#سوتی 😁 آقا ما یه روستا داشتیم و تابستونا میرفتیم اونجا عشق و حال و اینا 😉 یادمه تقریبا ۸ ۹ سالم بود یه دوچرخم داشتم اونجا که میرفتم سوار میشدم چنتام دوست و رفیق داشتم اونجا...🧝‍♀👯‍♀👯‍♀ یه روز داشتیم دوچرخه سواری میکردیمو خوشحال بودیم ک یهو یه سنگو ندیدم و رفتم روش و با مخ اومدم زمین دمپایی نو که خریده بودمم پاره شد و شلوارمم پاره شد و حتی پامم یخورده زخم شد یه ربع بعد دوستام فهمیدن من نیستم و برگشتن ببینن چی شدم😂 منم شروع کردم نقش بازی کردن و اینا😂 زیربغلم و گرفتن و منو بردن خونه منم اومدم برا مامانم ناز کنم و ب قولی پیاز داغشو زیاد کنم گفتم مامان بیا که خونم هدر رفت😂💔 هنوزم ک هنوزع میگن و بهم میخندن😒😂 خب داشت هدر میرفت دیگه 😂 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#پاسخ_اعضا 🌹 سلام #مامان_۳_تا_بچه مامان گلم من دقیقا یادمه پیام قبلی که راهنمایی کردیم گفتیم تو سن ۱۳ سال سن حساسی هست عزیزم همسرت مشکل روانی داره بخدا وقتی که داره در حد خفه کردن ، تهمت زدن ،بد دهان مامان گلم آخه تا کی صبوری تا کی باید تحمل کنی ؟ ببین اخلاق همسرت هم رو بچه هات تاثیر گذاشته چرا از الان پسر ۱۳ ساله باید با سیم بیفته به جون داداش کوچیکه . مامان عزیزم شما اگه تونستی چن جلسه ببر پیش مشاور به همسرت هشدار بده بگو بد دهانی ، کتک کاریات باعث شده بچه ها الگو بگیرن عزیزم هنوز زود به فکر راه چاره باش بیشتر از این پسرت پرخاشگر نباشه اگه اخلاق همسرت درست بشه مطمئن باش پسرت هم اخلاقش تغییر میکنه پس یا به همسرت بگو اینجوری نمیشه زندگی کرد همش تهمت ،کتک... یا اینکه با مهربونی باهاش صحبت کن بگو ما الگو بچه هامون هستیم ما اگه احترام همدیگر و نگه داریم بچه ها هم احترام هم و دارن همسرت بتونی راضی کنی چن جلسه برید مشاور بهتره ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سرنوشت_آیدا💓🌱 همینطوری که خیره بهش بودم سرش و پایین میاره و به دستهام نگاه میکنه به خاطر بستن دستهام با طناب مچ دستم کبود شده بود. نگاهش و از روی دستهام بر میداره و بدون اینکه نگاهم کنه از اتاق بیرون میره و درم پشت سرش قفل میکنه.!! 🔒 چشمهام پر از اشک میشه🥺😢 چطوری سر از اینجا درآوردم مادر پدرم چیکار میکنن؟؟ از این همه فکر سرم تیر میکشه سرم و تو دستهام میگیرم و نفس عمیق میکشم‌.! با صدای پاهایی که روی زمین کشیده میشه از خواب می پرم.😳 پلک هام یک لحظه باز میشه قلبم تند تند میزنه و چشمم به همون پسری که من و دزدیده میفته. یه سرنگ تو دستاشه وحشت میکنم. خودم و گوشه تخت جمع میکنم. گلوم خشک شده.! جلو میاد و با صدایی دو رگه میگه دستت و بده، با صدایی لرزون میگم میخوای چه بلایی سرم بیاری؟؟ سرنگی که دستش بود و نشونم میده و میگه معلوم نیست؟؟ با گریه میگم میخوای منو معتاد کنی؟ لبخند کمرنگی میزنه و میگه : با سرنگ خالی مگه میشه کسی و معتاد کرد؟؟ میخوام ازت خون بگیرم حالا دستت و بده. _برای چی میخوای اینکار و کنی؟؟ عصبی جلو میاد و دستم و محکم میکشه تقلا میکنم که با فریاد میگه دلت میخواد دوباره برگردی تو همون زیر زمین؟؟ با این حرفش دلم هرری میریزه نه اونجا نه اونجا خیلی ترسناکه تاریک سرد ساکت. دیگه مقاومت نمیکنم و دستمو دراز میکنم با کشی که دستش بود دستم و محکم میبنده تا رگم پیدا بشه.! ضربان قلبم روی هزار بود نمیفهمیدم چه بلایی میخواد سرم بیاره چرا ازم میخواد خون بگیره.😱🥶 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

💞 عیب های همسرت رو بپوشون 🙂👌 📌 میدونی چرا؟ ❣زن و شوهر بیشتر از هرشخص دیگری به روحیات یکدیگر آشنا هستند و متوجه عیوب هم می‌شوند اما اگر این مسئله به سرزنش یکدیگر و عدم گذشت از اشتباهات منجر شود، عواقب خوبی نخواهد داشت. 👈 پس انتظار می‌رود همسران سیاست عیب‌پوشی را به جای عیب‌ جویی در زندگی مشترکشان پیاده کنند. ❣یاد بگیرید که از اشتباه همسرتان بگذرید و درصورتی که در این زمینه موفق شدید، او نیز خواهد آموخت که گذشت لازمه زندگی مشترک است و در مقابل اشتباهات احتمالی شما از خودگذشتگی نشان خواهد داد. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

Every now and then , the cruel ones used to care so much . اونایی که بی‌احساسن همونایی هستن که یه روزی زیادی اهمیت می‌دادن . ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوال_اعضا 🌸✨ سلام نازگل جان لطفا پیام منو زود بزارید توکانال حالم خوب نیست! میخوام یکی آروم کنه، تو زندگی خیلی سختی کشیدم 12ساله ازدواج کردم شوهرم آدم سالمی نبود معتاد مریض بیکار خییییلی اذیتم کرد😫🥺 من بدبخت ساختم ای کاش همو موقع میمردم سرنوشت ی دختر بهم داد خیلی خوشحال بودم ازاینکه ازتنهایی درمیام مونس وغمخوار دارمیشم دخترم ناز و پوست سفیدداره تااینکه چهار سالش شد صورتش شروع کرد به کک ومک زدن خیلی نابود شدم همه کاری کردم ضدآفتاب متخصص ولی نه غم وغصه تاگور قراره بامن باشه الان 10سالشه صورتش کک ومکش زیادشدن خودشم ناراحته خدا بهم درد داد درمان نداد این روزا حال خوبی ندارم توروخدا کمکم کنید جهت ارسال پاسخ و کمک کردن به دوستمون و هر سوالی که داشتین به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨👌@kosar_98_z ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

شوهرت رو به خودت وابسته کن 😉 ❣اگر مردی از سمت همسرش شاد شود، نسبت به آن زن احساس وابستگی شدیدی پیدا می‌کند به نحوی که دیگر نمی‌تواند نبودن آن زن را در ذهن خود مجسم نماید. •برایش جشن تولد بگیرید •در جمع از او تمجید کنید •برای خانواده‌اش احترام قائل شوید •غذای مورد علاقه‌اش را بپزید •خلاصه به هر ترفندی که شده خوشحالش کنید خوشحال کردن او مساوی است با وابـسته کـردنش نسـبت به خودتان 🥰 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوتی 😁 یکبار تصادف کردم با یه موتور برخورد کردم حالا من و بردن بیمارستان و اینا من خودم و نمیفهمیدم هرچی میشد میگفتم🤣حالا اونجا همش رفیق صمیمیم که اسمش متین بود (متین اسم دختر هم هست عزیزان) بعد من اونجا همش میگقتم به متین بگید بیاد من حالم بده😂🤦‍♀ بعد این که یه خودم اومدم بابام و مامانم و داداشم عصبی و جدی اومدن طرف من و گفتن متین کیه؟🧐🤨 حالامن با تعجب میگم من متین نمیشناسم😳 برگشته داداشم میگه پس بنده بودم تو خواب متین متین میکردم😤 بعد یهو یادم افتاد گفتم رفیقمه و اینا باورشون نشد آخر زنگ زدم رفیقم اومد اونجا تا باورشون شد و اینم سوتی من که نزدیک بود تا پای مرگ همراهی بشم😂 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوال_اعضا 🌱 سلام نازگل جون ممنون ازکانالتون بازم ی سوال داشتم ممنون میشم بزارین کانال شایددوستان راهنماییم کن..🌿 دوماه میشه خوارش واژینال دارم هم داخلش هم بیرونش خوارش شدیددارم اذیت میشم. رفتم دکترزنان گفتن ی کم عفونت دارم پمادکلوتریمازول ۲درصددادن استفاده کردم خوب نشدم قرص نتونستن بدن گفتن ضررداره چون بچه ام هشت ماهش شیرمیدم قرص نداد،!! نمیدونم چکارکنم خیلی اذیت میکشم توروخدا اگ کسی راهکاری میدونه بهم بگه واقعااذیت میشم ممنون ازدوستان🙏🙏🌷 جهت ارسال پاسخ و کمک کردن به دوستمون و هر سوالی که داشتین به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨👌@kosar_98_z ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ ادامه... مامان مهدی رفت گفتم یه قورمه سبزی درست کنم شام آماده کردم گوشت مرغ ماهی روبسته کردم خونه روخیلی شیک چیدم،، 😌🌱 خونه یه حال هوای دیگه ای گرفت داشتم بخودم می‌رسیدم که مهدی واردشد از ترس پریدم، رو هوا، خندیدو گفت نترس 😂!! گفت وای چه کردی خونه چه بویی قورمه سبزی میده چقدمرتب شده این خونه لیاقتشش توهستی حنا😘!! گفتم راستی تشکر مامان خریدکرد آورد گفت : کوکجان گفتم تویخچال فریزکردم گفت دست دردنکنه راستش اون زنه که بودش میزاشت گند میشدن! همیشه خونه کثیف بود، همیشه بوی گندمیدادهمیشه بدون اجازم بیرون می‌رفت!! منم گوش میدادم گفتم مهدی میشه دیگ اسم لیلا تو خونه نباشه گفت چشم شمابگو بمیر!! گفتم وای نگو دورازجون کمکم مهدی کاری کردیه دل نه صددل عاشقش شدم به همه چیز اهمیت میداد، صبح می‌رفت عصر ساعت ۵خونه بود، اصلا اهل دوست رفیق کلک و دروغ نبودیه روزکفت آمادشو عصرمیریم یه جای🧐 منم آماده شدم رفتیم سمت اهواز گفتم کجامهدی گفت میریم دخترتوببینی!! گفتم نه الان من اصلا آمادگیشو ندارم گفت ازدورمن الان چندوقته پیگیرشدم تابتونم توروخوشحال کنم، رفتیم دم مدرسه ای ازدورکه زدبیرون دیدمش خواستم برم جلومهدی نگذاشت گفت ممکن کسی بیاد دنبالش!! 😭منم فقط اشک میریختم دیدم مامان بزرگش اومدبردش... ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 زن !‌‌ ‌واژه ایست دو حرفی ، اما به اندازه جـﻫانی حرف دارد برای گفتن ... ‌عمق دریای احساسش بہ کیلومترها میرسد ‌کافیست خنکای احساسش را حس کنی ‌‌تو را غرق میکند در اقیانوس بی انتهای مہربانی و عشقش ...‌ ‌سیرابت میکند از شوق بہ زندگی ... زندگی را باید در زن دید ‌آنجا کہ پیش‌بند گل گلی می بندد و زیر لب آهنگی را کہ خاطره ساز بوده برایش ، آرام زمزمـہ میکند و با عشق غذا را هم میزند ...‌ ‌زندگی را باید در زن دید ،‌ آنجا کہ تمام پاییزش را وقف بافتن لباس گرم میکند برای زمستانِ سردِ تو ... ‌ زندگی را باید در زن دید ، ‌ ‌آنجا کہ تمام خستگی های روزش را در پس سرخاب سفید هایش پنـﻫان می کند و لبخند پرمہرش را برای چـﻫره خستہ تو آشکار ...‌ 🌿‌زندگی را باید در زن دید ...🌱 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سرنوشت_آیدا💓🌱 چند باری با دستم ضربه زد تا رگش و پیدا کنه همیشه به سختی رگم پیدا میشد سوزن و وارد دستم کرد💉🩺 سوزش عجیبی و حس کردم آروم آخی گفتم چشمام و بسته بودم تا نبینم نزدیک یک دقیقه سوزن تو دستام بود آروم چشمام و باز کردم که ببینم تموم شده یا نه،!! که دیدم مثل همیشه حتی یه قطره خون هم تو سرنگ نیومده سوزن و تو دستم میچرخوند تا رگم و پیدا کنه خیلی داشتم اذیت میشدم نالیدم میشه در بیاریید سوزنو.!! ؟ سرش و بالا آورد و نگاهی بهم انداخت، نمیدونم چرا ولی حس کردم دلش به حالم سوخت.😣 سوزن و درآورد و کش و از دستم باز کردم خوشحال بودم از اینکه بیخیال شده که دیدم داره اون یکی دستمو با کش میبنده پس بیخیال نشده بود نفس عمیقی کشیدم و چشمام و بستم.☹️😫 اینبار با دقت بیشتری دنبال رگم میگشت. _دستت و مشت کنه. دستم و مشت کردم ولی اینبار خیلی سریع کش و از دور دستم باز کرد و این یعنی موفق شده و رگم و پیدا کرده.! چشمام و باز کردم و دیدم که سرنگ پر خون شده، چند ثانیه بعد سوزن و از دستم بیرون کشید. داشت از اتاق بیرون میرفت که گفتم بهم بگید برای چی ازم خون گرفتید اصلا چرا من و دزدیدید شما کی هستید؟؟😥 چند ثانیه مکث کرد و بدون اینکه جوابی بده از اتاق بیرون رفت و در اتاقم قفل کرد.!! کاش میتونستم به خانواده ام خبر بدم کاش راه فراری بود. معلوم نیست چه بلایی قراره سرم بیاد.!! صدایی از پایین میومد!! _آقای دکتر میخواستم اگه ممکنه جواب یه آزمایشی رو بیارم خدمتتون منفی مثبت بودنش و بهم بگید، بله بله برای یکی از آشناهاست تست بارداریه.☺️ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛