eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
545 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب تاریک را مهتاب آمد قرارِ هر دل بی تاب آمد بگو‌ تبریک بر زهرا و حیدر که آقازاده ی ارباب آمد @raziolhossein
امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین هم چو گردون اختری با جلوه‌های سرمدی هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین یاد مادر می‌کند زینب چو امشب بنگرد خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش‌ ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین در رگ و شریان او جاری بود خون خدا از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین تا شود گل‌های سرخ کربلا را عندلیب مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین این پسر مُهر شهادتنامه انصار اوست خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین شاهد فردای عاشورا بود در دامنش یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین عرصه گاه حق و باطل، چون شود دشت بلا بهر آنجا داوری را در بغل دارد حسین موج خونش، چون کند تضمین فتحی جاودان طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین با زبان بی زبانی راز گوی خلقت است یاور نوآوری را در بغل دارد حسین تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند کارساز دیگری را در بغل دارد حسین‌ ای «مؤید» هر چه خواهی نک از آن مولا بخواه که امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین @raziolhossein
بر لب فرح و دلی پر از غم داریم از شوق کمی گریه مبهم داریم ‌ از بوی قدم های علی فهمیدیم شش ماهه دگر تا به محرم داریم ‌ @raziolhossein
یکباره‌اشکِ‌ شوق ز چشمم روانه شد تا عطر گیسوی تو در عالم روانه شد حُسن تو یوسفانه به بازار رخنه کرد عشق‌ِ تو در ضمیرِ منِ زار رِخنه کرد حُسن تورا به‌قیمت‌ِجان مشتری‌شدم خوشبخت‌عالمم‌که(علی‌اصغری)شدم کوچک‌ترین مسیح شفاخانه‌ی حسین ای‌ گونه‌ی لطیف تو بر شانه‌ی حسین دُردانه، نور عین شدن را نشان بده ممسوس در حسین شدن را نشان بده در مُنتهای‌ چشم‌نوازی؛ جهان توست بوسیدنی‌ترین لب عالم از آن توست جان علی و فاطمه بودن برای توست باب الحوائج همه‌ بودن برای توست آغوش گرم عمّه‌ی سادات ؛ محملت طفلی ندیده ایم به این جاه و منزلت یاقوت سرخ بودی و الماس هم شدی در کسوت علی شدن عباس هم شدی حق می‌دهی که آینه‌ی محشرت کنم؟ یعنی که هم ردیف علی اکبرت کنم آب‌ِحیات؛خضر ز جوی تو خُورده‌است گل‌بوسه‌ی رُقیّه‌ به‌روی تو خورده‌است تا نقش لاله‌ی تو به گلشن اضافه شد آرامش سکینه یقینا اضافه شد محتاج نور بودم و مهتاب من شدی قرآن روی سینه‌ی ارباب من شدی جشن تولّد تو اگر گریه‌آور است این اشک شَهد و شِکّر و قند مُکرّر است نَه‌آیه‌ای؛ نَه سوره؛ که قرآن من تویی اصلاً طبیب و دارو و درمان من تویی تو خواستی اگر که خدا را شناختم در روضه‌ی تو راه شفا را شناختم ای تکیه‌گاه آخر بی سرپناه‌ها با تو نمی‌رسند به بن‌بست راه‌ها تا هست بزم روضه‌ات؛ آوارگی چرا؟ تو چاره‌ی منی ؛ غمِ بیچارگی چرا؟ باتو گشوده‌ شد گره‌هایی‌ که‌داشتم از کف نرفت حال‌‌وهوایی‌ که داشتم از عشق تو خراب خرابیم تا ابد مدیون مادر تو ربابیم تا ابد با مادر مطهر تو گریه می‌کنیم هرشب برای حنجر تو گریه می‌کنیم روزی سه‌وعده در غم تو غصّه می‌خوریم با یاد فرصت کم تو غصه می‌خوریم می‌خواستی که کاری از این بیشتر کنی فرصت نشد درست گلو را سپر کنی لبخند آخرت چه قَدَر جانگداز شد از گوش تا به گوش تو یکدفعه باز شد مجبور شد که گریه کند بی صدا رباب با آب قهر کرد پس از کربلا رباب @raziolhossein
ای گل پرپر امام حسین آخرین یاور امام حسین یا علی اصغر امام حسین (یا رضیع الحسین ادرکنی) این من و این دل پر از دردم رو به گهواره تو آوردم دست خالی که بر نمی‌گردم (یا رضیع الحسین ادرکنی) بالم از معصیت شکسته شده دلم از این زمانه خسته شده همه درها به روم بسته شده (یا رضیع الحسین ادرکنی) پای تا سر گناه و تقصیرم آمدم تا کنی تو تطهیرم پرِ قنداقه تو میگیرم (یا رضیع الحسین ادرکنی) مستمند و فقیر و بیچارم دردمند و مریض و بیمارم چشم بر دست کوچکت دارم (یا رضیع الحسین ادرکنی) با همین دستها چها کردی حاجت عالمی روا کردی گره های بزرگ وا کردی (یا رضیع الحسین ادرکنی) تو که باب الحوائجِ همه ای نور چشم حسین فاطمه ای در کرم مثل شاه علقمه ای (یا رضیع الحسین ادرکنی) گر نگاهی به ما کنی چه شود این رهِ بسته وا کنی چه شود قسمتم کربلا کنی چه شود (یا رضیع الحسین ادرکنی) ای که میسوخت از عطش جگرت تشنگی کرده بود محتضرت به سرشک و خجالت پدرت (یا رضیع الحسین ادرکنی) به همان ساعتی که مضطر گشت غنچه اش با سه شعبه پرپر گشت رفت تا سوی خیمه و برگشت (یا رضیع الحسین ادرکنی) به خیامِ پر اضطراب قسم به دل از عطش کباب قسم به گرفتاری رباب قسم (یا رضیع الحسین ادرکنی) به دل زار مادر پیرت نشد آخر بگیرد از شیرت به گلوی بریده با تیرت (یا رضیع الحسین ادرکنی) ای که قنداقه تو شد کفنت خون تو گشت آب غسل تنت من به قربان دست و پا زدنت (یا رضیع الحسین ادرکنی) @raziolhossein
نرفت ديده ي عاشق به خواب از امروز گرفت دلهره هايم شتاب از امروز چقدر ماه رجب را محرمي ديدم بجاي آب نوشتم سراب از امروز عروس فاطمه مادر شده ولي قطعأ گرفته است ز ديده گلاب از امروز علي ز بدو تولد گره گشائي كرد شده است باب حوائج خطاب از امروز شبانه روز به دور حسين مي چرخاند علي اصغر خود را رباب از امروز فقط به دوش اباالفضل و دوش اكبر بود زدند بر رخ ماه اش نقاب از امروز فقط به خاطر طفل رباب خواهد شد به تشنه آب رساندن ثواب از امروز شهيد تشنه لبان ميكند پس از گريه سفارش پسرش را به آب از امروز @raziolhossein
در اوجِ دلبری سندِ پاکِ داوری معصوم زاده ای وزلال و مطهری یادش بخیر مادرِ گلهایِ یاسمن تو محسنِ نداشتة بیتِ حیدری شش ماهة حسینی و نازت کشیدنی تو جامی از سبویِ طهورانِ کوثری کارِ هزار خطبه نموده سکوتِ تو لب وا نکرده بر همه عشاق رهبری حالات ابروانِ تو فرقی نمی کند خنده کنی وگریه کنی باز ،دلبری مسند نشینِ گوشة گهواره ای ولی از عالمی تو یک سرو گردن به حق سری باب الحوائجی لقبِ کوچکِ شماست اما حقیقتا تو معمایِ محشری ای آخرینِ علیِ حرم سبطِ بوتراب مولانژادی وزتبارِ پیمبری قدری بخند ای گلِ دردانة رباب تو نازدارِ قافله ،هستیِ مادری ای نازنین مسافرِ هجده شبِ حسین ای پارکابِ سلسلة عشق،محوری قنداقه ات به دستِ علمدار دیدنیست تاجی ز گُل به شاخِ بلندِ صنوبری محشر  بنامِ خونِ تو آغاز می شود گرچه میانِ قافله تو یارِ آخری نامِ تو بُردم وترک افتاد بر لبم در تشنگی چو غنچة خشکیده پرپری سعی صفا ومروه به حالت اثر نکرد در کربلا ذبیحِ لب عطشان ِ هاجری پشتِ سرِ حسین به گریه رباب گفت: داری دلِ مرا به رویِ دست می بری شد پاره چون گلوی تو بندِ دلِ رباب اینگونه است حالتِ فرزند ومادری فرصت نشد به دورِ تنِ نازِ تو پسر جایِ کفن به گریه بپیچند معجری با پشتِ دست قبرِ تو را صاف می کنند فکرِ غنیمت اند در این دشت ،لشگری پهنایِ نیزه با سرِ تو سازگار نیست باقی نذاشته تیر برایِ تو حنجری بالایِ نیزه حرمله نگذاشت مادرت یک سایه بان درست نماید به روسری در لحظة وصال بیا آبرو بخر آخر مرا قبول کن آقا به نوکری @raziolhossein
چقدر مشکل ما را نگفته حل کردی... در این مقوله که باب الحوائجی شک نیست رسیده اند پس از تو تمام اهل لغت به اینکه معنی "اصغر" همیشه "کوچک" نیست @raziolhossein
هم ماه تمام هست و هم مهرِ منیر هم حاجت شاه داده هم رزق فقیر ای آنکه برای کربلا بی تابی شش‌گوشه ز دست‌های شش‌ماهه بگیر @raziolhossein
شرح تو در قلم نمیگیرد هستی ات را عدم نمیگیرد دل لبریز از محبت تو حسرت و درد و غم نمیگیرد وقت احسان شبیه بارانی کرم تو به کم نمیگیرد معجزات علی اصغری ات تا ابد وقفه هم نمیگیرد مهربانی ت زندگی بخش است هیچ پایانی ام نمیگیرد از کریمان روزگار کسی جای تو در کرم نمیگیرد نوکرت در تمام سختی ها غیر ذکر تو دم نمیگیرد غصه دار است انکه ماه رجب از شما یک حرم نمیگیرد یا من ارجوه من علی اصغر راحت روح من علی اصغر لب تو اعتبار زمزم داشت چشم تو ایه ایه مریم داشت اخرین سوره ی حسینی تو و شفاعت فقط تو را کم داشت ای که فصل الخطاب بودی و کربلا با تو مهر خاتم داشت سند غربت پدر با تو تا همیشه حدیث محکم داشت مادرت با تو بدو امدنت ذکر لالایی محرم داشت نام باب الحوائجي شما روی هر زخم کهنه مرهم داشت نام تو استجابت دعوات بر بلندای نام تو صلوات با تو راه غدیر خواهد ماند ذکر نعم الامیر خواهد ماند با تو در اوج بام مأذنه ها یا علی یا امیر خواهد ماند هر که اخر گدای تو نشود مستمند و فقیر خواهد ماند هر کسی که نشد گرفتارت تا همیشه اسیر خواهد ماند دست های تو کوچک اما پر کرمت بی نظیر خواهد ماند نام باب الحوائجی یعنی دست تو دست گیر خواهد ماند در بنی هاشم اینچنین بوده کودکش مثل شیر خواهد ماند بر ابالفضل و بر علی اصغر نام ماه منیر خواهد ماند افتاب حقیقتی مولا تو جواز شفاعتی مولا روضه ی کربلا علی اصغر خون بهایت خدا علی اصغر گره ای نیست تا که وا نشود با نگاه شما علی اصغر رو به معراج میرود روحم وقت فریاد یا علی اصغر ذکر امن یجیب مضطر ها دم مظلومنا علی اصغر پدر و مادرم به قربانت جان من رو نما علی اصغر روی دست پدر رفیع شدی ناگهان سوختی رضیع شدی گل عمر تو در خطر باشد گل چرا دائم السفر باشد متمایز ترین شهیدانی حرمت سینه ی پدر باشد امده عصر روز عاشورا لب خشک تو جلوه گر باشد تیر بی رحم حرمله نامرد از گلوی تو پهن تر باشد کوفه ای یا هنوز زیر خاک؟ مادرت از تو بی خبر باشد مادرت بعد داغ لبهایت دائمأ زخم بر جگر باشد بیت اخر ستاره میخواهم کربلایی دوباره میخواهم @raziolhossein
دوباره سر زده از بامِ عشق آثاری خدا ز نور خودش کرده پرده برداری طلوع کرده دوباره مسیح رخساری یقین که خون خدا هست در رگش جاری ضریحِ قبله خلق است گاهوارهٔ او رسد به خیر ، دوعالم به یک اشاره او رسیده است پسر هدیهٔ نکوی خدا همه به حالت شکر و به گفتگوی خدا علی به معنی این است، روبه سوی خدا که نور روی گلش آمده ز کوی خدا حسین اگر چه شده بر جهانیان رهبر حسین ، کودکی اش می شود علی اصغر هرآنچه پیر شده پای بستِ این کودک هوای خانه دلهاست مستِ این کودک تمامِ هستی شاه است هستِ این کودک کلید خانه زهراست دست این کودک همینکه گفت به چشمان او قمر لبیک به گریه گفت از اول که ای پدر لبیک برای دیدن او آفتاب خوشحال است به شوق دیدن این گل ، گلاب خوشحال است برای بوسه به لبهاش آب خوشحال است فراتر از همه دنیا رباب خوشحال است به مهر مادری اش گشته قافیه نایاب رباب آه رباب و رباب آه رباب علی که بردن نامش حلاوت باباست به حق که حاجت این طفل حاجت باباست ادای حاجت فرزند بهجت باباست ادا نگشت دلیلِ خجالت باباست چو آب کودک او را بخوان تو هست فقط گلوی نازک او بهر بوسه است فقط نه بوسه ایی ز سه شعبه نه بوسه ایی ز خدنگ که نیست جای عزیزی چو این میانهٔ جنگ خدا کند نرسد روبروی یک دل سنگ که جای سینهٔ مادر ، زند به خنجر چنگ جواب تشنگیِ طفل ، آب نیست مگر؟ مگر تر است سه شعبه که رفته در حنجر @raziolhossein
انگارعالم باردیگرجان گرفته    شادی مجال غم ازاین وآن گرفته ازابررحمت بازهم باران گرفته    سردارخوبی ها سر وسامان گرفته امشب شب رؤیائی این عالمین کوچک ترین حیدر به دستان حسین است چشم انتظاری بنی هاشم به سر شد   طوبای باغ فاطمیون پر ثمر شد نوری مضاف جمع خورشید وقمر شد  آقا برای چندمین دفعه پدر شد اجماع کلی بنی هاشم همین است  این طفل تمثال امیرالمؤمنین است یک تکه الماس است بر دستان بابا مانند یک رود است درآغوش دریا آئینه می گردد به روی دست سقا    صف بسته قومی محضرش بهر تماشا اکبر نگاهش کرد او خندید، جان گفت ارباب درگوشش مسیحایی اذان گفت وقتش رسید آقا که نام او بگوید     با سرّ اعظم نام این مه رو بگوید این نکته باریکتر از مو بگوید      کوری چشم دشمنان حق منجلی شد فرزند بچه شیر حق نامش علی شد این طفل کوچک پیر یک دنیای عشق است    سرتا به پا آئینه و سیمای عشق است آقا و آقا زاده آقای عشق است مهری به طومار و به عاشورای عشق است هدیه به زهرا شیره جان رباب است از نسل آب و تشنه لبهاش آب است بند قماطش را زبالا آفریدند   مشگل گشای هر دو دنیا آفریدند محسن برای نسل زهرا آفریدند   هم رتبه و هم شأن سقا آفریدند ششماهه صد ساله کند طی مدارج  آری علی اصغر بود باب الحوائج گهواره اش یک قبله سیّار باشد   کعبه به دورش حاجی هشیار باشد سرباز راه حیدر کرار باشد    پس تیر معمولی برایش خار باشد از بس ابهت داشت لشگر از توان رفت بهر شکار او سه شعبه در کمان رفت با دست وپای بسته میدان را بهم ریخت یک قوم سرگردان وحیران را بهم ریخت نظم وفنون رزم وگردان را بهم ریخت معنای خیر و لطف باران رابهم ریخت مشگل گشا شد حرمله مشگل گشا زد   نامرد مرد کوچکی را بی هوا زد داغش به قاب سینه غم تصویر کرده   انگشت حیرت بر لب تکبیر کرده طوری زدش گویا که صد تقصیر کرده انگار نیزه در گلویش گیر کرده آن سو به صورت مادری بیچاره می زد این سو زحلقش خون چه بد فوّاره می زد طفلک میان نعره ها لرزید وپرزد براشک بابا لحظه ای خندید و پرزد برگ گل حلقوم او پاشید و پرزد        با تیر بر کتف پدر چسبید و پرزد تیر از گلویش در نیامد غم بپا شد در آن کشاکش ها سر از پیکر جدا شد @raziolhossein
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید وقتی عموعباس را می دید،می خندید گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد ماه قبیله راهی آغوش دریا شد لب های خشک او بلای جان سقا شد از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم @raziolhossein
علی علیست برادر! چه فرق اصغر و اکبر چه شیرخواره که شیرِ خداست از همه منظر عقیق سرخ ولا را پدر گرفته به چنبر قدش به زینت دوشِ نبی شده ست برابر ز شیرخوارگی اش پا نهاده است فراتر بزرگ بود و برایش رکاب عرش، محقر که در قواره ی فهمش نبود جامه ی باور بزرگ بود چو قرآن به روی دست پیمبر بزرگ بود تو گویی علی مقابل خیبر بزرگ بود و به دستش چراغِ خفتنِ اختر ملک نبسته خمیده به گاهواره ی او پر چنان بزرگ که خونش از آسمان برود سر سه شعبه چون سه خلیفه حسود بود و مکدر بگو که خصم بداند حسین با علی اصغر زمین کربوبلا را غدیر میکند آخر نیافت مرد دریغا میان آنهمه لشکر پس آب خواست که بیعت به آب بود میسر! امیر نطق که آندم نشسته بود به منبر به غیر خون گلویش نخواند خطبه ی دیگر اگر چه بود سه شعبه پی جدایی آن سر به نص لحمک لحمی یکی شدند دو پیکر @raziolhossein
گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار! تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار! آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار: لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی در غدیر خویش می آیی امامت میکنی دشت را یکباره حیران قیامت میکنی آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی تشنگی سخت است اما استقامت میکنی هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی رود را با این لب خشکت ملامت میکنی از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین! در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین! شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟ تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد دست های تو گره های بزرگی باز کرد @raziolhossein
شهر مدينه شد منوّر از برْكتِ ميلادِ اصغر خنده نشسته بر لبانش در جنّت الأعلى پيمبر ميلاد مسعودش مبارك بر حضرت زهرا و حيدر گاهى است در آغوشِ بابا گاهى است بر دامانِ مادر از راه آمد كودكى كه باشد ز نسلِ پاكِ كوثر رخسارهء زيباىِ اين گل از بوسهء زينب معطّر در خانهء ارباب باشد اين سنّت زيبا مقرّر يا كه على يا فاطمه هست نامِ پسر يا نامِ دختر بنگر حسين ابن على را سوّم على بگرفته در بَر خنده به لبهايش نشسته از خندهء عبّاس و اكبر او بر رقيّه شد دلْ آرام او بر سكينه شد برادر شيرازهء أمّ الكتاب است او ميوهء قلب رُباب است من غير تو يارى ندارم در موج غم هستى كنارم از نامِ تو بالا گرفته در پيشِ مردم اعتبارم از تو بُوَد اين هست و بودم از تو بُوَد دار و ندارم از روز اوّل تا قيامت هم نامىِ تو افتخارم اسم مرا مردم چو پُرسند؟ نامِ تو را بر لب بيارم يادِ تو تسكينِ دلِ من در هر كجا نامت شُعارم آنقدر هستم من گرفتار آنقدر درد و غصه دارم اما تو يا باب الحوائج از لطف كن امّيدوارم در روضه هاىِ تو هميشه هم سينه زن هم اشكْ بارم در خيمه ها قحطىِ آب است اين جمله هر دم زد شرارم با روضهء تير و گلويت من تا قيامت بى قرارم شد حنجرِ تو پاره پاره از داغِ تو من سوگوارم مادر به پشتِ خيمه مى گفت: لالايى اصغر ؛ اى بهارم نورِ دو چشمانِ ترم رفت شير آمد ؛ اما اصغرم رفت @raziolhossein
امروز نشسته پای گهواره رباب بوسیدنِ نوگلش شده کار رباب شش ماه، دوام دارد این خوشبختی وای از غمِ عاشورا؛ بیچاره رباب ... @raziolhossein
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد باطناً اما علی اکبر به نظر میرسد خُلقاً و خَلقاً به رسول مدنی رفته است آینه ی حُسن برادر به نظر میرسد می چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شش ماهه پیمبر به نظر میرسد وقت جلوسش به سر دست امام زمان حجت حق بر روی منبر به نظر میرسد چشم زمین محو شکوه اسداللهی اش در دل قنداقه چو حیدر به نظر میرسد کرببلا آمد و شد یک تنه جیش الحسین یک نفر اما دو سه لشگر به نظر میرسد در قد و بالا نه ولی در دل و جرات چرا با عمو عباس برابر به نظر میرسد بعد علمدار علمدار حرم میشود بسکه ابوالفضل دلاور به نظر میرسد با قدمش با جنمش با نفسش با دمش محسن صدیقه ی اطهر به نظر میرسد مشک ،عمو ، آب ،عطش ،خیمه و اشک رباب روضه از اینها که فراتر به نظر میرسد حرمله گر تیر سه پر را نزند هم ؛ علی با لب خشکش گل پرپر به نظر می رسد @raziolhossein
امشب که جواد قامت افراشته است با جلوة خود بذر سحر کاشته است گر غرق به نوراست زمین، شمس شموس گلبوسه ز روی ماه برداشته است ...... گنجینه ای از جود وسخا آوردند آئینه ای از صدق وصفا آوردند با خلق جواد اهل بیت از فردوس یک دستة گل بهر رضا اوردند ..... امشب که شکفته ست گل یاد جواد شادند فرشتگـان زایجاد جواد ای کاش که ثامن الحجج برهمگان عیدی بدهد به یمن میلاد جواد @raziolhossein
خبر آمد که امام گُل ما خرسند است هشتمین شمس ولایت به لبش لبخند است «طَلَعُ البَدر عَلینا» به لبش زمزمه بود غرق سیمای فروزنده ی این فرزند است   چشم بد دور شود تا که از این غنچه ی نور دست رضوان گلستان جنان اسپند است   ز آسمان هر ملکی سوی زمین آمده است گل به خاک قدم اطهر او افکند است صدف بحر امامت گهری آورده که به چشم همگان  گوهر بی مانند است جود یک فیض از این چشمه ی فیّاض بود نور این مهر جهانتاب خدا  پیوند است علم و حلم و شرف و فضل و مروّت ز ازل تا ابد بر در بیت الشرفش پابند است منزلت یافته از همّت او صبر و امید عشق با او ز ازل همدم و خویشاوند است راه نورانی او هست همان راه بهشت هرکسی پیرو او گشت سعادتمند است حُرمت اوست که حاجت ز خدا می گیرم نام او محضر حق، پاکترین سوگند است تلخ کامی جهان رفت «وفایی» از یاد نام شیرین جواد است که بِه از قند است  @raziolhossein
امشب که مدینه رنگ دیگر دارد یک باغ گل وشکوفۀ تردارد گلخندۀ شادی است به لب های حسین چون دربرخود علی اصغر دارد . امشب به مدینه مرغ دل پرزده است کزگلشن ایثار گلی سرزده است عیدی زکف علی اصغر گیرد هرکس به درخانۀ او درزده است .... ازعطر حضورتوملائک مستند وز مژدۀ میلاد تو شادان هستند روزی که قماط برتنت پیچیدند شیرازۀ عشق وعاشقی را بستند @raziolhossein
مدینه آینه ای غرق روشنایی داشت شب ولادت تو نور کبریایی داشت زمین ز یمن وجود مطهرت چون عرش به چشم اهل ولا، جلوه ی خدایی داشت شمیم روح فزایت دل از محبان برد نسیم کوی تو آهنگ دلربایی داشت به آسمان هدایت نهم ستاره دمید که خلق را ز خدا نور رهنمایی داشت به پاس آمدنت، باغبان گلشن قدس زاشک ،دسته گل ازبهر رونمایی داشت کبوتر دل یاران اسیر غم ها بود نسیم مقدم تو مژده ی رهایی داشت تویی جواد و ز جود تو بهره ور گردید ز بذل و جود تو هرکس که آشنایی داشت   همیشه دست یداللهی تو در همه جا زعقدة دل عارف گره گشایی داشت پناه برد  ز امواج خشم طوفان، نوح برآن سفینه که لطف تو ناخدایی داشت ز بی نیازی خود منت از فلک نکشد هرآن که بردر تو کاسة گدایی داشت   به سایه ی دگران کی رود ،که این ذرّه از آفتاب تو امید روشنایی داشت دلم به مهر تو پیوسته بود از آغاز کجا زخاک قدومت سرجدایی داشت هماره شکرخدا بر لبان او جاری ست از آن زمان که ولای تو را« وفایی» داشت @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
الا خورشید عالمتاب ، ارباب قرار هر دل بی‌تاب ، ارباب نه تنها من که بینم آفرینش تو را می‌خواندت ارباب ، ارباب تو آن نوری که هر شب ماه از تو گدایی می‌کند مهتاب ، ارباب من این در را که غیر از آن دری نیست کنم با قلب دق‌الباب ، ارباب بیاد چشم تو بیمارم امشب طبیبا بر سرم بشتاب ، ارباب اگر چه ریزه خوارم باز گویم بیا امشب مرا دریاب ، ارباب به بیداری اگر قابل نباشم مرا امشب بیا در خواب ، ارباب چو شمعی در هوای کربلایت دلم شد قطره قطره آب ، ارباب ز چشمانم از این چشم انتظاری چکد هم اشک هم خوناب ، ارباب @raziolhossein
شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین @raziolhossein
.              بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه                   هدیه‌ بفرمایید اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم          🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
جمعه‌ها روز انس با مهدی‌ست بهترین ذکر جمعه یا مهدی‌ست حاجت از حجت خدا خواهید به خدا حجت خدا مهدی‌ست هر که را در جهان امامی هست اهل عالم! امام ما مهدی‌ست با دو بال غدیر و عاشورا اوج پرواز شیعه تا مهدی‌ست چارده وجه چارده معصوم ز ابتدا تا به انتها مهدی‌ست حجرالاسود و حطیم و مقام زمزم و مروه و صفا مهدی‌ست زخمی زخم سینه‌ی زهرا وارث خون کربلا مهدی‌ست ما دعا بر ظهور او کردیم روح آمین این دعا مهدی‌ست چشم دل باز کن ببین "میثم" شیعه هرجا که هست با مهدی‌ست @raziolhossein
بعید بود به دل اعتنا نمی کردم غمی برای خودم دست و پا نمی کردم کسی شکستن قلب مرا نمی فهمید اگرچه آینه بودم ، صدا نمی کردم به انتظار نشستن ، عجب مکافاتی‌ست گُمانِ این همه تأخیر را نمی کردم من خراب کجا وُ خرابِ یار شدن... زمان عقب برود ، ادّعا نمی کردم گناه‌کاری من مایه ی عذاب تو شد وفا که هیچ...،نمی شد جفا نمی کردم؟! هزار مرتبه کج رفتم و تو بخشیدی ولی چه فایده ، من که حیا نمی کردم اگر وصال تو یکبار سهم من می شد تو را دقیقه ای از خود جدا نمی کردم هنوز هم که هنوز است ، دوستت دارم وگرنه این همه " آقا ! بیا "...، نمی کردم خوش است اگر برسد دست من به خاک نجف... غبار صحن علی را رها نمی کردم تمام لذت من بوسه بر ضریح علی‌ست فقط به دیدن آن اکتفا نمی کردم دلم گرفته ، علاجش کجاست؟! نزدِ حسین... چگونه آرزوی کربلا نمی کردم ! . . مگر تنش چِقَدَر زیر نیزه‌ها ، پاشید... خیال آمدن بوریا نمی کردم @raziolhossein
بازآ كه بى تو خسته دلان را قرار نيست يك روزِ خوش به كام دل روزگار نيست در چار فصل باغ، خزان موج مى‏ زند يعنى بيا كه تا تو نيايى بهار نيست يوسف جمال مصر ولايت ظهور كن جانسوزتر ز تاب و تب انتظار نيست همپاى اشك ، نام تو را داد مى‏ زنم باور كن اين نواى دل است و شعار نيست سخت است سخت اينكه بگويم حقيقتى مولا ،  كسى به ياد تو در اين ديار نيست ! تقديم خاك پاى تو دار و ندار من هر چند لايق تو براى نثار نيست سوز فراق ، مى‏ كشد آخر "کمیل" را هرگز كسى به داغ دل من دچار نيست @raziolhossein
ای جانِ ما نثار تو یافارس الحجاز هستیم بی قرار تو یافارس الحجاز صد شکر اگر که روسیَهیم و گناهکار هستیم اشکبار تو یافارس الحجاز تنها به یمن توست زمان کار می‌کند عالم در اختیار تو یافارس الحجاز یک یک تمام منتظرانِ تو روز وشب دارند انتظار تو یافارس الحجاز ای‌کاش، ما ز نیم نگاهت عوض شویم باشیم مهزیار تو یا فارس الحجاز یادی ز ما نما اگر افتاد یک شبی در کربلا گذار تو یافارس الحجاز با یاد صورتی که به کوچه کبود شد سخت است روزگار تو یافارس الحجاز @raziolhossein