eitaa logo
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
435 دنبال‌کننده
3هزار عکس
287 ویدیو
29 فایل
ما اینجا جمع شدیم که بگیم... 💯میشه هم دیندار بود و هم به بالاترین لذت ها رسید رسالت دین در همین هست 👆 ارتباط با ما: @hajeb114
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار بی سر،روزمیلادت مبارک شهیدم،تولدت مبارک! حججی!
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت 78 ✅ #فصل_شانزدهم 💥 گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمی‌آمد. صمد از آن‌طرف
🌷 – قسمت79 ✅ 💥 آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به بچه‌ها می‌رسیدم. آمد، نشست کنارم و کمی درددل کرد. شوهرش به سختی مجروح شده بود. از طرفی خیلی هم برایش مهمان می‌آمد. دست‌تنها مانده بود و داشت از پا درمی‌آمد. 💥 گرم تعریف بودیم که یک‌دفعه در باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت بیرون. بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پله‌ها. 💥 خانم دارابی صدای سلام و احوال‌پرسی ما را که شنید، از اتاق بیرون آمد و رفت. برادرم خندید و گفت: « حاجی! ما را باش. فکر می‌کردیم به این‌ها خیلی سخت می‌گذرد. بابا این‌ها که خیلی خوش‌اند. نیم‌ساعت است پشت دریم. آن‌قدر گرم تعریف‌اند که صدای در را نشنیدند. » 💥 صمد گفت: « راست می‌گوید. نمی‌دانم چرا کلید توی قفل نمی‌چرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم. » همین که توی اتاق آمدند، صمد رفت سراغ قنداقه‌ی بچه. آن را برداشت و گفت: « سلام! خانمی یا آقا؟! من بابایی‌ام. مرا می‌شناسی؟! بابای بی‌معرفت که می‌گویند، منم. » 💥 بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: « قدم جان! ببخشید. مثل همیشه بدقول و بی‌معرفت و هر چه تو بگویی. » فقط خندیدم. چیزی نمی‌توانستم پیش برادرم بگویم. به برادرم نگاه کرد و گفت: « سفارش ما را پیش خواهرت بکن. » برادرم به خنده گفت: « دعوایش نکنی. گناه دارد. » 💥 بچه‌ها که صمد را دیده بودند، مثل همیشه دوره‌اش کرده بودند. همان‌طور که بچه‌ها را می‌بوسید و دستی روی سرشان می‌کشید، گفت: « اسمش را چی گذاشتید؟! » گفتم: « زهرا. » تازه آن وقت بود که فهمید بچه‌ی پنجمش دختر است. گفت: « چه اسم خوبی، یا زهرا! » ادامه دارد... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 @razkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 زیباست گلستان خدا رنگ به رنگ است 💥 لبخند بزن ، خنده دوای دل تنگ است 💥 صبح است بزن بوسه تو بر ساحت خورشید 💥 ترڪیب گل و شادی و لبخند قشنگ است سلام صبح زیباتون بخیر😍🌴 @razkhoda 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 👌این ویدیو رو هدیه کنید به هرکسی که حال خوبش رو آرزو دارید! 🌹 ببینید , عالیه..👌 👍زندگی بهتر👍 🌷 🌸🍃 @razkhoda 💫
🔝 #نکته_سلامتی💪 #توت_خشک را جایگزین #قند کنید 👈 بهترین قند طبیعی 👈 مفید برای کاهش وزن 👈 کاهنده کلسترول بد خون 👈 ضد سرطان و بیماری قلبی 👈 سرشار از فیبر و ملین است 👈 دشمن اضطراب و عصبانیت 👈 حاوی آهن و داروی کم خونی 🆔
🍃🌸السـلام علیـک یا صاحـب الزمــان 🌸🍃 😔یک سلامم را اگر ⁉️پاسخ بگویی میروم 😍لذتش را با تمام 🏢شهـر قسمت میکنم. #عصرتون_مهدوی_دوستان_خوبم 🌷 🌸🍃 @razkhoda
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی بـِهَم ریخته‌ام😔 چــطوری به آرامش برسم⁉️ ✅ @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت79 ✅ #فصل_شانزدهم 💥 آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به ب
🌷 – قسمت80 ✅ 💥 سال 1365 سال سختی بود. در بیست‌وچهار سالگی، مادر پنج تا بچه‌ی قد و نیم‌قد بودم. دست‌تنها از پس همه‌ی کارهایم برنمی‌آمدم. اوضاع جنگ به جاهای بحرانی رسیده بود. صمد درگیر جنگ و عملیات‌های پی‌در‌پی بود. خدیجه به کلاس دوم می‌رفت. معصومه کلاس اولی بود. به خاطر درس و مدرسه‌ی بچه‌ها کمتر می‌توانستم به قایش بروم. 💥 پدرم به خاطر مریضی شینا دیگر نمی‌توانست به ما سر بزند. خواهرهایم سخت سرگرم زندگی خودشان و مشکلات بچه‌هایشان بودند. برادرهایم مثل برادرهای صمد درگیر جنگ شده بودند. اغلب وقت‌ها صبح که از خواب بیدار می‌شدم، تا ساعت ده یازده شب سر پا بودم. به همین خاطر کم‌حوصله، کم‌طاقت و همیشه خسته بودم. 💥 دی‌ماه آن سال عملیات کربلای 4 شروع شد. از برادرهایم شنیده بودم صمد در این عملیات شرکت دارد و فرماندهی می‌کند. برای هیچ عملیاتی این‌قدر بی‌تاب نبودم و دل‌شوره نداشتم. از صبح که از خواب بیدار می‌شدم، بی‌هدف از این اتاق به آن اتاق می‌رفتم. گاهی ساعت‌ها تسبیح به دست روی سجاده به دعا می‌نشستم. رادیو هم از صبح تا شب روی طاقچه‌ی اتاق روشن بود و اخبار عملیات را گزارش می‌کرد. 💥 چند روزی بود مادرشوهرم آمده بود پیش ما. او هم مثل من بی‌تاب و نگران بود. بنده‌ی خدا از صبح تا شب نُقل زبانش یا صمد و یا ستار بود. ادامه دارد... @razkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃#سلام✋دوستان_خوب_رازخدا 🌷 براتون روزی پر از🌹 نشاط،شادی و خوشبختی🍃 آرزو میڪنم🍃🌹 امیدوارم اول هفته رو🌷 باشادی و آرامش🍃 در ڪنار خانوادہ و دوستانتان سپری ڪنید🌹 #اول_هفته_تون_بخیر 🌸🍃🌷 🌸🍃 @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
#نکات_تربیتی_خانواده 63 ✅ در حالی که فیلم های سینمایی و کسانی که دغدغۀ فرهنگی دارن باید تمام تلاششو
64 "نگاه درست به ازدواج" 🔷 همونطور که دو نوع نگاه به زندگی انسان ها وجود داره، دو نوع نگاه هم به "ازدواج" وجود داره. شما عزیزان ببینید نگاهتون به ازدواج شبیه کدوم یکی هست.☺️ ❌ یه نگاه به ازدواج اینه که میگه: من ازدواج میکنم که همسرم بهم سود برسونه!😤 ✅ نگاه دوم میگه: «من ازدواج میکنم تا به همسرم سود برسونم. حالا همسرم بهم سود برسونه یا نرسونه فرقی نمیکنه».😌❤️ ⭕️ متاسفانه در جامعۀ ما عمدتا نگاه اول وجود داره و این خیلی خطرناک هست. رواج این نگاه باعث میشه انسان ها هیچوقت به آرامش و محبت نرسن... نگاه شما کدومه؟! @razkhoda 🌺