21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یا طیر - أبوذر و سلمان الحواجي (محرم ١٤٤٢)
🏴 @Raz1374
Abbasu.Aytamana.Ma'an.Meysam.Motiee.mp3
10.02M
🎙عباس أيتمنا | #ميثم_مطيعي | في الليلة التاسعة من شهر المحرم (١٤٤٢)
◾️نسألكم الدعاء 🤲
🏴 @Raz1374
قناة تعلیم العربیة للمدرسة الرضویة العلمیة
🎙عباس أيتمنا | #ميثم_مطيعي | في الليلة التاسعة من شهر المحرم (١٤٤٢) ◾️نسألكم الدعاء 🤲 🏴 @Raz1374
قمرٌ مضى لا للقِتالْ، يأتي بماءٍ للعيالْ
ماه به راه افتاد،اما نه برای نبرد؛ تا آبی برای حرم بیاورد
سَيغيبُ عنُهم بُرهةً، ويعودُ بالحُبِّ الزُلالْ
مدتی از حرم دور میشود، و با عشقی زلال (آب) برمیگردد
رَكِبَ الأصيلةَ بعدَما، قالت سُكينَةُ ثمّ قالْ
سوار اسبش شد، بعد از آنکه سکینه از او آب خواست سپس گفت:
خَسِئَ الظَّما يُضنيكُمُ، وأنا ابنُ سقـّاءِ الجِبالْ
تشنگی شما را از پا در نخواهد آورد، تا وقتیکه من پسر ساقی کوهها هستم
و حُسينُ يَتبَعُ خَطوَهُ، فهوَ البقيّةُ والرِّجالْ
و حسین به راه رفتنش نگاه میکند؛ چرا که باقیماندهی مردان لشکر اوست
و يَرى الأَصيلةَ رفرَفَتْ، لَكَأَنّها طَيرُ الخَيالْ
و دید که انگار اسب عباس از جا کنده شد، انگار که پرنده خیال بود
ألَعلَّها جُنَّت بهِ، و غَدَت تُهَمهِمُ في اخْتيالْ
انگار که آن اسب با سوار شدن عباس به جنون رسید و با غرور شیهه کشید
لكنَّ عَنْ عينِ الوَليْ، أخفَتْهُ قارِعَةُ النِّزالْ
اما مبارزه زیاد، او را از چشم ولیّ دور ساخت
وصَلَ الجميلُ فُراتَهُ، والقِربَةَ العُظمى أمالْ
ماه زیبا(ی بنی هاشم) به فرات رسید، و مشک بزرگ را خم کرد
يا ماءُ لا تَلْمعْ فقد، ذَكَّرتَني يومَ الرِّحالْ
(وگفت) موج مزن آب فرات! چون مرا به یاد روز سفر از مدینه انداختی
في دَمْعَتَيْ أمّي و قد، أخْفَت بها ما لا يُقالْ
آن روز که در اشکهای مادرم، سخنان ناگفتهای بود
مُتْ يا بنَيَّ ولا تَعُدْ، و لِزَينبٍ اَخفِ الظِّلالْ
(که میگفت:) پسرم بمیر و برنگرد! و و نگذار کسی سایهی زینب را ببیند
قامَ الجميلُ عن الفراتِ، وعَينَهُ فيهِمْ أَجالْ
آن زیبا از کنار فرات برخاست، و نگاهش را به دشمنان انداخت
سَهمٌ أَتى، منهُ بَرى، عيناً، فَشَدَّ على القِتالْ
تیری آمد و به یک چشم عباس نشست، پس عزم مبارزه کرد
قَطَعوا يَمينَيْ حيدَرٍ، والثَّغرُ يَهْمِسُ في ابتهالْ
دو دست حیدریاش را بریدند، و او اینطور مناجات میکرد:
واللهِ لو قَطَّعتُمُ، مِنّي اليمينَ معَ الشِّمالْ
بخدا قسم اگر دست راست و چپم را قطع کنید
إنّي أَذودُ عنِ الوَليْ، سُلطانِ أَربابِ الجمالْ
من از ولیّ دفاع میکنم، که سلطان بزرگان زیبایی است
أنا إبنُ مَن في حَقِّهِ، أُنزِلنَ آياتُ الكمالْ
من فرزند کسی هستم، که آیههای کمال در حق او نازل شد
أنا إبنُ من كفٌّ لَهُ، رُفِعَتْ بها السَّبعُ الثِّقالْ
من پسر کسی هستم که خدا با دست او، آسمانهای هفتگانه را بالا برد
أنا إبنُ من في حبِّهِ، ميزانُ أولادِ الحَلالْ
من فرزند کسی هستم که محبتش، میزان حلال زادگی است
أنا إبنُ قتّالِ العرَبْ، أنا إبنُ كشّافِ الكُرَبْ
من پسر قاتل پهلوانان عربم، من پسر برطرف کنندهی مصیبتهایم
أنا من ضربْ، أنا من غلبْ
من کسی هستم که ضربه زد، من کسی هستم که پیروز شد
أنا إبنُ من سمّتهُ فاطِمُ حيدرَه
من پسر کسی هستم که مادرش او را حیدر نام نهاد
أنا من حَمَلْتُ البيرَقَ، أنا ذولفِقارٌ شَقشَقَ
من کسی هستم که بیرق را به دوش دارم. من ذوالفقارم كه بانگ میزد
أنا من سَقى، أنا من رَقى
من ساقی هستم، من کسی هستم که بالا رفت
أنا من دعاهُ عليُّ سَبْعَ القَنْطَره
من همانم که علی(ع) او را شیر یل نامید
وإذا بسَهمٍ جاءَهُ، و لِماءِ قِربَتِهِ أَسالْ
ناگهان تیری آمد، و آب مشک جاری شد
ما لِلحُسينِ و قد رأَى، علَماً بِكَفِّ البَدرِ مالْ
چه حالی داشت حسین(ع) وقتی که دید بیرق در دست ماه به زمین مایل شد
و هَوى الجَميلُ على الثَّرى، فَتَلَقَّتِ الوَجهَ الرِّمالْ
آن زیبارو به زمین افتاد، و چهرهاش خاک آلوده شد
أخي يا حُسينُ أنا هُنا، أدرِكْ أخاكَ على عُجالْ
ای برادرم حسین! من اینجایم، زود برادرت را دریاب
فدنا الحُسينُ و ضَمَّهُ، لِـيَرى أخاهُ بأَيِّ حالْ
حسین(ع) نزدیک شد و او را در آغوش گرفت تا هر طور شده برادرش را ببیند
شَدَّ الجَميلُ بعُنقِهِ، عن حِجرِهِ، و بكى و قالْ
آن زیبا گردنش را در آغوش حسین تكان داد و گریه کرد و فرمود:
أفديكَ، بعدَ هُنيهَةٍ، من ذا يَضُمُّكَ يابنَ آلْ
من به فدای تو، اندکی دیگر چه کسی تو را به آغوش میگیرد ای پسر رسول خدا
عبّاسُ يا نورَ الوَفا، بي عندَ قَتْلي لا تُبالْ
(حسین(ع) فرمود) ای عباس، ای نور وفاداری، نگران کشته شدن من نباش!
إنَّ السّما سَتَضُمُّني، رأساً على رُمحٍ يُشالْ
آسمان مرا در آغوش خواهد گرفت، هنگامی که سرم بر نیزه میرود
عادَ الإمامُ و ظَهرُهُ، قوسٌ يَشُدُّ عَلَي النِّبال
امام به خیمه بازگشت در حالی که پشتش مانند کمانی کشیده شده، خمیده بود
فرأته زينبُ يا اخي، ما لي أراك على ارتحال
زینب او را دید و گفت: برادرم! چه شده که تو را در حالت مرگ میبینم
شُدِّي إزارَكِ للسِّبا، يا نِعْم رَبـَّات الحِجال
(حسین(ع) فرمود:ای زینب) خودت را برای اسارت آماده کن، ای بهترین سرپرست بانوان
عباسُ أيْتَمَنا مَعاً، و أنا قتيلٌ لا مُحال
عباس هر دوی ما را یتیم کرد و بی شک من هم کشته خواهم شد
imam_ul_moqawama.mp3
2.2M
🎤 السّیّد حسن نصرالله:
في الیوم العاشر من المحرّم یجب أن نستحضر بقوّة قضیة إمام کبیر وقائد عظیم ومؤسّس لنهج مقاوم…
🏴 @raz1374
کلام الإمام المغیّب السّیّد موسی الصّدر
🏴 @raz1374
الإمام الخامنئي:
إنّ حرمان السّاحة اللّبنانيّة مثلَ هذه الشّخصیة الممتازة والقیّمة کان ولا یزال خسارة کبیرة لم تلقَ ردوداً مناسبة من أدعیاء حقوق الإنسان.
🏴 @raz1374
▪️اولئك الذين يدّعون إنقاذ فلسطين ثمّ يتحالفون مع إمريكا و الكيان الصهيوني، كاذبون!
📌#التطبیع_خیانة
🆔 @raz1374
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کشور الجزائر یک جوان تصمیم میگیره که کار عجیب و خطرناکی را انجام بدهد و تمام مراحل کار را با یک دوربین ضبط میکند،
این جوان در بین همشهریان سنی مذهب که در بین انها حتی افراد متمایل به داعش و همچنین سنی مذهب هایی که گرایش داعشی ندارند اما پایبندی مذهبی قوی دارند برخورد میکند ،،
این جوان نزد همشهریان سنی مذهب ، خودش را یک جوان شیعه نشان میدهد که بدنبال مکانی برای انجام فریضه نماز است و از مردم سوال میکند که من یک شیعه هستم و میخواهم نمازم را بخوانم،،و درخواست مکانی برای نماز خواندن میکند،
سپس در ایام همایش جهاتی اربعین در بین زائرین و موکب ها خودش را یک حوان سنی مذهب معرفی میکند و درخواست مکانی برای نماز خواندن خود میکند،
به دور از هرگونه تعصب ، نوع رفتار مردم و نوع برخورد و نوع گفتار هر دو را مقایسه کنید،
برخورد و گفتار افراد سنی مذهب با یک جوان شیعه که فقط بدنبال مکانی برای ادای فریضه واجب نماز است و نوع برخورد و رفتار و گفتار افراد شیعه با یک جوان سنی که بدنبال مکانی برای ادای فریضه واجب نماز است ، هردو رفتار بسیار دیدنی و حیرت انگیز است.
نکته اشتراکات این دو جمعیت خدا،پیامبر،دین،قبله
🏴 @raz1374
16.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نشيد لبيك يا حسين "عليه السلام" | فرقة أنصار الله | في شهر المحرم (١٤٤٢)
🏴 @Raz1374