5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی کنیم...
با عشق و محبت ❤️...
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
ادامه ... #قسمت_سوم دکتر پس از سوالات متعدد تشخیص بارداری داد.غصه هاش با شنیدن این خبر بیشتر شد ب
#سقط_جنین
قسمت چهارم
وقتی مادرش فهمید تا دوماه باهاش حرف نزد. میگفت: تو روزی چوب این اشتباهتو میخوری گناه سقط کم چیزی نیست بترس از عقوبت کارات.
اما او به حرف مادرش خندیده بود.😏😬
حالا چند ماه از اون زمان گذشته و با خیال راحت مشغول رسیدگی به امورات زندگیست.
👌دلتنگی حسین لحظه ای رهاش نمیکنه اما چاره ی نداره باید کنار بیاد بخاطر ارامش حسین هم که شده باید زندگی کنه...
چند شب بود که خواب حسین رو میدید که سوگل و یه بچه که نمیشناسه تو بغلش هستند و هر چه او میدوید به انها نمیرسید و ناگهان غیب میشدند.
معنی این خوابها چی بود ؟نگرانی و استرس تمام وجودش رو گرفته.😓😫
👌اون روز سوگل رو به مهد رسوند خودش هم کمی موند تا با مربی ش صحبت کنه باید سفارش دخترش رو بهش میکرد
تا بیشتر مراقب دردونه ش باشه. اخه او یادگاری حسینش بود.
از وقتی حسین رفته وضع مالی هرروز بدتر میشد...
هر جا برای استخدام میرفت قبولش نمیکردند چون نه مدارک تحصیلی بالایی داشت نه تخصصی..!
هرروز با خودش میگفت خوب شد به حرف مادر گوش نکردم وگرنه الان با یه بچه در بغل چگونه میخواستم دنبال کار بگردم.
اما هر بار در جواب این حرفش مادر هم میگفت اشتباه نکن اگر بچه ت زنده بود مطمعن باش برکت از زندگیت نمیرفت.
روزی ادمها مگه دست ماست؟
اون بچه خدایی داشت که روزی رسونش بود تو به خدا اعتماد نداشتی.😔
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#سقط_جنین قسمت چهارم وقتی مادرش فهمید تا دوماه باهاش حرف نزد. میگفت: تو روزی چوب این اشتباهتو میخ
#سقط_جنین
قسمت پنجم
💥یک روز از مهد تماس گرفتند و خبر مصدوم شدن سوگل را دادند.
با سرعت خودش رو به بیمارستان رسوند و پیش دخترکش رفت.
طبق گفته ی پزشکان خطر بزرگی از بیخ گوشش رد شده بود ظاهرا موقع بازی در حیاط مهد حین بازی خوراکی هم میخورده که ناگهان تکه ای از خوراکی به مجرای تنفسی پریده و دچار خفگی شده بود که خوشبختانه مربی مهد تونسته بود راه تنفسیش رو باز کنه
اما چون بیهوش شده با اورژانس تماس گرفتند و به بیمارستان منتقل کرده بودند...
🙏خدارو شکر که زود احیا شده بود وگرنه معلوم نبود چه اتفاق جبران ناپذیری براش پیش بیاد...
کلی اونها رو شماطت کرد که مراقب بچه ی من نبودید ازتون شکایت میکنم.
وقتی خانواده ی حسین متوجه موضوع شدند خیلی اصرار کرده بودند که به پیشنهاد اونها جهت خرید یا رهن منزل در نزدیکی اونها فکر کند.
💥مادرشوهر و پدرشوهر بیچاره از یک طرف غم دوری حسین رو باید تحمل میکردند از طرفی دوری و دلواپسی برای نوه ی عزیزشون سوگل،
که تنها یادگار پسر مرحومشون بود.
مدتی گذشته بود که هنوز دردهای شدید شکمی اورو ازار میداد گاهی درست مثل روزهای ابتدایی سقط ،
شکم درد داشت و به خود میپیچید😖🤧
اخرین باری که نزد متخصص رفته بود پزشک گفته بود چون در شرایط بدی بچه رو کورتاژ کردنده اند رحم وضعیت خطرناکی داره و ممکنه مجبور به تخلیه بشن...
👌نیمه شب از دردی که در شکم امانش رو بریده بود بیدار شد با اورژانس تماس گرفتند اونو به بیمارستان منتقل کردند، دکتر دستور جراحی اورژانسی و تخلیه ی رحم و تخمدانها رو داده بود
وقتی از بیمارستان مرخص شد حال بدی داشت...
چند روز بود سوگلش رو ندیده بود.🥺💃
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
از بیمتنگدستی فرزند خود را نکشید؛
ماییم که به آنها و شما روزی می بخشیم؛
آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است.
❌
🚫
❌
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#سقط_جنین قسمت پنجم 💥یک روز از مهد تماس گرفتند و خبر مصدوم شدن سوگل را دادند. با سرعت خودش رو به
#قسمت_آخر
👌وقتی جویای سوگل شد خواهرش ابتدا اورو به ارامش دعوت کرد🙁
اما او بی تاب دیدار دخترش بود.😭😭
ناچارا همه چیز رو براش تعریف کردند گفتند: که وقتی بیمارستان بستری شدی همون روز یکی از اقوام حسین که از کارکنان همون بیمارستان بوده تورو شناخته و به اونها خبر داده.
انها برای عیادت تو اومدند و اونجا متوجه شدند تو موقع فوت حسین باردار بودی و اون رو سقط کردی،
خیلی ازت شاکی و دلخور شدند گفتند تو بخاطر خودخواهی خودت یادگار حسین رو پرپر کردی.
گفتند از کجا معلوم روزی از ترس سختی ها و یا بخاطر راحتی و اسایشت بسرت نزنه که سوگل رو هم از خودت دور کنی.
برای همین اون رو باخودشون بردند،پدر شوهرت گفت :حضانتش رو از دادگاه میگیرند....
و حالا او مانده با یه دنیا غم و اندوه و دلتنگی.
دلش برای دخترکش پر میکشه. اغوشش اون رو میطلبه .
👌هرچه التماس خانواده ی حسین روکرد اونها قبول نکردند..
گفتند تو قاتلی
بخاطر ترس از سیر کردن بچه ای که هنوز به دنیا نیامده به تقلا افتادی. چرا مارا مطلع نکردی؟،
ما که هزار بار التماست کردیم خونه ای در نزدیکی خودمون برات رهن میکنیم
تا بتونیم مراقب تو و سوگل باشیم ما که مثل دختر خودممون با تو برخورد میکردیم
تو اون طفل معصوم رو کشتی، چه ضمانتی هست که وقتی دوباره به سختی افتادی سوگل رو هم رها نکنی؟
دیشب دوباره با اونها تماس گرفت ،گریه کرد ،التماس کرد، اما فایده ای نداشت...
حالا او بدون تنها دخترش چه کند؟
نه تنها حسین بلکه تنها دخترش هم ازش دوره.
بِأیِّ ذَنْبٍ قُتلَتْ
به کدامین گناه کشته شده است؟ (تکویر ۹)
مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا
💥آن کس که انسانی را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است.» (مائده ۳۲)
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#راز_دل_مخاطب❤️
سلام برخواهران گرامی من ۱۴سالمه ۸ماهه عقدم بعد شوهرم خیلی اذیتم میکنه حتی دست بخودکشی زدم من دوماه باخانواده همسرم رفت وامد داشتم الان ۶ماه میشه قهرکردم
وبعد خانواده ام راضی شدن طلاقمو بگیرن الان مشکل من اینه منو کتک کاری وکرده بعد ناراحتی اعصاب داره
الان داریم میریم مشاوره واسه طلاق میگه نه کتک زدم نه کارایی دیگه حتی سیگارو مشروبی که میخوره میگه نمیخورم
مهریم ازش نمیخوام فقط میخوام زود ازدستش خلاص بشم الان باید چیکار کنم تاثابت بشه
کاراش بعدمن هیچ رابطه ای نداشتم ممکنه اسمشو از شناسنامه ام پاک بشه تورو خدا راهنمایی کنید ممنون 🙏🙏
ببخشید طولانی شد
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
داستان کوتاه📚
تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی تلگراممو چک میکردم. یه پسر پنج شش ساله اومد گفت: «عمو یه آدامس میخری؟»
گفتم: «همرام پول کمه ولی میخای بشین کنارم، الان دوستم میاد میخرم.»
گفت: «باشه» و نشست کنارم.
بعد مدتی گفت: «عمو داری چیکار میکنی؟»
گفتم: «تو فضای مجازی میگردم.»
گفت: «اون دیگه چیه عمو؟»
خواستم جوابی بدم که قابل درک یه بچه پنج شش ساله باشه.
گفتم: «عمو، فضای مجازی جاییه که نمیتونی چیزی لمس کنی ولی تمام رویاهاتو اونجا میسازی!»
گفت: «عمو فضای مجازیو دوس دارم. منم زیاد توش میگردم.»
گفتم: «مگه اینترنت داری؟!»
گفت: «نه عمو، بابام زندانه، نمیتونم لمسش کنم ولی دوسش دارم.
👌مامانم صبح ساعت ۶ میره سر کار شب ساعت ۱۰ میاد که من میخابم، نمیتونم ببینمش ولی دوسش دارم.
وقتی داداشی گریه میکنه نون میریزیم تو آب فک میکنیم سوپه،
تاحالا سوپ نخوردم ولی دوسش دارم. من دوس دارم درس بخونم دکتر بشم ولی نمیتونم مدرسه برم باید کار کنم. مگه این دنیای مجازی نیست عمو؟»
اشکامو پاک کردم.🥺😔
نتونستم چیزی بگم.
فقط گفتم: «آره عمو دنیای تو مجازی تر از دنیای منه.»
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖شماره حساب دلتون رو
🌸نداشتم تاشادی هارو
💖براتون واریزکنم
🌸رمزش روهم نداشتم
💖تا غمهاتون رو
🌸برداشت کنم
💖ولی ازخودپردازدلم
🌸در این عصر خرداد ماه
💖 بهترنها را آرزوکردم
#عصرتون_بخیر 🌸🍃🌸
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#سوال_اعضا👇🌱 سلام خوبین همگی...خواستم ازاون خانومی که منوراهنمایی کردن وچندتا دعا گفتن بخون..حالا
#پاسخ_اعضا 🌻✨🌿
سلام دوست عزیز
در رابطه با بخش دوم برای لاغری فقط باید شیرینی اعم از قند و شکر و نبات و مربا و هرنوع شیرینی و نوشابه و دلستر از برنامه روزانه حذف بشه‼️
فقط همین رو اجرا کنید در هفته ۰/۵کیلو کم میکنید
و این خیلی خوبه چون گفتید در روستا زندگی میکنید و فعالیت هم دارید،
خیلی خوب است.. 🌷😍
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
💠🌀⭕️ 🔷🔹
🌀
⭕️
🔷
🔹
معنای قدرت همیشه به زور بازوها و تازیدن در میدان نیست.
قدرت واقعی از آن آدمهایی است که با تمام دلواپسیها ایستادگی میکنند
و بیاعتنا به حرفهای واهی با لبخندی کشدار ادامه میدهند.
بیرحمانه مهرباناند اما دور میشوند
از دنیای آنانی که دوست داشتن و عشق را به بازی گرفتهاند.
برای فرار از تنهایی
هر کسی را وارد زندگیشان نمیکنند
و از یاد نمیبرند رابطهی بیعشق
تنها اسیر واژهها شدن است.
قویترین آدمها هم همیشه قوی نبودهاند
گاهی از همه چیز خسته و از همه کس شکست خوردهاند اشکها ریختهاند
و شبهایی دراز را بیدار ماندهاند اما برای پس گرفتن دوبارهی زندگی
چشم در چشم مشکلات با ارادهای قوی و قدرتی دو چندان بلند شدهاند و غمها را شکست دادهاند.
🔹
🔷
⭕️
🌀
💠🌀⭕️ 🔷🔹
#گفتمان
با سلام خدمت ادمین جان و همه ی دوستان کانال من همه دردو دل هارو میخونم وبا شایهاشون شاد میشم وبا ناراحتی هاشون ناراحت ومتاسف😔😔😔 میخواستم یه حرف کلی در مورد همه بگم که همگی فقط وفقط باید صبر وحوصله رو پیشه کنن هر کسی میگه که دیگری مشکل منو نداره ولی هر کس به اندازه ی خودش مشکل و ناراحتی داره من خودم با وجود دوتا بچه وهمسر متعادونداری ومستاجری تونستم باصبر بیشتر مشکلاتم رو حل کنم درسته بعضی خاطرات بد هیچ وقت از ذهن آدم پاک نمیشه ولی باید با این زندگی ساخت واز خودمون به خاطر بچه ها بگزریم من خودم شوهرم اعتیاد داشتن وبا این حال دست بزن هم داشت ومن رو به قصد کشت میزد حتی با سگک کمربند ولی من تحمل کردم و با اینکه الان خیلی دوستم داره ولی گاهی مواقع که یادش میوفتم گریم می گیره ایشالاه که مشکلات همه حل بش ویه زندگی خوبی رو داشته باشن 😀😀😀خواهر کوچک شما فندوق
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
یکم بخندیم بسه هرچی غصه خوردیم😍😂
#سوتی👇👇👇
چند روز پیش رفتم سونوگرافی... همه هم نشسته بودن که به نوبت کارشون انجام بشه.
یه بنده خدایی از اتاق( که سونوگرافی انجام میدادن ) اومد بیرون.
برگه سونو رو دست به دست به همه داد تا که ببینه نی نی شون چیه 😍😍
هیچ کس هم بلد نبود 🤦🏻♀🤦🏻♀
یه خانومه اشاره به ردیف ما کرد که برو پیش اونا بهت بگن... 😌😌
اومد بالای سر من ، زااااارت برگه رو به من داد 🙁🙁
منم خودمو از تک و تا ننداختم
یه نگاه به زنه کردم
یه نگاه به شکمش کردم
مثل دکترا ، یه تکون ریز به برگه دادم و از خودم دورش کردم که مثلا بهتر ببینم 🧐🧐
حالا قیافه ای که اومدم هیچی ، اصل سوتی مال بغل دستی ام بود 🤣🤣
بغل دستی ام سرش رو آورد جلو که بخونه و تشخیص بده
بعد چند دقیقه گفت که خانم هنوز زوده ، بچه معلوم نیست ، شما برو چند هفته دیگه مشخص میشه بیا...
حالا خانمی که سونو ش رو داده بود دست ما ، 38 هفته ش بود
یعنی نزدیک زایمانش بود
من 🤣🤣
بغل دستی ام 🤓🤓
خانم باردار 🤨😐
برگه سونو 😳😳
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══