فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت حاج قاسم از کار فرهنگی به سبک شهید همدانی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
📒#حتما_بخونید
♨️حادثه تلخ برای دانش آموز دختر۹ساله😔
خواهشا مراقب بچه تون باشید 😔😔
♨️مدیر مدرسه یکی از وسیله هاش رو تو مدرسه جا میزاره و برمیگرده مدرسه،همزمان دانش آموز میره داخل مدرسه و مدیر متوجه حضور دختر بچه نمیشه و متأسفانه .....
⚠️داستان دردناک و واقعیه 😔💔
اگر قلبتون ناراحته نخونید👇
https://eitaa.com/joinchat/3554541568C0ea73441ed
https://eitaa.com/joinchat/3554541568C0ea73441ed
🔺 مادرش وقتی میره مدرسه با صحنه دردناکی مواجهه میشه،خدا به خانواده ش صبر بده😔
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
🔑شهادت وحشتناک شهید حججی که در رسانه ها گفته نشد😔😔
♨️امیدواریم خانواده شهید #حججی هیچ وقت این کلیپ رو نبینند،حاوی تصاویر دلخراش😔
📌ویدئو در کانال زیر↙️
https://eitaa.com/joinchat/3554541568C0ea73441ed
https://eitaa.com/joinchat/3554541568C0ea73441ed
📌 شهید سیاهکالی: پناه میبرم برخدا از روزی که گناه عادت شود
🔷️ وصیتنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی: خدانکنــــد که حـــــــــــرفزدن و نگاهکردن به نامحرم برایتان عــــــــادی شود.
◇ پنــــــــاه میبرم به خــــدا از روزی کــــه گنــــــــــــــــاه، فرهنــــــگ و عــــــادت مـــــردم شود
#شهید | #حمید_سیاهکالی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهید عبدالرسول زرین🥀
✅ گردان تک نفره
#شهید #عبدالرسول_زرین
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایات_از_شهدا | 📜
بازی قرآنی شهید حاج قاسم سلیمانی با فرزندان شهدا چه بود؟
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل چهارم: گردان سوارزرهی و شغل آزاد
🔸صفحه:۱۶۷-۱۶۸-۱۶۹
🔻قسمت:۸۷
همرزم شهید:رضا سلیمانی
یک بار برای درگیری با اشرار رفته بودیم«کهنوج».
برای مستقر شدن مان،
به جایی نیاز داشتیم. مسؤل مان، قبل از این که حرکت کنیم، با فردی روستایی صحبت کرده بود تا منزلش را برای مدتی
که آنجا هستیم، در اختیار ما قرار بدهد.
شب توی منزل نشسته بودیم. دیدم حسین هی به این طرف و آن طرف نگاه می کند.
خیلی به هم ریخته بود.
صاحب خانه، برای شام ماست و خرما اورد.
شام را که خوردیم، از او سؤالاتی درباره ی منطقه کردیم.
گه گاهی نگاهم به حسین می افتاد که هنوز در خودش بود.
این حسین، با حسین قبل از آمدن به اینجا فرق کرده بود. شب خوابیدیم. نماز صبح شد.
وضو گرفتیم و نماز خواندیم.
به حسین گفتم «چیزی شده از دیشب پکری؟!»
گفت«نه!».
سرگرم تعقیبات نماز شد. کمی طول کشید.
منتظر شدم. وقتی تمام شد، گفتم «تا هوا خنکه، پا شو بریم بیرون یه دوری بزنیم»
گفت«باشه.»
چند قدمی از خانه فاصله گرفته بودیم که گفتم «حسین ،جان من، چه اتفاقی افتاده که این قدر به هم ریخته ای؟! خوب نیستی؟
سر حال نیستی؟
جریان چیه؟»
گفت«نه. خوبم؟!»
کنجکاوی ام را بیشتر کرد. حتما چیزی فکر حسین را مشغول کرده بود!
خیلی اصرار کردم.
سرانجام بغضی که تو صداش بود، گفت«رضا، این بنده خدایی که ما توی خونه اش مستقر شده ایم،
آدم خیلی انقلابی و خوبیه.
دلش برای این انقلاب و مردم می سوزه.
ولی از روی ناچاری،
خونه اش را در اختیار ما گذاشته، اگه اشرار این منطقه بفهمند که ایشون به ما کمکی کرده، مطمئنا خودش و زن و فرزندش رو راحت نمی ذارند. به هیچ عنوان نمی تونه اینجا زندگی کنه.
مطمئنم وضعیت مالی اش خیلی خوب نیست.
از زمانی که ما اومده ایم، باخوش رویی از ما پذیرایی کرده. شاید کل توان مالی اش این بوده که همین نون و ماست رو برای ما آماده کنه.
خیلی ناراحت ام که ما قدر نمی دونیم.
اگر منزل یکی از ثروتمندهای اینجا می رفتیم، شاید سر
سفره ی امشب ما یه گوسفند بریون
می کرد. این گوسفند بریون، مقدار نا چیزی از مالش بود.
ولی این آقا شاید شام
بچه هاش رو به ما داده باشه...»
آن قدر حسین این قضیه را برای من تشریح کرد که تازه فهمیدم تمام دارایی یک فرد یعنی چی!
البته من بارها با چنین
موضوعی برخورد کرده ولی اصلا دقت نکرده بودم.
حسین، آن روز بدون این که به آن خانواده بر بخورد یا باعث ناراحتی شان
بشود، رفت کهنوج، وسایل مورد نیازشان را خرید و برگشت.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
هدایت شده از گسترده تبلیغاتی برکت
💯صدرصد #رایگان در خانه #درمان کن💯
به گیاهان دارویی سر بزن و با بیماری خداحافظی کن،باورت نمیشه معجزه میکنه🙊🍀
⭕️☘طریقه #استفاده و نوع #بیماری که میتونه درمان کنه تو کانال #رایگان گذاشته میشه👇
بیش ازچهار هزار فیلم رضایت درمان شدگان درکانال
https://eitaa.com/joinchat/3867476086Cea0b5a631b
https://eitaa.com/joinchat/3867476086Cea0b5a631b
مخصوص کسانی ک از بیماری رنج میبرن😢❌
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
گروه خونی شما کدومه؟ روش کلیک کن تا درمان تمام دردهات رو پیدا کنی😍
👉A A A A A A A A A A👈
👉A A A A A A A A A A👈
👉B B B B B B B B B B👈
👉B B B B B B B B B B👈
👉AB AB AB AB AB AB👈
👉AB AB AB AB AB AB👈
👉O O O O O O O O O O👈
👉O O O O O O O O O O👈
کلیک کن سورپرایزت میکنم🥰👆
-خدا شهادت را
همیشه به آدم هایی داده
که در کار سختکوش بوده اند . . .
- شهید محمودرضا بیضایی🌷🍃
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک سفر هرکس بیاید قم،مهاجر می شود
-صابرخراسانی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
روستای ما یک مدرسه بیشتر نداشت و آن هم دبستان بود. یک روز که عبدالحسین از مدرسه آمد، بی مقدمه گفت: از فردا اجازه بدین دیگه مدرسه نرم.
من و باباش با چشم های گرد شده به هم نگاه کردیم. باباش گفت: تو که مدرسه رو دوست داشتی، برای چی نمیخوای بری؟
آمد چیزیبگوید،بغض گلویش را گرفت. همانطور بغضکرده گفت: بابا از فردا برات کشاورزی می کنم،خاکشوری می کنم، هرکاری بگی می کنم،ولی دیگه مدرسه نمیرم.
این را گفت و زد زیر گریه. هرچه اصرار کردیم چیزینگفت. فکر کردیم شاید خجالت میکشد. دستش را گرفتم و بردمش توی اتاق دیگر.
با گریه گفت: ننه اونمدرسه دیگه نجس شده!
تعجب کردم. پرسیدم: چرا پسرم؟
اسممعلمش را با غیظ اورد و گفت: رومبه دیوار، دور از شما، دیروز این پدرسوخته رو با یکدختری دیدم، داشت...
شرم و حیا نگذاشت حرفش را ادامه بدهد. فقط صدای گریه اش بلندتر شد و باز گفت: اونمدرسه نجس شده، من دیگه نمیرم.
آن دبستان تنها یک معلم داشت. او هم طاغوتی بود.
📚 به روایت مادر شهید
#شهید_برونسی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی