🖼🔹حکیم فردوسی،
موحدی اهل ولاء
💢در محضر بزرگان :
🖼✍وقتی میگوییم حکمت عملی در زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی بدین معناست که خود چنین سروده که:
《بسی #رنج بردم در این #سال_سی》
یعنی او در اربعینی 30 ساله به طور ممتد ریاضتها کشیده و در #کشیک_نفس_سی_ساله تحمل رنجها نموده است.
🖼✍حضرت ملاصدرا در اسفار (ج۷، ص۳۳۴) جناب فردوسی را موحد به #توحید_صمدی_قرانی دانسته با لقب #قدوسی چنين میستاید:
"و قال #فردوسى_القدوسي في ديباجه كتابه:
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چه ای هرچه هستی تویی"
🖼✍در اطوار توحیدی #نفس_انسانی معتقد به اینکه 《علم و عمل جوهرند و انسانساز بلکه #فوق_جوهرند》 بوده، چنین میسراید:
🔸اگر بار خار است خود كِشتهاي
🔸وگر پرنيان است خود رشتهاي(شاهنامه، بخش ۲۰)
یعنی حکیم خرد فردوسی علویمشرب گوید: بدان که این دشمن خودساخته بلاشک خانهزاد و خودپرورده نفس ِ بدآیین است》
🖼✍در #ولایت و #امامت_بلافصل_امیرمومنان(ع) در عصر خفقان و کشتار شیعیان، محکم و مستقیم در عظمت امیرمومنان چنین شجاعانه سرود:
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
كه: من شهر علمم، علییم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
گواهی دهم كاین سخن راز اوست
تو گویی دو گوشم پر آواز اوست
منم بندهی اهل بیت نبی
ستایندهی خاك پای وصی
حكیم، این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تند باد
چو هفتاد كشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یكی پهن كشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون، با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند كز دور دریا بدید
كرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست كو موج خواهد زدن
كس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه، دارم دو یار وفی
همانا كه باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان كه #خاك_پی_حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است
ترا دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از #بیپدر، دشمنش
كه یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آن كس كه در جانش، بغض علی است
ازو زارتر در جهان زار كیست؟
ابا دیگران مر مرا كار نیست
بدین اندرون هیچ گفتار نیست
ایا شاه محمود کشور گشای
زکس گر نترسی بترس از خدای
که بد دین و بد کیش خوانی مرا
منم شیر نر ، میش خوانی مرا
مرا غمز کردند کان بد سخن
به مهر نبی و علی شد کهن
هر آن کس که در دلش کین علیست
ازو خوار تر در جهان گونه کیست
منم بنده ی هر دو تا رستخیز
اگر شه کند پیکرم ریز ریز {ای جانم به اهلولاء}
من از مهر این هر دو شه نگذرم
اگر تیغ شه بگذرد بر سرم ،{سلام خدا بر اهل ولاء}
منم بنده ی اهل بیت نبی
ستایندهی خاک پای وصی
مرا ترس دادی که در پای پیل
تنت را بسایم چو دریای نیل
نترسم که دارم ز روشندلی
به دل مهر جان نبی و علی
🖼✍ در #برائت و #طعن_بر_غاصبین_خلافت چنان سروده که سلطان محمودغزنوی به او اجبار نموده که در مدح غاصبین ثلاث اشعاری بسراید. حکیم جانباخته مقام ولایت، شجاعانه در پاسخ سرود:
《من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی لفظ دُرّ دَری را》
و چون محمودغزنوی قصد قتلش نمود از خراسان بسوی زادگاه مادری خویش یعنی مازندران هجرت نمود و مدتی به شهریار بن شروین (حاکم حکومت شیعی دوازده امامی بنام 《آل باوند》) در ساری پناهنده شد.(1)
📚منابع:
چهارمقاله، نظامی عروضی(قرن۶)
تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار(قرن۶)
╭┅──────┅╮
🌹 @rayanamer
╰┅──────┅╯
🍂ه
🍂ه🍃
🍂ه🍃🍂
🌸ه🍂🍃🍂🍃🍂