eitaa logo
رازِ شُــــــــهـــدا
404 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
337 ویدیو
4 فایل
راز رسانه اسرارشهدا / معارف اسلام جهت حمایت و کمک به رسانه راز شهدا👇 P: @Imahdic
مشاهده در ایتا
دانلود
--- ‌﷽ خاطره ای از شهید.. راوی:علی مرعی(دوست شهید) روزی برای تحویل امانتی به شهر تبنبن رفته بودیم که در راه برگشت صدای اذان امد!!! احمد گفت کجا نگه میداری تا نماز بخوانیم گفتم:بیست دقیقه دیگ به شهر میرسیم  و همانجانماز می‌خوانیم... از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنی داری به من کرد و گفت: من نمیدانم بیست دقیقه دیگه زنده ام یا نه و نمیخواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم.! دوست دارم نمازم با نماز امام زمان (عجه الله تعالی فرجه الشریف ) در همان وقت به سوی خدا برود . . . آمـده ام سفــری سمـتِ دیـارِ شهـــدا کـه طــوافـی بـکنـم دورِ مــزارِ شهــــدا بـه امیدی که دلِ خسته هوایـی بخورد و تبــرّک شـود از گــَرد و غبــارِ شـهــدا آخـرین خطِ وصـایـای دلِ مـن ایـن است کـه مـرا خـاک سپـاریـد کنــارِ شهـــــدا . . . راز شهدا رو بدونیم ❗❇👇🏻 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @razeshohada ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💙🥀🌹 ⚜روزی برای تحویل یک امانتی به شهر”تبنین” رفته بودیم. در راه برگشت، صدای اذان آمد. احمد گفت:( کجا نگه میداری تا نماز بخوانیم؟) گفتم:( ۲۰دقیقه ی دیگر به شهر میرسیم و همانجا نماز میخوانیم). از حرفم خوشش نیامد و نگاه معناداری به من کرد و گفت: ( من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه دیگر زنده باشم! و نمیخواهم خدارا درحالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم. دوست دارم نمازم با نماز امام زمان و در همان وقت به سوی خدا برود.) برگرفته از کتاب “ملاقات در ملکوت” خاطرات شهید احمد مشلب ⚜ تــا شـــــ⏳ــهادت💙👇 ┄┄┅┅❅༻‌☑️༺❅┅┅┄┄ 🕯 @razeshohada🕯 ┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄