عهدنامه معروف گلستان در اکتبر ۱۸۱۳ میلادی (آبان ۱۱۹۲ شمسی) از ایران جدا و به روسیه واگذار شد.
اکنون حدود سی سال است منطقه خودمختار قرهباغ (قراباغ) که بخشی از خاک جمهوری آذربایجان در جنوب غربی این کشور است، در اختیار جداییطلبان ارمنی قرار دارد. در جنگ قرهباغ از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ حدود ۳۵هزار نفر کشته و ۸۰۰ هزار نفر آواره شدند. این جنگ مزمن، درواقع از ثمرات میراث منحوس مهندسی ملتها و مرزبندیهای تحمیلی شوروی سابق است؛ مرزبندیهایی که بدون توجه به ویژگیهای فرهنگی و تحولات تاریخی شکل گرفت.
گذشته از علل و عوامل بحران قرهباغ، ایران نیز به دو دلیل مهم داخلی و خارجی باید بهنحوی هوشمندانه در این منازعه شکلگرفته میان دو کشور همسایهاش رفتار کند:
1⃣شرایط حساس خاورمیانه: منطقه مدتی است مانند انباری از باروت شده و جرقهای کوچک میتواند آتش جنگی خانمانسوز را در سطح منطقهای روشن کند. ماجراجوییهای کشورهای مختلف مانند امریکا و روسیه در سوریه و عراق و نیز ترکتازیهای اردوغان در مدیترانه شرقی و بخشهایی از سوریه و عراق و در همین مسأله قرهباغ تأییدی است بر این مدعا. در منازعه قرهباغ بهطور سنتی روسیه از ارمنستان حمایت میکند و ترکیه از آذربایجان. همچنین برخی نیروهای شبهنظامی مخالف بشار اسد که مورد حمایت ترکیه هستند، وارد معرکه شده و به سود آذربایجان میجنگند. از نقطهنگاه قوانین و حقوق بینالمللی، شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامههایی در سال ۱۹۹۳ اشغال اراضی آذربایجان از سوی ارمنستان را محکوم و بر حق حاکمیت آذربایجان بر منطقه قرهباغ تأکید دارد.
2⃣وجود هموطنان آذری و ارمنی در ایران: مرزهای فعلی ایران در بسیاری از مناطق مرزی میان قومیتها فاصله انداخته است؛ مثلاً عربها در خوزستان یا بلوچها در بلوچستان که به ترتیب با عربهای عراق و بلوچهای پاکستان همزبان و همفرهنگاند و اشتراکات تاریخی دارند، اما مرز سیاسی میانشان فاصله انداخته است. کردها هم چنین وضعیتی دارند. درمورد دو استان آذربایجان شرقی و غربی و هممرزیشان با جمهوری آذربایجان شوروی نیزشرایط به همین شکل است. این نحوهمرزبندی پتانسیل بسیار مناسبی است برای فعالیتهای جداییطلبانه با گرایشات ناسیونالیستی؛ مسألهای که شرایط اقتصادی بیسروسامان داخلی نیز میتواند آن را تشدید کند. از سوی دیگر ارمنستان نیز بعد از استقلالش از شوروی روابط مستحکم و حسنهای با ایران داشته است. شایعه کمک ایران به ارمنستان که در بستر رقابت چند سال اخیر ایران با ترکیه باورپذیر جلوه میکند، موجب بروز ناآرامیهایی در شهرهای شمالغرب کشورمان شده است.
بیانیه مشترک نمایندگان ولی فقیه در چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان و ورود برخی هیئات عزاداری در حمایت از جمهوری آذربایجان به پیچیدگی ماجرا افزوده است.
وانگهی از دیرباز هموطنان ارمنی نیز در ایران زندگی میکنند و حکمرانی عادلانه و عقلانیت سیاسی ایجاب میکند حکومت، رضایت تمام شهروندان را به دست آورد.
با توجه به این شرایط پیچیده، ایران اعلام بیطرفی کرده و از طرفین خواسته به قطعنامههای شورای امنیت عمل کنند. حمایت ترکیه، عزم حکومت و مردم آذربایجان را جزم کرده تا به اشغال سیساله قرهباغ پایان دهند.
این جنگ با هر نتیجهای پایان یابد، این زخم سیاه را عمیقتر خواهد کرد و حضور کشورها یا شخصیتهای مرضیالطرفین میتواند زخم را التیام بخشد.
📸عکسی از مناطق قدیمی قرهباغ
@rawinews
🌐شیعیان آمریکا و انتخابات ۲۰۲۰
راوی #سیاست_خارجی: چهار سال پیش در جریان رقابتهای انتخاباتی آمریکا بین ترامپ و هیلاری کلینتون، ناگهان تصویر یکی روحانی شیعه لبنانی در کنار ترامپ منتشر شد؛ این در حالی بود که بسیاری از شیعیان نگران پیروزی جمهوریخواه تندرویی مثل ترامپ بودند.
شیخ محمد حاج حسن؛ روحانی چهل سالهای که کنار ترامپ ایستاده و از او حمایت میکرد، یکی از اعضای سابق حزبالله لبنان بود که از این گروه جدا شده و به ائتلاف ۱۴ مارس (مخالفان سوریه) پیوسته بود. او گروهی به نام «جریان آزاد شیعی» را رهبری میکرد که یکی از اعضای ائتلاف حامیان سعد حریری و منتقد حزبالله و امل به شمار میرفت. حاج حسن همچنین مسؤول بخش خاورمیانه بنیاد «ایمان» است که از سوی ریبال اسد؛ پسرعموی بشار اسد تأسیس شده و با هدف مخالفت با افراطگرایی اسلامی فعالیت میکند. ریبال جزو مخالفان نظام سوریه است و از کودکی به دستور حاکمان دمشق از این کشور تبعید شده است. از این منظر، همکاری حاج حسن با مخالفان اسد و جمهوریخواهان آمریکا تقابل تبیین است.
شیخ محمد حاج حسن در شهر دیربورن ایالت میشیگان آمریکا زندگی و فعالیت میکند؛ شهری که به واسطه حضور پررنگ شیعیان، به عنوان قلب تشیع در آمریکا مطرح است. یک سوم جمعیت این شهر صد هزار نفری را اعراب و بهویژه شیعیان عراق و لبنان تشکیل میدهند و علمایی چون آیتاللهالعظمی سیستانی، حامیان مرحوم آیتالله سید محمدحسین فضلالله و خاندان حکیم اقدام به تأسیس مراکز دینی در این شهر کردهاند. بزرگترین مسجد آمریکا نیز در این شهر قرار دارد که یک روحانی برجسته لبنانی به نام شیخ محمد جواد شِرّی در سال ۱۹۶۳ با عنوان «مرکز اسلامی آمریکا» تأسیس کرده است.
پس از شیخ محمد حاج حسن، سال گذشته نیز در جریان رقابتهای درونحزبی دموکراتها یک روحانی شیعه دیگر به نفع برنی سندرز در کمپین انتخاباتی او فعالیت و سخنرانی کرد. او سید حسن قزوینی نام داشت که در آن ایام ۵۵ساله بود و ریاست مرکز اسلامی آمریکا در دیربورن را بر عهده دارد. وی متولد کربلا، دانشآموخته حوزه قم، فرزند آیتالله سید مرتضی قزوینی (امام جماعت حرم امام حسین علیهالسلام) و داماد مرحوم آیتالله سید محمد شیرازی (برادر ارشد آیتالله سید صادق شیرازی) است.
او نیز همچون حاج حسن در دیربورن فعالیت میکند و البته بر خلاف او، از نامزد دموکراتها حمایت میکرد. قزوینی در سخنرانیاش در کمپین انتخاباتی سندرز گفت که آمریکا به یک رییسجمهور منصف نیاز دارد.
سید حسن قزوینی همچنین با باراک اوباما و جان کری نیز روابط حسنه داشته و اوباما در زمان تبلیغات انتخاباتی سال ۱۳۸۷ به دیربورن سفر کرد و با قزوینی ملاقات خصوصی داشت. از آنجا که قزوینی مدیریت و امامت بزرگترین مرکز شیعیان آمریکا را پس از شیخ جواد شِرّی بر عهده دارد، برخی تصور میکنند که او رهبر شیعیان آمریکاست. از این رو همکاری با وی برای سیاستمداران آمریکایی اهمیت مییابد. همانگونه که جمهوریخواهان نیز به دنبال حمایت شیعیان هستند و شیخ حاج حسن را برای این تعامل برگزیدهاند.
پس از سقوط صدام و اهمیت یافتن نقش شیعیان در معادلات منطقهای، همکاری و تعامل با شیعیان برای سیاستمداران و حاکمان آمریکا اهمیت یافته است. شیعیان عراق و لبنان، بر خلاف شیعیان ایران به راحتی میتوانند با سیاسیون آمریکایی ارتباط بگیرند و تیره بودن روابط آمریکا و ایران، عرصه را از این نظر بر شیعیان ایرانی محدود کرده است. از این رو نمیتوان فعالیتهای این روحانیون را به حساب روحانیون شیعه ایرانی گذاشت.
@rawinews
🌐از پیشگامان تاریخ تحقیقی اسلام
راوی #فرهنگ : حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمد ابراهیم آیتی (1343-1294ش) از جمله مورخان دقیق روزگار ما بود. تحصیلات حوزوی داشت و از شاگردان آیتالله شیخ هاشم قزوینی و ادیب نیشابوری به شمار میرفت. در دانشگاه هم به تدریس و تحصیل علوم دینی پرداخت و در برخی مقولات فلسفی کتابهایی نگاشت؛ اما عمده توجه او به تاریخ بود.
وی کتابی درباره تاریخ زندگانی پیامبر(ص) نوشت که برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. او در تحقیق خود از روشهای نوین بهره میبرد. به این وسیله میکوشید تا روایتهای صحیح را از سقیم بازشناسی کند. در خصوص واقعه عاشورا نیز به تحقیق پرداخت. وی کتاب تاریخ یعقوبی را نیز به فارسی ترجمه کرده بود. او گفته بود کار یک محقق این است که مدارک معتبر را از غیر معتبر تمییز دهد. وی با دیدی انتقادی مدارک را مینگریست.
مرحوم آیتی بر این مسأله تاکید بسیار داشت که مورخ باید از احتمال تحریف تاریخ آگاه باشد و کار تاریخنویسان و پژوهشگران پیشین را با دیده تردید بنگرد. این دقت نظرِ او سبب شده بود تا شهید مطهری هم در وصف او سخن بگوید. مطهری گفته بود که به جرأت میتوان گفت که ما کسی را به مانند آیتی نداریم که به تاریخ صد ساله اول اسلام اشراف داشته باشد (مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 222).
مرحوم استاد ایرج افشار؛ مورخ و ادیب برجسته معاصر نیز روش تحقیقی او را میپسندید و در مقدمه کتاب «تاریخ پیامبر اسلام» آیتی گفته بود: «مزیّت آیتی در کارهای علمی بر این بود که علم قدیم را با روش جدید آن چنان که پسند طبع ابناء روزگار باشد جمع داشت و نیک دریافته بود که جامعه علمی کنونی چه حاجت و نیازی دارد».
مرحوم استاد مجتبی مینوی؛ مورخ و ادیب برجسته روزگار ما درباره همین کتاب آیتی گفته است: «کتاب بسیار ارزندهای است و مرحوم آیتی از روی عشق و علاقه و علم و دقت و تحقیق در باب آن کار کرده است و چاپ چنین اثری مستلزم عشق و علم و دقتی نظر عشق و علم و دقت مرحوم آیتی است».
📸عکس: مرحوم دکتر آیتی در کنار مرحومان سید هادی خسروشاهی، دکتر معینفر و آیتالله طالقانی
@rawinews
🌐ترامپ، ترامپ است!
راوی #سیاست_خارجی : کمتر از سه هفته دیگر تا انتخابات سرنوشتساز آمریکا باقی مانده؛ رویدادی که نتیجه آن به دلیل اقتصاد قدرتمند ایالات متحده تأثیر جهانی دارد. در این میان، به دلیل رویکرد خصمانه ترامپ علیه جمهوری اسلامی، تأثیرپذیری ایران از این انتخابات بیشتر از دورههای قبل است. کشتی طوفانزده اقتصاد ایران در نتیجه امواج سهمگین تحریمهای یکجانبه امریکا خسارات فراوان و جبرانناپذیری دیده و از همین رو بسیاری از مردم و حتی مسؤولین بیآنکه اذعان کنند، منتظرند ببینند چهکسی سکان هدایت بزرگترین قدرت دنیای اقتصاد آزاد را بهدست خواهد گرفت.
طیفی از مخالفان جمهوری اسلامی که طرفدار ترامپ هستند، تصورشان این است که وی در دور دوم ریاستجمهوریاش با تشدید فشار بر روی ایران، یا جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره با آمریکا میکند و یا نهایتاً موجب تغییر نظام سیاسی در ایران میشود. از سوی دیگر رقیب دموکرات ترامپ وعده داده که در صورت پیروزی و به شرط انجام تعهدات توسط ایران، به برجام بازخواهد گشت و به همین خاطر جو بایدن گزینه مطلوب این طیف از مخالفان جمهوری اسلامی نیست. با اندکی تأمل در شخصیت ترامپ احتمالاً امید این طیف از مخالفان جمهوری اسلامی چندان واقعی بهنظر نمیرسد.
دونالد جان ترامپ ۷۴ ساله را اگر پدیده سیاست بینالملل در قرن ۲۱ بنامیم احتمالاً اغراق نکردهایم؛ البته پدیده نهبهمعنای مثبت آن. او نسخه برابر اصل و آمریکایی احمدینژاد خودمان است؛ با این تفاوت که احمدینژاد رئیسجمهور ایران بود و ترامپ رئیسجمهور قدرتمندترین کشور دنیا. همانطور که احمدینژاد را که از پایگاه اصولگرایان برآمده بود، نمیشد در هیچکدام از طیفهای سیاسی ایران جای داد، ترامپ هم هرچند نامزد حزب جمهوریخواه است، اما او نه جمهوریخواه است و نه دموکرات؛ ترامپ، ترامپ است. یک تاجر غیرقابل پیشبینی که آمده قواعد دنیای سیاست را به چالش بکشد. او به راحتی از پیمانها و معاهدات بینالمللی که حتی با شرکای دیرینه اروپایی امریکا منعقد شده خارج میشود، از شعلهور کردن آتش نژادپرستی در این کشور ابایی ندارد، شخصیتی در تراز سپهبد سلیمانی را ترور و با افتخار و تحقیر به آن مباهات میکند و ... .
کسانی که با ساختار سیاسی آمریکا آشنا هستند میدانند از سال ۱۹۲۱ که شورای روابط خارجی امریکا (متشکل از بعضی سیاستمداران و نظریهپردازان قدیمی و کارکشته در حوزه دیپلماسی و نیز نمایندگانی از سازمانهای مهمی چون سیا و...) تشکیل شد، استراتژی کلان این کشور در حوزه سیاست خارجی از سوی این شورا تعیین میشود و دولتها ـ چه دموکرات و چه جمهوریخواه ـ با تاکتیکهای متفاوت، پیشبرنده آن استراتژی هستند. اما ترامپ بیتوجه به آن شورا، نه با تاکتیک جدید، که با استراتژی جدید و نامشخص آمده است. او اصولاً به مقوله شورا و مشورت باور ندارد. درست مانند احمدینژاد که به سند چشمانداز بیستساله بیتوجه بود و مسیر نامشخص خود را میرفت. ترامپ حتی در هیچکدام از رهیافتهای سهگانه تاریخی آمریکا در حوزه سیاست خارجی ـ یعنی هامیلتونیسم، جکسونیسم و ویلسونیسم ـ هم قرار نمیگیرد.
جهان با رهیافتی جدید، مبهم و بیقاعده بهنام ترامپیسم مواجه است. دقیقاً به همین خاطر است که دلخوشی مخالفان جمهوری اسلامی به منجیبودن ترامپ ممکن است نتیجهای کاملاً معکوس داشته باشد. درست است که او وعده داده ایران را به پای میز مذاکره میکشاند، اما فراموش نکنیم او تاجر ابنالوقتی است که اول به منافع خودش فکر میکند و منافع ملت ایران و حتی آمریکا برایش ارزشی ندارد. همچنین هرلحظه ممکن است تصمیم عجیب و غریبی بگیرد؛ تصمیمی که شاید به نفع ما باشد و شاید به ضرر ما. رفتارهای عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی او حتی جمهوریخواه تندرویی مثل جان بولتون را هم به ستوه آورد، تا حدی که افشاگریها و حملات تند وی علیه رئیس سابقش در کتاب جنجالی «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» باعث خشم رئیسجمهوری آمریکا شد.
فراموش نکنیم ترامپ در سال ۲۰۱۶ با شعار «آمریکا اول» به قدرت رسید، اما شعار مذکور ـ بهتعبیر غلامعلی خوشرو، نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد ـ به تدریج تبدیل شد به «فقط آمریکا» و اکنون به «فقط ترامپ»! لذا اگر وی در انتخابات پیروز شد و با جمهوری اسلامی هم به توافق رسید تعجب نکنید. او ترامپ است.
@rawinews
🌐تربیت دینی از نگاه دو نراقی
راوی #اندیشه : تعلیم و تربیت دینی یکی از دغدغههایی است که خانواده بسیاری از متدینان با آن مواجهند. عالمان و فیلسوفان اخلاق نیز در این موضوع به مباحثی پرداختهاند.
1️⃣ملا احمد نراقی (۱۲۰۸-۱۱۵۰ش) به عنوان یکی از علمای اخلاق سنتی به این موضوع توجه بسیاری داشته است. او در کتاب اخلاقی مهمش «معراج السعادة» و در بخش «تلقین ترجمه عقائد به اطفال» این کتاب معتقد است که عقاید دینی را میباید از همان ایام طفولیت به کودکان آموزش داد. تا «بر خاطرش نقش بندد و به تدریج معانی آنها را تعلیم نمایند تا معانی آنها را بفهمد».
وی تاکید دارد که حتی اگر معانی و دلیل و برهان آن عقاید نیز نزد کودک مشخص نباشد، میباید او را تعلیم داد و نباید از القای عقاید به کودکان پا پس کشید.
نراقی تاکید میکند که کودک را میباید از شبهات به دور داشت. چرا که عقاید «ممکن است به سبب شبهات ازاله شود و باید آن را در دل اطفال و سایر عوام به نحوی راسخ نمود که متزلزل نشوند».
ملا احمد نراقی توصیه میکند:
«طریق آن این نیست که به او مناظره و جدل تعلیم شود و یا بر مطالعه کتب کلامیه و حکمیه اشتغال نماید، بلکه باید مشغول شود به تلاوت قرآن و تفسیر قرآن و خواندن احادیث و درک معانی آنها و مواظبت کند که وظایف عبادات و طاعات، و به این سبب روز به روز اعتقاد او قویتر میگردد».
ملا احمد نراقی همچنین تاکید میکند که کودکان را باید از مصاحبت با افراد دیگر مذاهب دور داشت: «باید اجتناب کند از مصاحبت مذاهب فاسده و آراء باطله و ارباب مناظره و جدل و اصحاب تشکیک و شبهات، بلکه از صحبت اهل هوا وهوس و ابنای دنیا، و مجالست نماید با اتقیا و صالحین و اهل ورع و یقین، و ملاحظه نماید طریقه و رفتار ایشان را در خضوع و تذلل در نزد پروردگار».
2️⃣آرش نراقی (متولد ۱۳۴۵ و استاد فلسفه دین و اخلاق) اما اینگونه تعلیم دینی را نمیپسندد. او در یک سخنرانی با عنوان «مدلی مدنی در تعلیم و تربیت دینی» گفته است که در دنیای امروز، تعلیم دینی نمیتواند بر پایه توصیههای علمای سنتی شکل بگیرد. مبنای سخن آرش نراقی این است که والدین، صاحب اختیارِ کودک نیستند. بلکه تنها وکیل آنها محسوب میشوند. از این رو حق ندارند که عقاید خود را به کودک تحمیل کنند. وظیفه والدین این است که تنها و تنها کودکان را با انواع عقاید آشنا کنند. والدین نمیباید کودکان را به اجبارِ آشکار یا پنهان به عقیدهای ملتزم کنند.
آرش نراقی میگوید که والدین باید به کودکان، قدرت استدلالورزی را بیاموزند، نه اینکه عقاید خاصی را به او القا کنند. قدرت تفکر انتقادی را در کودکان پرورش دهند. در ثانی میباید اصلِ احترامگذاری به عقاید مخالف را بیاموزند. بدانند که اگر فردِ دیگری عقاید یکسانی با او ندارد، مستلزم این نیست که حقوق او را نادیده بگیرند. کودک باید بیاموزد که در جهان متکثرِ امروز، هر کس عقیدهای دارد. نباید در عرصه اجتماع، فقط بر اساس ملاکهای دینی و مذهبی با دیگران ارتباط برقرار کند.
بر خلاف ملا احمد نراقی، آرش نراقی معتقد است که کودک باید ارتباط با افرادِ دیگر مذاهب را نیز بیاموزد.
نراقی بر این موضوع نیز تاکید میکند که کودک باید با گروههای متفاوتی آشنا شود و صرفاً به یک جمع دینی بسنده نشود. کودک باید بداند که هویت خود را صرفاً هویت دینی نداند و در موضعهای مختلفی مسؤولیت اجتماعی به عهده بگیرد. همچنین والدین باید در تعلیم آموزشهای دینی، کودک را با تفسیرهای مختلفی از دین آشنا کنند. باید از جزماندیشی او مانع شوند. باید حتی تعالیم دیگر ادیان را نیز به او توضیح دهند تا کودک در سن بلوغ عقلی، بتواند راه خود را انتخاب کند.
🔺این دو رویکرد که نمادی از دو گونه مواجهه با مقوله تربیت فرزند است، در دو زمان مختلف بیان شده و از بسترهای اجتماعی متفاوتی برخوردار است. به نظر میرسد نظریهپردازی در این مقوله و پاسخ به شبهات رایج، از مهمترین موضوعات مورد نیاز جامعه است که باید وجهه همت متفکران دغدغهمند قرار گیرد.
@rawinews