eitaa logo
رازِدِل 🫂
15.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
2 فایل
اینجا همه چی واقعیت داره💯 سرگذشت زندگی مخاطبان کانال اینجا گذاشته میشه رازدل تو اینجا بگو تا هم کمک بگیری هم آروم بشی🥰 @setaraaaam اصلا هرچی دل تنگت میخواد بگو🥰💗 ❣️برای تبلیغات خصوصی به اینجا مراجعه کنید👇 https://eitaa.com/tabligat_poro
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی مردی اززنش تعریف میکنه 🤔 زن نباید هیچوقت بگه : ❌ نه اینجوریم نیست که میگی🥰😅 یا نگه : ❌ مرسی نظر لطفته،، یا امثال این جمله ها ✅باید بگه خب مشخصه وقتی عشق توام بایدم اینجوری باشم یا بگه عشق توام دیگه یاخانوم شماام دیگه وقتی اقامون انقد خوبه خب مشخصه یه فرشته نصیبش شده 💠ذهن مردها یجوری تنظیم شده که ازاول خودتو هرجور نشون بدی تا آخر هم همونطوری هستی.. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
💥اون شب بدترین دعوای زندگیمون اتفاق افتاد.. شبی که باعث شد من به جدایی فکر کنم، چیزی که همیشه ازش میترسیدمو،☹️ شوهرم خوب میدونس، 👌برای همین تا دعوامون میشد میگفت طلاقت میدمو منم از ترس سکوت میکردم و اینجوری همیشه اون برنده بود.. نازنین جیغ میزد و گریه میکرد، مونده بود وسط اون میکشید و من میکشیدم به هم دیگه فحش میدادیم که مادر و خواهراش اومدن تو.. مادرش وقتی دید دعوا سر بچس، سعی کرد اونو ازمون بگیره، ولی شوهرم نمیزاشت.. همیشه جلوی خانوادش خود دار بود و جوری رفتار میکرد که انگار مظلومه عالمه 😏 دیگه نتونس جلوی خودشو بگیره، چند بار داد زد که میزنمتا ولش کن منم کوتاه نیومدم سه تا مشت زد تو صورتم که چشمام سیاهی رفتو افتادم رو زمین، از حال رفتم.. صداشونو میشنیدم ولی چشام باز نمیشد، متوجه شدم بچمو از تو دست مادرش کشید و از در رفت بیرون واقعا قدرت عشق مادری بینهایت👊 با همون حال دستامو تکیه دادم به زمین و سریع از جام بلند شدم و خودمو سریع رسوندم به راه پله شوهرم که انتظار نداش من سر برسم، با یه دست بچمو از دستش ناغافل قاپیدمو و با دست دیگم هلش دادم، از چند تا پله افتاد و دسنشو به دیوار نگه داشت تا نیفته، یه لحظه ترس رو تو چشماش دیدم، واقعا اون لحظه انگار خدا بهم یه نیروی شگفت انگیز داده بود به بازوهام💪😍❣ برگشتم آشپز خونه و یکم اب دادم به بچم و محکم بغلش کردمو گفتم چیزی نشده نترس مامانی اینجاس... ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#سوال_اعضا👇🌱 ‌😍 سلام خدمت اعضای محترم کانال میشه لطفا پیام منو بزارید گروه ممنون میشم 😍 من دخترم ۱۶
🌻💞✨ سلام عزیزان دختر عاشق خوبی؟ قد 160 که کوتاه نیست! پس ما چی بگیم 🙈😄😁 موهات هم خیلی عالیه، عزیز دل مادر، 😘 اعتماد به نفس داشته باش، خودتو، که بندهٔ خدا هستی رو، دوست داشته باش، اگر خودتو، قبول نداشته باشی، و به خودت، یعنی به مخلوق خداوند، احترام نذاری، مطمئن باش هیچکس برات احترام قائل نمیشه، عزیزم. به سلامتی که داری، زیبایی(قلبی) که داری، (بدور از :کینه، حسد، خساست، حسادت، بدزبونی، شرارت، شک، شرک، غیبت، تهمت، چشم و هم چشمی، زیاده خواهی، حرص و طمع،...) ،افتخار کن و خدارو شاکر باش، همیشه همیشه،. سن شما برای ازدواج، 4، 5، سال زوده، اگر صبر کنی و به سن ازدواج برسی بهتره، خیلی بهتر فکر میکنی و تصمیم‌های عاقلانه تری میگیری، کودک همسری؟!!!!!!! 😲😬 میوهٔ کال خوردن نداره،!! 👌خودتو شارژ کن :هنر زندگی کردن رو یاد بگیر، رفتار با دیگران، همسر، خانوادش، ،، هنر آشپزی، هنرهای دستی،.. خیاطی ،گلدوزی.. درس، کار، بعد ازدواج، ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
چگونه عشق زن به نفرت تبدیل می‌شود؟ وقتی زن به تنهایی برای رابطه تلاش می کند، انزجار زیادی در وجود او انباشته می شود. هنگامی که زن با پر کردن جاهای خالی رابطه ای را شروع می کند، در ابتدای رابطه خوشحال است چون این رفتار منجر می شود که مرد عشق و توجه زیادی به او داشته باشد (به طور موقت) و تصور می کند تلاشش ارزش دارد. ولی در نهایت وقتی متوجه می شود تمام بار احساسی رابطه به دوش اوست، از مرد خود متنفر می شود. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
با چشم تو، از هر دو جهان گوشه گرفتیم مائیم و تو ای جان که جگر گوشهٔ مایی ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام علیکم خدمت شما 🌷🌱 خیلی ممنون می‌شوم اگر بنابر تجربه‌ها راهنمایی‌ام کنید. 🙏🙏 بنده خواهری دارم که، تا همین چندسال پیش خیلی آزارم می‌داد. آزارهای او، لطمه‌های بسیاری بر روحیه من وارد کرد.😔🥺 فکر کنید چقدر سخت است؟!، از تبعیض در خانه رنج ببری؛ و کسی هم نخواهد درکت کند. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
سلام علیکم خدمت شما 🌷🌱 خیلی ممنون می‌شوم اگر بنابر تجربه‌ها راهنمایی‌ام کنید. 🙏🙏 بنده خواهری دارم
بسمه تعالی 👌چندماه مانده به شیوع کرونا، من دیگر توان کشیدن بار ظلم‌ها را نداشتم. تجربه من که به اورژانس اجتماعی مراجعه کرده بودم، می‌تواند برای شما بزرگواران کانال نیز مفید باشد. بعد از شرح ماجراهایی مشاوران از من دفاع کردند، البته آنجا هم کلی باید شرح می‌دادی تا کمی درکت کنند. از خدای متعال که پنهان نیست، از شما چه پنهان....متاسفانه من هر روز نیم‌ساعتی عذاب روحی دارم؛ حالتی است که ناخودآگاه می‌آید و بعد گذر می‌کند. وقتی می‌بینم چهل درصدی هم تقصیر خواهرم است، خیلی عصبی می‌شوم. الان ممکن است مادری بگوید، محبت کن تا با تو خوب رفتار کنند؛ ولی خواهرم متاسفانه با دیدن محبت زیاد، به من دشنام‌های زیادی داده است. تنها راه من مستقل شدن است. اینکه ازدواج مجدد کنم. بعد از طلاق نزدیکان به جای حمایت، سعی در بزدل نگاه داشتنم کردند. در این میان دخترخاله‌ای دارم که، بسیار وراج و تلخ زبان است. راستش من دیگر نمی‌توانم در آستانه سی سالگی، باز هم تحمّلشان کنم. از خودم ناراحتم چرا نتوانستم کاری کنم که، برخی از نزدیکان خفه بشوند، و جرات نکنند در جمع به من کنایه بزنند؟!؟!. به نظر شما چه رفتاری بکنم، که در جمع اقوام دختر‌خاله لال بشود؟؟!!؟؟!!. مشاور به من گفته بود، بیشتر از یکساعت در جمع نباشم، چون واقعاً یک آدم باانصاف در جمع ما نیست که، جلوی اهانت‌های او را بگیرد. لطفاً راهنمایی کنید. من می‌خواستم به دوست مشترک‌مان که دخترخانمی مودب است، پیام دهم تا از او بخواهد هیچ‌وقت با من حرف نزند‌. به مادرم هم گفتم. نمی‌دانم چرا مادرم از آنها حساب می‌برد؟؟. من فقط می‌خواهم به او بگوید، با من حرف نزند همین. من می‌خواستم صله ارحام انجام دهم، ولی واقعاً از دشمنی آنها خسته شدم. دخترخاله لایق محبت نیست، خواهرم هم شبیه او است. هر دو قصد آزارم را دارند. دوستم وقتی درد و دل می‌کنم می‌گوید: خوشحال باش تا آنها حرص بخورند. فقط راهکاری لطفاً بدهید، تا برای مدّت زیادی ساکت بماند؛ به خاطر اخلاق تندش حتّی کسانی که زمانی طرفدارش بودند، با او چندماهی است قهر هستند. گناه من چیست؟ که، در جمع یک‌نفر مثل مگس، مزاحم صحبت‌های من با افراد دیگر است. هرموقع کسی از آشنایان از من سوال می‌پرسد، هم خواهرم و هم دختر خاله‌ام پکر می‌شوند. به وضوح حسادت می‌کنند. حتّی یکبار به خاطر پرخاشگری او، مادر زندایی‌ام حیرت کرده بود. من اگر درسم را ادامه بدهم، و توان تحصیل داشته باشم؛ اِن‌شاءَالله چند سال دیگر می‌توانم استاد اصول فقه بشوم. نویسنده و شاعر هم هستم‌. مادرم می‌داند آنها مقصر هستند، و از پیشرفت من عذاب می‌کشند. برای همین از خودم عذرخواهی می‌کنم که، یکنفر اینقدر گستاخ است، و از موضع خود پایین نمی‌آید. هرموقع هم از مادرم خواستم، از من دفاع کند؛ هیچ‌وقت گوش نداده است. در حالیکه وقتی، خودشان با خانواده خاله‌ام به مشکل برخوردند؛ خیلی ناراحت بودند.....و دائم می‌گفتند: آنها شرور و حسود هستند. شما اگر مادرتان در مواقعی که، مظلوم واقع شدید از شما دفاع کرده است؛ لطفاً بگویید چگونه از شما دفاع می‌کند؟؟. چند جمله هم از حاضر‌جوابی‌ها بگویید، به طوری که در جمع هم منجر به جدال نشود، و هم طرف مقابل کنف شود. هدف او خوار کردن من است، چون من درس احکام می‌خوانم. دوست ندارم دیگر اجازه بدهم، در جمع جولان بدهد. ممنون از شما🌷🌸💞 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
برای همین لحظه ات خوشحال باش … این لحظه زندگی ات است!🌷☘ 🪴عصر بخیر عزیزانم😍 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی عرضه نباشیم‼️ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🌻💞🌱 سلام و درود در پاسخ خانم عزیزی که قصد انتخاب رشته برای دختر 15 ساله شون دارن در قدم اول سعی کنید یک تایمی رو با دخترتون کامل در رابطه با علاقه ش صحبت بکنید و بذارید کامل و با جزئیات نظرش رو بگه.شغلی که خودتون براش درنظر دارید هم بهش به عنوان یک پیشنهاد بگید و ازش بخواهید تا نظرش رو بگه خوشش میاد یا نه و به چه دلیل! در قدم بعدی اگر واقعا مشاور خبره ای رو میشناسید بد نیست یک جلسه گفت و گو داشته باشید چون مسئله ی یک عمر تحصیل هست و اگر اشتباه انتخاب بشه آثار بدی داره.ولی متاسفانه یک نکته ی منفی هم در این رابطه هست که امروزه خیلی مشاور های خوبی پیدا نمیشن.خیلی از دوستانی که میبینم به خاطر نظر و مشاوره ی اشتباه یک مشاور لطمه خوردن! من خودم در شهری ساکن هستم که اصلا مشاورهای خوبی داخلش پیدا نمیشه ولی یک آقایی بودن که از تهران تشریف آوردن و سابقه ی عالی داشتن و منو خیلی خوب و عالی راهنمایی کردن و چیزایی گفتن که من از زبان هیچ مشاوری نشنیده بودم ! اما تاکید میکنم اگر واقعا شخص خوبی رو سراغ ندارید اصلا سمت مشاور نرید! نکته ی بعدی این هست که اگر دخترتون از یک سری چیزها ترس داره دلیل بر این نیست که رشته ی تجربی براش مناسب نیست! مثلا اکثر افرادی که وارد این رشته میشن وقتی دانشگاه میرن از حال میرن یا فشارشون میفته و این کاملا طبیعی هست و به مرور زمان رفع میشه نه تنها دخترها که پسر ها هم چنین حالت‌هایی ناخودآگاه بهشون دست میده. نکته ی بعد فرزندتون رو به هیچ عنوان اجبار نکنید یا تحت فشار نگذارید که حتما فلان رشته بره یا حتما فلان رشته نره. مادر من وقتی خواهرم نوجوان بود به خاطر فکر غلطی که داشت تصمیم اشتباهی گرفت و همین باعث شد خواهرم علاقه شو از دست بده و الان مادرم خیلی خیلی پشیمونه!نذارید این پشیمونی دامن شما و فرزند عزیزتونو بگیره. نکته ی اخر اینکه حتی اگر دخترتون رشته ای رو انتخاب کرد و خدایی نکرده توش شکست خورد به هیچ عنوان مواخذه ش نکنید.چون این اتفاق طبیعی هست.من وقتی راهنمایی بودم با دوستانم یک گروه بودیم که همه نظرمون بر تجربی رفتن بود.من خودم از همون اول پشیمون شدم و به دلایلی وارد رشته ی ریاضی شدم.یکی از دوستانم سال یازدهم از تجربی به ریاضی برگشت.و چند نفر هم رشته شونو تا دوازدهم ادامه دادن اما الان درگیر گرفتن دیپلم برای یک رشته ی دیگه هستن چون زمینه ی ذهنی شون نسبت به علایق و تواناییشون تغییر کرده و من میبینم توی این مسیر جدید چقدر موفق تر هستن.البته عده ای هم هستن که علاقه شون پابرجا ست.فقط خواستم بگم هرجا. که متوجه شد اشتباه کرده حمایتش کنید تا به بهترین خودش برسه☺️💚 عذر میخوام طولانی شد. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🎀سیاست های زنانه🎀 ❌ بدقولی مرد‼️ ریشه ی بسیاری از بد قولی ها ناتوانی مرد در محاسبه ی زمانه مثلا شوهر شما میگه نیم ساعت دیگه خونم آماده باش بریم بیرون ولی یهو دو ساعت بعد می رسه. شما اینجور وقتا چی کار میکنی؟؟ هی بهش میگی کجا بودی این همه مدت و ... درحالی که خیلی وقت ها اشتباه همسر شما اینه که نمیدونه تا خونه حداقل یک ساعت راه داره توی این ترافیک و از طرفی کارشم حداقل نیم ساعت مونده بهترین کار دراین موارد اینه که تو کنترل زمان کمکش کنی👌 ✅مثلا اگه ساعت 7 قرار دارید قبل اون ساعت بهش زنگ بزن و یاداوری کن و بگو راستی رادیو گفته فلان مسیر امروز ترافیک سنگینه یه کم زودتر راه بیفت... ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
رازِدِل 🫂
#قسمت_بیست_هفتم 💥اون شب بدترین دعوای زندگیمون اتفاق افتاد.. شبی که باعث شد من به جدایی فکر کنم، چ
مادرش سعی میکرد آرومش کنه و گرفت بردش طبقه پایین تا دعوا بخوابه! نازنین که یکم آروم شد گذاشتمش رو تخت و یه اسباب بازی دادم دستش نشستم تو تخت، سرم داشت گیج میرفت، دستمو کشیدم به موهای پریشونمو دوباره مرتبشون کردم، بازوهام نمیدونم کی کبود شده بودن تو حال خودم بودم که یهو شوهرم وارد اتاق شد و کوثر و برداشت و سریع رفت.. 😳😰 سریع از جام پریدمو رفتم دنبالش، مستقیم رفته بود تو آشپز خونه و چاقوی بزرگ سرویس چاقوهامو برداشته بود تو دستش 👌یه دستش بچم بود و یه دست دیگش چاقو که گذاشته بود کنار گردنش انگار قیامت شده بود وحشت کردم، دستش میلرزید گفت سرشو ببرم و.. باقی حرفاشو یادم نمیاد یا اصلا نشنیدم نمیدونم فقط یادمه بهش التماس میکردم میگفت بگو غلط کردم بگو.. منم میگفتم😭😭 با صدای بلند گریه میکردمو افتاده بودم بپاش اصلا حالت عادی نداشت چشاش پرخون بود، حرکت دستاش دست خودش نبود‼️ در باز شدو مادرش اومد تو بنده خدا هنگ کرده بود اولین بار بود که میدید مثل من دفعه ی چندمش نبود..! ترسید و شروع کرد داد زدن که دیوونه شدی چیکار داری میکنی، برگشتم به مادرش التماس کردم تا چاقو رو ازش بگیره نازنین جیغ میکشید، بچم خیلی ترسیده بود😭😭 خواهراش اومدن تو اونام گریه میکردن و داد میزدن مادرشوهرم برداشت کشون کشون بردش پایین گفت زنگ بزن داداشت بیاد ببینه این چیکار میکنه تو دلم گفتم داداشم بیاد میگه مقصر تویی مثله همیشه چرا خودمو سنگ رو یخ کنم، گفتم نمیخواد کلی تهدیدش کرد و دعواش کرد و بردش بمنم گفت نترس بمون همینجا ✋ ولی من نتونستم رفتم نشستم رو پله ها نه میتونستم برم جلو نه برگردم بین زمین و آسمون بودم،🤯 میترسیدم کاری بکنمو خون بچمو بریزه.. امیدوارم اون لحظات رو هیچ مادری نبینه😔 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══