#جبهه یک #زندگی قشنگ بود،
بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته، وقتی متوجه میشدی که روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده... .
اگر چه ظاهرش رختشویی ست ...
اما روح و باطنش " تهذیب نفس " بود.
عملیات خیبر، جزیره مجنون
سال ۱۳۶۲
عکاس : محمود عبدالحسینی
@razechafieh
#خاطره 📚
ماه #رمضـان در #جبهه ها
بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ...
مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید...
فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد
ماه رمضان بود...
تیرماه شصت و یڪ...
امیرحسین وقتی #خبر شهادت شخصی را میشنید میگفت: «خوش به #حالش. داماد شد.»😍 میگفت: «برای شهید #گریه نمیکنند. برای جوانی گریه میکنند که به مرگ طبیعی از دنیا🌏 رفته باشد.» مرگ را جز از کانال شهادت، #خسارت عظیم می دانست.فامیل و دوستان هنگامی که خبر🔖 اعزام به #جبهه اش شنیدند، گفتند: «نرو جبهه! ‼️هم تنها فرزند پسر خانواده ای، هم پدر و مادرت بهت #نیاز دارند.» ناراحت میشد. به مادرش میگفت: «چرا این طوری می گن؟😔 من نرم پس کی بره؟ شهادت #لیاقت می خواهد.»مادر میگوید: نه آنکه ناراضی باشم، ناراضی نبودم🚫؛ مخصوصا که خودم هم از #محبان امام و انقلاب بودم. فقط سن و سال کم امیرحسین باعث شده بود حرفی نزنم 😐و سکوت کنم. ناراحتی امیرحسین و شدت ایمان #قلبیاش را که دیدم، تاب نیاوردم و گفتم: «پسرم!☺️ برو اگر دعوت شده زیرا کسی نمی تواند #مانعت شود.» خیلی خوش حال شد.😇 انگار دنیا را بهش دادند. بلافاصله رفت #شیرینی خرید و برگشت و گفت: «شیرینی 🍰اجازه #جبهه است!» #شهید_امیرحسین_صاحبهنر🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از #کاباره تا #جبهه
#شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷
پیش از انقلاب، محافظ کلوپهای شبانه بود،
انقلاباسلامی و دفاعمقدس، از او مرد دیگری آفرید و سرانجام با فیض شهادت به دیار باقی شتافت.
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊