eitaa logo
دبستان دخترانه ریحانة الثقلین میبد🌹
163 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
748 ویدیو
53 فایل
💠تمرکز بر روی سه اصل: 1⃣ یادگیری 2⃣ خلاقیت 3⃣بکارگیری نیروهای متعهد ومتخصص پیش وپایه اول تا ششم 🌏آدرس مدرسه: ⭐میبد_ بارجین _ بلوار مدرس روبروی ایستگاه مینی بوسرانی کوچه حکمت ۱۷ ۰۳۵۳۲۳۵۸۰۸۶ 09364955931 09134805921 @Khanomeaghaei
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره جهت تبیین آیات ۱۹تا۲۱ برای بچه ها از حرص و طمع بگید❤️ براشون بگید همین طمع بود که انسان رو از ملکوت اعلی به پایین ترین درجه نزول داد😔 حتما این رو بگید که طمع و حرص مایه نابودی آدم هاست و خدا کسی رو که به دنبال طمع هست دوست نداره👌 حالا نوبت این داستانه 🌸🌸🌸👇👇👇🌸🌸🌸 روزی روزگاری در یک دهکده، یک کشاورز و همسرش زندگی می کردند. آنها بسیار فقیر بودند و چیزی جز یک مزرعه کوچک که در آن سبزیجات پرورش می دادند نداشتند. کشاورز هر بار که سبزیجات مزرعه ی خود را می فروخت مقداری از پول آن را پس انداز می کرد تا اینکه سرانجام پول کافی برای خرید یک مرغ جمع کرد. کشاورز مرغی را از بازار خرید و به خانه برد و یک لانه برای آن ساخت تا در آن تخم بگذارد. کشاورز و همسرش قصدشان این بود که تخم هایی که مرغ میگذارد را بفروشند و از پول آن برای خرید نان و گوشت و ... استفاده کنند. صبح روز بعد وقتی او برای جمع آوری تخم ها به لانه مرغ رفت، در کمال تعجب دید که مرغ تخم طلایی گذاشته است. 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 دبستان دخترانه ریاحین ثقلین
سوره جهت تبیین آیات ۱۹تا۲۱ 🌸🌸🌸👇👇👇🌸🌸🌸 چند روز گذشت و مرغ هر روز یک تخم طلا می گذاشت. کم کم، کشاورز و همسرش ثروتمند شدند. همسر حریص کشاورز گفت: اگر می توانستیم تمام تخم های طلایی موجود در مرغ را داشته باشیم، می توانستیم خیلی سریع تر ثروتمند شویم و  دیگه مجبور نبودیم هر روز صبر کنیم تا مرغ تخم طلا بگذارد. کشاورز گفت حق با توست!!! روز بعد، کشاورز بی سر و صدا به لانه مرغ رفت و مرغ را برداشت. او چاقو را در جیب خود مخفی کرده بود. آنها مرغ را کشتند و شکم او را باز کردند تا  ببینند چند تخم طلا در شکم مرغ وجود دارد اما آنها هیچ تخم طلایی در شکم او ندیدند و و بدن مرغ شبیه بقیه مرغها بود. افسوس! حالا کشاورز و همسرش دیگر مرغی نداشتند که تخم طلا برایشان بگذارد و هر روز فقیر و فقیرتر شدند.... 🍃🍃🌸🌸🍃🍃