#حضرت_امالبنین_زمینه
#زمینه
تموم غصه هاتونو خوندم //من از سر شکسته زینب
تیر و به چشم تو میبینم از //چشم به خون نشسته ی زینب
قطعتمو یمینی گفتی و //تو فکر فردای حرم بودی
دست بریدتو نشونم داد// زخمای دست بسته ی زینب
از غصه لبالبم چیکار کنم
با دردای زینبم چیکار کنم
برگشته مدینه اما بی حسین
جونم اومد به لبم چیکار کنم
_وای امون ای دل
بند دوم:
این آرزوم بوده ابالفضلم //فدای بچه های زهراشه
بهش میگفتم نکنه عباس//حسین من یه روزی تنهاشه
حالا شنیدم که تو میگفتی //وقتی به دندون مشکو میبردی
دست از امامم بر نمیدارم// حتی اگه دستم جدا باشه
با مشک بدون آب چیکار کنم
با اشک چشم رباب چیکار کنم
عباس ای کفیل زینب بگو با
روضه بزم شراب چیکار کنم
___
بند سوم:
لبای خشک اصغرو دیدم // وقتی نگاه من به مشک افتاد
صااااار کالقنفذو فهمیدم // تازینب سپرت رو دستم داد
برام همیشه روضه میخونه// میگه ازون سه تا زخم کاری
رباب بیهوش میشه تا حرفی از// تیر سه شعبه به میون میاد
میگه من یه مادرم چیکار کنم
از دستم رفت پسرم چیکار کنم
دستای خالیشو هی تکون میده
میگه لالا اصغرم چیکار کنم
#احمدجواد_نوآبادی
#مرتضی_کربلایی
@raziolhossein1
#حضرت_امالبنین_واحد
#واحد
سبک روحی. باسم کربلایی
اید از خاک بقیع هردم به گوشم ناله ای محزون و خسته
در کنار چار صورت قبر خاکی مادری تنها نشسته
در عزای چار فرزند رشیدش از حیاتش دیده بسته
مثل شمعی سوزد و گوید به زاری بادلی محزون و خسته
ویلی. دیگر ندارم من پسر
ویلی. شد آسمانم بی قمر
ویلی. می نالم از سوز جگر
ویلی. ویلی علی شبلی اباالفضلی
-----------------------------------+---------
من نبودم کربلا اما شنیدم با ابالفضلم چها شد
جای من در علقمه زهرا کنار جسم او صاحب عزا شد
مشک آب او یکی با سینه او در هجوم تیرها شد
خاک عالم بر سرم دست رشیدش بی هوا از تن جدا شد
ویلی. از آن عمود آهنین
ویلی. عباس من از صدر زین
ویلی. افتاد با صورت زمین
ویلی. ویلی علی شبلی اباالفضلی
--------------------------------+------------
تا دم آخر شنیدم روی خاک ان میر لشکر گریه میکرد
با دو چشم پر زخونش بر غریبی برادر گریه میکرد
تشنه لب در پیش دریا بود ویاد کام اصغر گریه میکرد
روی نی حتی سرش در کوچه ها بر حال خواهر گریه میکرد
ویلی. چنان سرش شکسته شد
ویلی که روی نیزه بسته شد
ویلی بند دلم گسسته شد
ویلی ویلی علی شبلی اباالفضلی
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
کجایی ، دار و ندارم
میشد کاش ، بیای کنارم
سرم رو لحظه آخر ، رو پات بزارم
کجایی ، عصای دستم
که دیگه ، ز پا نشستم
به یاد چشمای زخمیت ، چشمامو بستم
یل ام البنین ، بیا کنار مادرت با حسین
وقت احتضارم ، بگو تو بالای سرم یاحسین
اباالفضل 4
شنیدم ، کربلا عباس
داغ تو ، کشته حسین و
شنیدم ، غمت شکسته ، پشت حسین و
شنیدم ، که آب نخوردی
لب تشنه جان سپردی
کاش یه قطره آب برای ، اصغر میبردی
یل من دل من ، از این که شرمنده شدی سوخته
شنیدم حرمله ، با تیر به سینه مشکتو دوخته
اباالفضل 4
زدن شعله این جگر رو
به من دادن این خبر رو
زدن از پهلو به نیزه ، سر قمر رو
شنیدم ، ای پسر من
تا دستت ، جدا شد از تن
بی هوا زدن به فرقت ، عمود آهن
قرارم ندارم ، غمی اگر شدی قطیع الیدین
من و هر چه دارم ، همه فدای تار موی حسین
اباالفضل 4
شنیدم ، تا علم افتاد
ولوله ، در حرم افتاد
دختری میگفت عموجان ، معجرم افتاد
زینبم با آه و ناله
برام گفت از داغ لاله
تو رفتی خیلی کتک خورد ، طفل سه ساله
شنیدم بعد تو ، خون به دل زینب مضطر شده
دختر فاطمه ، همسفر شمر ستمگر شده
اباالفضل 4
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#حضرت_امالبنین_نوحه
#نوحه
در آسمان خود قمر ندارم
ام البنینم و پسر ندارم
وای از دل من وای از کربلا
واویلا واویلا آه و واویلا
.........
خبر رسیده بر من دلغمین
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
افتاد از مرکب با دست جدا
واویلا واویلا آه و واویلا
.......
همچون عباس خود با چشم گریان
هستم شرمنده از طفلان عطشان
با لب تشنه جان داده سقا
واویلا واویلا آه و واویلا
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein1