#درد_دل_اعضا🍃👇
سلام لطفا پیامم رو بزارید تو کانال و یا راهنمایم کنید 🙏
💥من M00 هستم مشکل من این هستش که پدرم خیلی بهم گیر میده قبلا میرفت سرکار خیلی راحت بودم هر لباسی که دوست داشتم می پوشیدم
هر جا میرفتم ولی الان دیگه نمیره سرکار
میخوام برم بیرون میگه لباس بلند ببپوش یا نمی زاره برم پیشه دوستام و نمیزاره اون ها بیان اینجا میگه چرا دوست تات رو اینجا جمع کردی 😞
و بهم میگه خیلی خرج میکنی ولی داداشت اصلا خرج نمیکنه خیلی دوست دارم بگم اون پسره زیادی خرج نمیکنم من دخترم فرق دارم والا زیادی هم خرج نمیکنم
شاید باور تون نشه من فقط سال ب سال لباس میخرم ولی بعضی موقعه ها میریم بیرون خوش حال باشه خرید میکنه فقط خوراکی و خوردنی میخرا اصلا لباس، شال،کفش و... نمیخره
نمیدونم چی کار کنم بهم گیر نده حس میکنم بهم اعتماد نداره و بعضی موقعه ها میگه چون میری بیرون پسرا نگات میکنن ولی باز من لباس بلند هم بپوشم باز نگاه میکنن نمیتونم که برم جلو چشمشون رو بگیرم لطفا راهنمایم کنید 🙏🙏🙏🙏
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#درد_دل_اعضا🍃👇
سلام همگی دوستان لطفن راهنماییم کنید من دوساله عقد کردم با پسر داییم خیلی مغروره شکاک نیس ولی حساسه بهم میگه هر کاری ک من تایید کردم باید انجام بدی منم ک تا اینجای زندگیم واسه خاطر کارای کوچیک ب کسی توضیح ندادم الان هم زورم میاد هم بعضی وقتا فک میکنم اصلا چیز مهمی نیس بهش یادم میره بگم بعد نمیدونم از کجا میفهمه ب خاطر همون منو این قد دعوا میکنه و کلا گوشی شو خاموش میکنه منم ک خیلی وابسته شم داغون میشم😭سر هرچیزی منو عزیت میکنه مصلن دیروز رفته بودم موهامو کراتین کنم بعد تموم ک شدم نامزدم اومد دنبالم اومدیم خونه ی خودمون بعد من رفتم تو گروه دیدم ارایشگره عکس موهامو ک کراتین کرده گزاشته گروه نامزدمم دید کلی بهم فحش داد ب اون زنه هم زنگ زد کلی فحشش داد گف عکسو سریع پاک کن وگرنه میام حسابتو میرسم ابرومو برد جلوش😭بعدم منو کتک زد و رسوند خونه ی بابام از دبروز تا الانم جوابمو نمیده
بنظرتون امشب برم خونه ی داییم؟؟ ولی میترسم جلو مامان باباش منو ضایع کنه بگه چرا اومدی
در کل سر هر چیزی خیلی حساسه میگه اب خوردنتم باید باهام هماهنگ کنی وقتی هم ک قهر باشم هیچ وقت از دلم در نمیاره حتی خودم زنگ میزنم جوابمو نمیده تا چن روز همینجوریه بعد میگم من ناراحتم از دلم ک در نمیاری هیچ لااقل جوابمو بده میگه حوصله ی کصشعراتو ندارم جواب نمیدم تا چن روز بعد مص ادم حرف بزنی
منم این اخلاقاشو ب مامان بابام نمیگم چون خیلی دوسش دارن جلو اونا این قد خوب رفتار میکنه ک اونا فک میکنن همچی تمومه خودمم خیلی دوسش دارم نمیخام ازش دلسرد بشن
در کل اگه ریز تا درشت کارامو از صب تا شب بهش گزارش بدم مشکلی پیش نمیاد ولی خب به خودشم همش میگم بعضی وقتا میبینم این قد کوچیکه موضوع ک کلا یادم میره بگم بهت😢خواهش یکی درست راهنماییم کنه شب برم خونشون یا نه؟
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#درد_دل_اعضا🍃👇
سلام خدمت همه عزیزان من 32 سالمه دوتا بچه دارم خیلی توزندگیم مشکل دارم 15سال خونه دارم شوهرم اوایل زندگیمون خیلی خوب بودکم کم عوض شد خیلی به حرف خانواده رفت خیانت دیدم ازش موکت خوردم ولی بازم هیچی نگفتم ولی، ساکت شدم الان یه سالو نیمکه برادرشوهر 26سالم خونه ماست من روزای اول که اینجا بود باهاش راحت نبودم چون شوهرم همش سر اون کوتکم میزد فوشم میداد میگفت باید هرساعت که میاد غذاش آماده باش خودم یه تارموت بیرون نباش من یه روز مادر شوهرم اومده بود خونمون بهش گفتم واقعا برام خسته گفتم شوهرم فوش میده کنم میزنه سربردارش گفتم یه برادرشوهر دیگه ام دارم یه هفته اونجا باش هفته خونه مادیه فقط شد یه درددل کردن همین که رفت روستا زنگ زده خواهر شوهرامو پرکرده اون منوازخونم انداختن بیرون ولی من باز بعداز دوهفته تاقت نیاوردم برای بچهام برگشتم اومدم که چه اومدنی هرروز کوتک ازهمه ی خانوادم شدم به هیچ کس رفت آمد ندارم هیچ کس ازخانوادمم نمیزا ره خونمون خودش خیلی به خانواده اهمیت میده یعنی خرج خونشون میده همه جوره شارژشون میکنه ولی ازبچهام نمیگزرم برم همشم تهدیم میکنه میگه طلاقت میدم بچهارم برمیدارمیرم یه جایی که نتونی ببینیشون میخواستم ازتون خواهش کنم ببینم میشه بچهامو ازش بگیرم من یه روز بدون بچهام نمیتونم زنده بمونم
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#درد_دل_اعضا
🌺 به نام خداوند بخشنده و مهربان🌺
نزدیک هشت سال پیش، یک روز خواهرم با خوشحالی به مامانم میگفت:
از دخترخاله شنیدم، حمید دست بزن داره. سمیرا رو گاهی کتک میزنه.
وقتی خوشحالی خواهرم را دیدم، خیلی ناراحت شدم؛ که چقدر بدجنس است؟!!!؟!!!.😠😤
من هم از خانمش خیلی خوشم نمیآید، ولی خیلی ناراحت میشدم؛ وقتی شوهرش فکر میکرد با کتک زدن میتواند او را بترساند. 😤
همراه با تعجّبی که با ناراحتی ترکیب شده بود، از خواهرم پرسیدم:
تو چرا خوشحالی؟!. وقتی حمید زنش رو آزار داده.....خوشحالی تو برای چیه؟؟.
او هم مثل دیوانهها خندید و گفت:
خیلی خوشحالم، من از سمیرا خوشم نمیاومد. بالاخره او هم کتک میخورد.
با نفرت گفتم:
مگه س باهات چیکار کرده؟!. تو به زندگی اونها چکار داری؟؟. طفلکی کتک خورده بعد تو داری شادی میکنی؟!
دیدم خیلی کبکش خروس میخواند، و فهمیدم خواهرم برخلاف ظاهرسازی که در میان اقوام دارد، خیلی سنگدل است.
بیشتر دوست دارد، افرادی را که از آنها نفرت دارد؛ در بدبختی ببیند.
مامان هم یک مقدار تعجّب کرده بود، گفت:
- یعنی با هم دعواهای جدّی دارند؟؟، برای همین حمید کتکش زده😳
خواهرم هم با لبخند گفت:
قندها توی دلم دارن آب میشن.
با تشر به او گفتم:
دخترخاله اشتباه کرده، با تو درد و دل کرده. تو که دلت نسوخته، چرا باید به تو بگوید؟؟!!.
او هم با این حرفم، و بعد از دوباری که تکرار کردم، قدری خیط شد و لبهایش را با نفرت جمع کرد، و گفت:
حالا نروی به دخترخاله خبرچینی کنیها. که من در موردشون اینطوری میگفتم
فهمیدم ترسیده است، و به روی خودش نمیآورد. خواهرم قبل از ازدواجش، خیلی قلدر بود.
دوست داشت همیشه نفع خودش را، در هر کاری در نظر بگیرد.
من از سمیرا هنوز هم خوشم نمیآید، وقتی خانمی برای دیده شدن در برابر نامحرم، آرایش میکند.....یعنی عذاب جهنم را برای خودش میخرد.
👌من به خاطر همین شل حجابی، از س خوشم نمیآید؛ ولی راضی هم نمیشوم شوهرش اذیتش کند...
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#درد_دل_اعضا🍃👇
سلام به همگی شوهر کم خیانت میکنه ومن
به خونواده ی شوهرم، مخصوصأ مادرشوهرم گفتم ک ب من خیانت میکنه پسرتون، میگه خودش پشیمون میشه. ببینه هیچکی عینِ تو نیس🥺. فقط میخوان ک من طلاق نگیرم. ولی جایِ خودشون ک برسه، پشتِ پسرشون هستن. منم همه چی رو ب خدا واگذار کردم😭🙏
سلام، تو رو خدا کمکم کنین.
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
♥️ #درد_دل_اعضا🍃👇
سلام ادمین جون خوبی عزیزم من یه مشکلی برام پیش اومده که نمیدونم چیکار کنم لطفا پیاممو بزارید دوستان راهنماییم کنن
من 24 سالمه ویه پسر 3 ساله دارم با شوهرمم خوبیم باهم دوستیم اما جایی که شوهرم کار میکنه زن هم کار میکنه ولی یکی از زنا از شوهرم خوشش اومده هی بهش نخ میده همش میره پیشش حرف میزنه و..... شوهرمم که منو دوست خودش میدونه کاراشو میاد بهم میگه .نمیتونه از اینجا دربیادمجبوره این جا کار کنه .منم نمیتونم زنه رو ببینم چه جور زنیه خیلی نگرانم .استرس دارم .شوهرم میگه نگران نباش من اونجور ادمی نیستم ولی من ناداحتم وقتی بهش فکر میکنم قلبم میخواد کنده شه فکر ابن که زنه همش به هر بهانه ای میره پیش شوهرم ومسخره بازی در میاره دیوونم میکنه که نکنه اخرش شوهرمو از راه) به در کنه.مثلا یه اتفاقی افتادبرامون شوهرم شیرینی برد سرکارش زنه اومده کناردور از بقیه میگه من شیرینی دوست ندارم این سری چیزای شور بخر برام.میترسم ببخشید طولانی شد
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
♥️ #درد_دل_اعضا🍃👇
سلام خدمت ادمین جون ودوستان گلم ببخشیدمشکل من هم این که ۱۴ سال ازدواج کردم ۲تا هم بچه دارم بچه بزرگم ۹سالشع پسر دخترم هم ۴سالشع توی این چندسال زندگی شوهرمن یک روزهم سرکارنرفته وضع مالی خوبی هم نداریم من خودم قالی میبافم تازندگی مون بگذره شوهرم خیلی اذیت میکنه توخونه بچه هاهم خسته شدن ازاین زندگی پسرم کم خونی داره تالاسیمی شوهرم اصلا ب فکرنیست همش فکرمادرش میگم بروسرکار دعوامیکنه کتکم میزنه هم خودم وهم بچه هارا چندبارخواستم خودموبکشم ولی دلم ب بچه هام سوخت آخه غیراز من کسی راندارن شوترم چندبار ب من گفت ببریم پسرمو ی جایی رهاش کنیم نتونه بیاد ماراپیداکنه من نگذاشتم الان میگم دیگه طاقت ندارم تحمل منم تموم شده ب نظرتون طلاق بگیرم زندگیم خوب نمیشه بخدا قسم دیگه مغزم کارنمیکنه نمیدونم چیکارکنم توروخدا هرکسی داره پیام منو میخونه منو راهنمایی کنه خیلی احتیاج ب کمک دارم اگه مشاوره کسی هس یامیتونه مشاوره بده ببینم چطورباید شروع کنم کجاباید برم اینم بگم من اصلا ازخونه بیرون نیومدم جایی راهم بلد نیستم توروخدا راهنماییم کنید ممنون میشم ندیده همتون ودوست دارم ❤️🙏🙏🙏.
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
♥️ #درد_دل_اعضا
سلام ادمین جان ممنون از اینکه مشکل ما را داخل گروه مطرح میکنی تا اگه عزیزی وارد راهنمایی کنه
خواهرای گل پسرم سال دوم دبیرستان هست
متاسفانه پارسال تصادف بدی. کرد که بمانه چقدر درد سر وعذاب کشیدی هم خودش هم ما
ساعدش کاملا خرد شد پلاتین گذاشتن
مشکل اینجاس عملی که انجام شد دوبار بود و متاسفانه من چون ناراحت بودم ودست تنها اجازه ندادن با دکترش صحبت کنم که بخیه را طوری بزنه که مشخص نباشه
چون هم جوانه با اون دست مدرسه میره
وامکان داره جای استخدام بشه
الان سوالم از شما خواهرا اینه اگه کسی تجربه داره
جای بخیه ها بد جوری رو دست پسرم مونده 72تا بخیه فقط یه طرف دستش که باعث میشه همیشه ناراحت باشه آیا بعداز چند سال دوباره پلاتین ودرمیارن یا خودش جذب میشه
آخه یه نفر بهم گفت زنگ میزنه
هر چند میدانم پلاتینه نه آهن
واینکه آیا پماد آلفا جای بخیه را خوب میکنه
یا پماد دیگه هست که خوب باشه
ونتیجه بگیره
میدانم میشه لیزر کرد ولی چون گفتن پلاتین باید در بیاد بخاطر اون لیزر نکردم
ممنون از راهنمایی شماها
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#درد_دل_اعضا👇🌱
سلام خدمت ادمین عزیز
لطفا پیام منو بزارید توی کانال
من۱۷ سالگی ازدواج کردم الان ۲۴ سالمه یه پسر ۶ ساله و یه دختر ۲ ساله دارم.از وقتی عقد کردم با شوهرم خیلی مشکل داشتم درآمد زیادی نداشت بد اخلاق بود بد دهن بود بهم خیلی شک داشت.منم خیلی لجبازی میکردم راستش. هر چند وقت یک بار قهر میکردم میرفتم خونه بابام که طلاق میخوام ولی بابام نمیزاشت و میگفت صبر داشته باش درست میشه.
از وقتی دخترم دنیا اومد به کل زندگی مون عوض شد.درامدمون خوب شد تونستیم خونه و ماشین بخریم .تونستم با رفتار های خودم اخلاق شوهرمو بهتر کنم خدا روشکر الان زندگی مون خیلی خوبه.دوستای گلم لطفا برای زندگی هاتون زود تصمیم نگیرید لجبازی نکنید.قربون صدقه هم برید که خیلی تاثیر داره.😜امیدواریم اونایی که مشکل دارن توی زندگی شون زودتر مشکلشون حل بشه.ببخشید خیلی طولانی شد
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
♥️ #درد_دل_اعضا👇🍃
سلام حالتون خوبع من نسا هستم 24سالمه
یه دختر عاروم مهربون و خش خندع تعریف از خود نباشه چیزی کم ندارم اع لحاظ ظاهر....
و خاستگارهای زیادی دارم اما نمیدونم چ حکمتی دارع میرسه ب دقیقه نود جور نمیشع
هشت ماه با پسر عموم حرف زدم با اجازه خانوادع ها قرار شد نامزد کنیم ک نزاشتن🥺😔
یه سال ازش بی خبرم اما 4سالع یع پسر ب اسم رضا میشناسم ک باهاشم دوسال از خودم کوچیکترع اما خیلی پسر فهمیده و خوبیع وخیلی دوسشدارم خاستیم نامزد کنیم دایش نزاشت.... ناگفته نمونه رضا بچه طلاق و یه مادر مریض دارع و هیچی ندارن خیلی فقیرن اما من خیلی دوسشدارم اونم منو دوسدارع حتی موند ب پام وقتی رفتم با پسر عموم...... الان یه بیست روزی میشه یه پسر ب اسم محمد وارد زندگیم شدع بامادرمم حرف زده و تمام خانوادش با من صحبت کردن و در جریانن اما من موندم چیکار کنم ایا دل از رضا بکنم و پشتم ب محمد پر باشع یا نه پسش بزنم هی با رضا بمونم....... و واقعا این محمد دوسم دارع اما میترسم مثل پسر عموم نزارن ب هم برسیم و من داغون شم تورو خدا راهنمایم کنید دارم دیوونه میشم...... ممنونم از کانال خیلی خوبتون.... 😘😘دوستون دارم
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
♥️ #درد_دل_اعضا👇🍃
سلام حالتون خوبع من نسا هستم 24سالمه
یه دختر عاروم مهربون و خش خندع تعریف از خود نباشه چیزی کم ندارم اع لحاظ ظاهر....
و خاستگارهای زیادی دارم اما نمیدونم چ حکمتی دارع میرسه ب دقیقه نود جور نمیشع
هشت ماه با پسر عموم حرف زدم با اجازه خانوادع ها قرار شد نامزد کنیم ک نزاشتن🥺😔
یه سال ازش بی خبرم اما 4سالع یع پسر ب اسم رضا میشناسم ک باهاشم دوسال از خودم کوچیکترع اما خیلی پسر فهمیده و خوبیع وخیلی دوسشدارم خاستیم نامزد کنیم دایش نزاشت.... ناگفته نمونه رضا بچه طلاق و یه مادر مریض دارع و هیچی ندارن خیلی فقیرن اما من خیلی دوسشدارم اونم منو دوسدارع حتی موند ب پام وقتی رفتم با پسر عموم...... الان یه بیست روزی میشه یه پسر ب اسم محمد وارد زندگیم شدع بامادرمم حرف زده و تمام خانوادش با من صحبت کردن و در جریانن اما من موندم چیکار کنم ایا دل از رضا بکنم و پشتم ب محمد پر باشع یا نه پسش بزنم هی با رضا بمونم....... و واقعا این محمد دوسم دارع اما میترسم مثل پسر عموم نزارن ب هم برسیم و من داغون شم تورو خدا راهنمایم کنید دارم دیوونه میشم...... ممنونم از کانال خیلی خوبتون.... 😘😘دوستون دارم
برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ما پیام بدید🌹❤️@hastammmm
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
#درد_دل_اعضا👇🍃
سلام ..
من دختری ۱۷ ساله که عاشق آقایی شدم که ۲۷ سالشه و یک سال پیش زنشو طلاق داده..
فامیل نزدیک و هر روز میومد خونمون با من شوخی میکرد گاهی وقتا وقتی میرفتیم بیرون با خونواده باهامون میومد وقتی پسری به من چپ نگاه میکرد اون با پسره دعوا میکرد غیرتی بود..
تا اینکه ی شب دختر خواهرم مریض میشه و مجبور میشیم من و خواهرم با اون ببریمش دکتر وقتی رفتیم بیمارستان رو صندلی ها نشستیم تا نوبت دختر خواهرم بشه شونه های اون به شونه هام خورد همش میگفت روسریت بکش جلو و ی بازی داشت رو گوشیش که خیلی جذاب بود و بازی مورد علاقه خودش بود به من گفت بیا بازی کنیم کمی بازی کردیم خندیدیم تا اینکه نوبتش شد و اون رفت دارو هاشو بگیره وقتی ما رفتیم پیش ماشین اونم از دارو خونه اومد موهای منو باد آورد تو صورتم اون با دستاش موهامو از هم ریخت گفت حالا خوب شد..
ی جوری شدم نمیتونستم تحمل کنم آخه من همیشه چشمم پیشش بود وقتی هم فهمیدم اونم بهم علاقه داره دیگه بدتر شدم..
همون شب اومدیم خونه از روبیکا بهش پیام دادم و کمی شوخی کردیم و اون حرفای منو به زبون می آورد و در آخر گفت میخوام یچیز بهت بگم روم نمیشه گفتم بگو گفت حقیقت من خیلی ازت خوشم میاد..
من گفتم منم مثل تو دیگه کمی گذشت دوتایی عاشق شدیم همیشه کنار هم بودیم هرجا میرفتم باید باهام بود وقتی میرفتم مدرسه صبح اول اونو میدیدم خیلی دوسش داشتم..
بعد ی مدتی یکی از بستگانمون رو از دست دادیم داغون شدیم اونم خیلی نگران بود برا من هر روز بهم زنگ میزد دلم برات تنگ شده بیا خونه..
بعد چهلم اومدیم خونمون همون روز من رفتم جایی که کسی نبود فقط من و اون منو بغل کرد گفت دلم برات ی ذره شده بفکر منم باش منم که آروم و رنگ پریده گفتم همچنین..
رابطمون صمیمی بود ی رابطه خیلی خیلی خوبی داشتیم یعنی جوری که خیلی راحت بودم باهاش و اونم همینطور بعد ی مدتی به خونوادم گفت که منو میخواد و به خونواده خودشم گفت ولی هر دو طرف مخالفت کردن اما همچنان ما عاشق موندیم..😔
ی روز بهم زنگ زد دارم از سر کار میام خونه بیا اونجا میخام ببینمت[خونه خودش] وقتی رفتم اول خونه رو کمی جمع کردم آخه با رفیقاش هر شب مینشست..
اون اومد و منو در حال ظرف شستن دید تشکر کرد گفت بیا بریم اتاق وقتی رفتم...
گریه کردم اونم همش میگفت دردت به جونم تو مال منی چرا گریه میکنی دیگه اگه خونواده گذاشتن که هیچ نذاشتن میبرمت..
ولی الان من موندم ی حسرت ی پشیمونی ی جدایی و ی آه..
خونواده ها دعوا کردن و من و اونو از هم جدا کردن الان دو هفته که دیگه ازش خبر ندارم..
خودش میگفت تو هنوز دختری چون من میدونم ولی من میگم که تموم شد..
الان من چیکار کنم ترمیم خیلی گرونه منم که تنهام و کسی رو ندارم..
لاغر شدم صورتم پر لک شد چشام گود شدن لبام خشک نه با کسی حرف میزنم نه حوصله کسی رو دارم..
(خلاصه داستان من)..💔
══❈═₪❅💕❅₪═❈══
https://eitaa.com/raz_del
══❈═₪❅💕❅₪═❈══