#حضرت_رقیه_شور
یااباالغریب ..... بدنت کو بابا
سرِ تو مگذارم ؛ روی زانو بابا
یااباالغریب ..... بدنت کو بابا
میبینی که چشمام ؛ شده کم سو بابا
میبینی بابا که زمینگیرم کردن ، پیرم کردن۲
تو کوچه های شام تحقیرم کردن، پیرم کردن۲
گرسنه بودم اما هر شب بابا ، بابا بابا۲
باسیلی وبا کعب نی سیرم کردن ، پیرم کردن۲
بابا بابا بابا بابا
......
یااباالغریب ..... بی سر و سامونی
چه رخ گلگون و ؛ چه لب و دندونی
یااباالغریب ..... چقدر پر خونی
رفته بودی بابا ؛ به کجا مهمونی
خبر داری وارد بازارم کردن ، بیچارم کردن۲
پای سرِ بریده آوارم کردن ، بیچارم کردن۲
دخترای شامی گرفتن دورم رو ، بابا بابا۲
خنده به این پیرُهنِ پارم کردن ، بیچارم کردن۲
بابا بابا بابا بابا
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_رقیه_زمینه
هر جا که به پرچمش نگاه تو افتاد حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری وای
سلام خانوم
ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر جا که به پرچمش نگاه تو افتاد حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است
صورت زائرت اینجا خیسه
بارونه در و دیوار حرم میخونه
دختر شاه کجا ویرونه وای
سلام خانوم
شرمندتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر جا که به پرچمش نگاه تو افتاد حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است
شنیدم که اربعین جا موندی دلگیرم
من به جای تو زیارت میرم
یا رقیه میگم و میمیرم وای
بسوز ای دل
جونی نمونده به تن رقیه
آتیش گرفته دامن رقیه
تفریحشونه زدن رقیه
همین جا بود
تو بغل رباب سیلی خوردی
حتی میون خواب سیلی خوردی
تو مجلس شراب سیلی خوردی
#سعید_پاشازاده
@raziolhossein1
#حضرت_رقیه_شور
منو با خودت ببر
به خدا خسته شدم ز خاطرات قتلگاهِت
منو با خودت ببر
به خدا قسم هنوز تو گوشمه صدای آهِت
وای بر من که به سوی تو دوید ند و...
کهنه پیراهن و از تنت کشید ند و...
قد من نمی رسید ببینمت با با
شنیدم سرت رو از قفا برید ندو...
چه نامر دن
باسرْ نیزه پیکر بابام و زیر و رو کر دن
چه نامر دن
باشمر بی حیا عمه مارو رو برو کر دن
چه نامر دن ، چه نامر دن
بابا حسین باباحسین ــ بابابرات بمیرم باباحسین
منو با خودت ببر
نمی خوام بیشتر از این درد سر قافله باشم
منو با خودت ببر
نمی خوام اسیر دست خولی و حرمله باشم
نمیدونی چقده به ما جسارت کرد
عمه با خون بدن غسل زیارت کرد
همونی که دوتا گوشواره بهش دادی
بی حیا بازم اومد گوشواره غارت کرد
جسارت کرد
بمیرم روی نیزه بودی خارجی اشاره ت کرد
جسارت کرد
نمیگم که چی گفت،خواهرم احساس حقار ت کرد
جسارت کرد ، جسارت کرد
منو با خودت ببر
میدونی چقدر خسته ام از این دورو زمونه
منو با خودت ببر
به خدا خسته شدم از سیلی و تازیونه
زیر تازیانه ها بال و پرم میــــ،ـسوخت
دل عمه ها برای معجرم میـــــ،سوخت
چه شبی بود شب شام غریبـــــ،ـانت
میون آتیش خیمه ها سرم میســـــ،وخت
سرم می سوخت
صدات میکردم جواب نمیدادی،حرم میسوخت
سرم می سوخت
می دونستم بی سر روزمینی،جگرم میسوخت
حرم می سوخت ، حرم می سوخت
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein1
#حضرت_رقیه_زمینه
دیدم تو خواب _ اسم منو صدا زدی بابا
یادش بخیر _ موهامو شونه می زدی بابا
خیلی باهات _ حرف نگفته تو دلم دارم
سفر بخیر _ عزیز من خوش اومدی بابا
سلام زندگیم
بابا می بینی پیر شدم اول بچگیم
سلام زندگیم
دق میکنه بدون بابا ، دختر یتیم
سلام زندگیم
بریده طاقتم
میخوام صدات کنم ولی میگیره لکنتم
بریده طاقتم
شبیه مادرت منم کبوده صورتم
بریده طاقتم
دختر تو _ صد دفه زنده شده و مرده
بابا حسین _ عمه به جای من کتک خرده
خبرداری _ بعد تو قاتل تو با خنده
رقیه تو _ محله ی یهودیا برده
منو نظر زدن
منم شبیه مادر تو بی خبر زدن
منو نظر زدن
میدونی من رو توی کوچه چن نفر زدن ؟
منو نظر زدن
موهامو می کشید
هر دفه که صدات زدم ، حرمله سررسید
موهامو می کشید
یجوری زد که دیگه چشمام جایی رو ندید
موهامو می کشید
تو خیمه ها _ میون شعله خیلی بد سوختم
شب تا سحر _ یکسره از درد لگد سوختم
اینا همه _ جای خودش ، ولی بابا خیلی
بزم شراب _ با خیزرون لبت رو زد سوختم
غریب کشتنت
عمه میگه حتی یه قطره آب ندادنت
غریب کشتنت
سرت کنارمه ولی بگو کجاس تنت
غریب کشتنت
سحر نشد شبم
بابا منم مثه رگ تو نامرتبم
بابا منو ببر
میون این نامحرما خیلی معذبم
خیلی معذبم
#امیرحسین_ثابتی
@raziolhossein1