eitaa logo
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
441 دنبال‌کننده
3هزار عکس
287 ویدیو
29 فایل
ما اینجا جمع شدیم که بگیم... 💯میشه هم دیندار بود و هم به بالاترین لذت ها رسید رسالت دین در همین هست 👆 ارتباط با ما: @hajeb114
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
* #راز_خــــــدا * 6 💕◈•══•💖•══•◈💞 #مدیریت_رنج_ها 5 "شاخۀ اصلی دین" 🔹اگه ما بخوایم یه خوشۀ انگور
* * 7 💕◈•══•💖•══•◈💞 6 "حقیقتِ عملِ صالح" 🔸 برای اینکه ببینیم مبارزه با هوای نفس واقعی چطور صورت میگیره، لازمه که حقیقتِ عملِ صالح رو بررسی کنیم. 🌺 قرآن کریم در جاهای مختلفی عنوان میکنه که تنها راه رسیدن به سعادت، داشتن ایمان و انجام عمل صالح هست. ⛔️ متاسفانه کمتر کسی در مورد اینکه عملِ صالح، دقیقاً به چه عملی گفته میشه صحبت میکنه. 💢 - آیا هر عملی که ظاهراً خوب باشه اگرچه مطابق هوای نفس هم باشه، باز هم عمل صالح حساب میشه؟ ⁉️ ✅ * خیر. عمل صالح یعنی عملی که «در اون مبارزه با هوای نفس وجود داشته باشه». ✅ یعنی طی اون، "برخی دوست داشتنی هامون رو قربانی کنیم". ⭕️ مثلاً یه نفر خیلی دوست داره که به سفرهای زیارتی بره و ظاهراً هم این یه عمل صالح به نظر میرسه 🔻اما نگاه میکنیم، میبینیم که اولویت های دیگه ای در زندگی اون هست؛ 👈 برای همین اون شخص باید از سفرهای زیارتی چشم پوشی کنه و سراغ اون اولویت ها بره. ✅ مثلاً به دختر یا پسر فقیری که در فامیل و اطرافیان خودش میبینه کمک کنه ☺️ تا بتونن ازدواج کنن یا کسب و کار آبرومندانه ای برای خودشون ایجاد کنن. ═<┅═> 💖 <═┅>═ @razkhoda ═<┅═> 🌺 <═┅>═
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۲ 🌷 مهم ترین وظیفه ای که زن و شوهر ها و فرزندانشون نسبت به همدیگه دارن اینه ک
۱۳ 🔹مومن کیه؟ ✔️ کسی که دروغ نمیگه، فحش نمیده، آبروی کسی رو نمیبره، دزدی نمیکنه و... ✅ در حقیقت مومن کسی هست که آرامش کسی رو بهم نمیریزه. 😊 ✅ توی رفتار با خانواده تون به این نکته خیلی توجه کنید. به میزانی که به دیگران آرامش بدید در مقابلش آرامش و رضایت دریافت میکنید. ✔️🌺 خانواده ای که توش پر از آرامش باشه ✅✔️ اگه ده تا بچه هم داشته باشن، همه ی بچه ها به بهترین شکل ممکن تربیت میشن.😊😌 ⭕️ اما اگه خونه ای حتی پر از ثروت هم باشه اما آرامش نداشته باشه اگه یه دونه بچه هم داشته باشن 🚫 همون یه دونه، پدر و مادرش رو عذاب خواهد داد... 🔥🔥🔥 چقدر دنبال خونه ی آروم هستید؟⁉️ 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
👀 👀 💞راه رسیدن به خدا دوست داشتن آدم هاست... اگر چه نتواتی کاری برای آنها انجام دهی. همین که دلسوز دیگران باشی ،به خدا مقرب میشوی و خدا به تو مهربان👌 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
🌷 – قسمت 5⃣ ✅ ... پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، می‌گفت: « باشد. تو گریه نکن، من فردا می‌فرستم با مادرت به مدرسه بروی. » من هم همیشه فکر می‌کردم پدرم راست می‌گوید. آن شب را با شوق و ذوق به رختخواب می‌رفتم. تا صبح خوابم نمی‌برد؛ اما همین که صبح می‌شد و از مادرم می‌خواستم مرا به مدرسه ببرد، پدرم می‌آمد و با هزار دوز و کلک سرم را شیره می‌مالید و باز وعده و وعید می‌داد که امروز کار داریم؛ اما فردا حتماً می‌رویم مدرسه. آخرش هم آرزو به دلم ماند و به مدرسه نرفتم. نه ساله شده بودم. مادرم نماز خواندن را یادم داد. ماه رمضان آن سال روزه گرفتم، روزهای اول برایم خیلی سخت بود، اما روزه گرفتن را دوست داشتم. با چه ذوق و شوقی سحرها بیدار می‌شدم، سحری می‌خوردم و روزه می‌گرفتم. بعد از ماه رمضان، پدرم دستم را گرفت و مرا برد به مغازة پسرعمویش که بقالی داشت. بعد از سلام و احوال‌پرسی گفت: « آمده‌ام برای دخترم جایزه بخرم. آخر، قدم امسال نه ساله شده و تمام روزه‌هایش را گرفته. » پسرعموی پدرم یک چادر سفید که گل‌های ریز و قشنگ صورتی داشت از لابه‌لای پارچه‌های ته مغازه بیرون آورد و داد به پدرم. پدرم چادر را باز کرد و آن را روی سرم انداخت. چادر درست اندازه‌ام بود. انگار آن را برای من دوخته بودند. از خوشحالی می‌خواستم پرواز کنم. پدرم خدید و گفت: « قدم جان! از امروز باید جلوی نامحرم چادر سرت کنی، باشد بابا جان. » آن روز وقتی به خانه رفتم، معنی محرم و نامحرم را از مادرم پرسیدم. همین که کسی به خانه‌مان می‌آمد، می‌دویدم و از مادرم می‌پرسیدم: « این آقا محرم است یا نامحرم؟! » بعضی وقت‌ها مادرم از دستم کلافه می‌شد. به خاطر همین، هر مردی به خانه‌مان می‌آمد، می‌دویدم و چادرم را سرم می‌کردم. دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر می‌کردم. 🔰ادامه دارد....🔰 @razkhoda
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 خدایا🙏 سرآغازصبحم را☀️ بایادونام تومیگشایم🌸 پنجره های قلبم را❤️ خالصانه وعاشقانه😍 بسویت بازمیکنم ✨ تانسیم رحمتت به آن بوزد🌸🍃 ناپاکیهای آنرا بزداید ❤️✨❤️ نوری ازمحبت به قلبم عطا کن🙏 #صبحتون_طلایی☀️ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
* #راز_خـــــــدا * 7 💕◈•══•💖•══•◈💞 #مدیریت_رنج_ها 6 "حقیقتِ عملِ صالح" 🔸 برای اینکه ببینیم مبا
* * 8 💕◈•══•💖•══•◈💞 7 🔹 هر موقع دیدید که از یه کار خوب، خیلی خوشتون میاد، کمی دست نگه دارید! 🚸 ممکنه اون کار خوب، از روی هوای نفس باشه و برای همین اصلاً عمل صالح حساب نشه! 😒 ⛔️بسیاری از کارهایی که ما فکر میکنیم عمل صالح هستند، اگه روی اون ها دقیق بشیم متوجه میشیم که صرفاً برای ریا و خودنمایی و ارضای هوای نفس بوده ❌⛔️ و برای همین هم هست که معمولا در دینداری خودمون رشد چندانی نمیکنیم. 💢پس همیشه باید دنبال عمل صالحِ واقعی باشیم؛ یعنی عملی که توی اون، با برخی از دوست داشتنی هامون مخالفت کنیم... ✅ موضوع اصلی اینه که موقع انجام هر کار خوبی پا روی دل خودت میذاری یا نه؟! ✔️اصلِ عمل صالح، "اونی هست که مخالف هوای نفس ماست". ➖ببین عزیز دلم: آخرش باید هوای نفسِ نامردِ خودت رو بزنی. تا وقتی که مبارزه با نفس نکنی، هزاران کار خوب هم انجام بدی فایدۀ چندانی نخواهد داشت.☺️ در واقع با انجام کارای خوب، داری وقت خودت رو تلف میکنی.... 🔹🔸⭕️🔻 روی تک تک این جملات فکر کن.... ═<┅═> 💖 <═┅>═ @razkhoda ═<┅═> 🌺 <═┅>═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ آبروی دین رو برده کسی که از همه مردم دنیا بیشتر "لذت نمیبره" از زندگیش..... ⭕️اگه آدم شادی نیستی لطفا خودتو مذهبی معرفی نکن! @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۳ 🔹مومن کیه؟ ✔️ کسی که دروغ نمیگه، فحش نمیده، آبروی کسی رو نمیبره، دزدی نمیک
۱۴ 🔶 گفتیم که اگه توی یه خانواده ای آرامش باشه ، اگه ده تا بچه هم داشته باشن همه به خوبی تربیت میشن.😌 ✅ ضمن اینکه به طور کلی هر چقدر تعداد بچه ها بیشتر باشه، تربیت بهتری هم خواهند داشت. ✔️ 🌷بالاخره یه برادر بزرگ تری هست، یه خواهر کوچکتری و... بزرگ تر ها سعی میکنن درست رفتار کنن جلوی کوچک تر ها و کوچکتر ها هم توسط بزرگترها کنترل میشن.✅🌺 👌 بچه ها یه خودکنترلی پیدا میکنن 🚸 تقریبا میتونم بگم خیلی بعیده که یه پدر و مادر بتونن یه دونه بچه رو درست تربیت کنن! 🔻 خدا به داد اون پدر و مادرایی برسه که یه بچه دارن! خیلی سختشونه. براشون دعا کنید.☺️ 💢 اگه بچه هاشون بد تربیت شدن قطعا مقصر هستن. ⚠️ راستی مراقب باشید شیطان فریبتون نده که اگه بچه بیارید فقیر میشید! نه اصلا هم اینطور نیست. اتفاقا بچه رزق و روزی خودش رو میاره... 💖 به خدا اعتماد کن... 🌷 @razkhoda
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
✍ #راز_شادی_درون۱۲🔰 💠 ما وقتی از نشاط و سرور عمیق قلبی صحبت می‌کنیم، باید تکلیف خودمان را با شادی و
۱۳ 🔰 💠 هرکدام از ما اگر عمیقاً شاد نیستیم یعنی دچار بیماری روحی هستیم، 👈لذا نمی‌توانیم شادی و شیرینی چیزهایی که خیلی شادی‌آور هستند- مثل عبادت- را بچشیم.😔 ✔️مثل مریضی که ذائقه‌اش خراب شده و نمی‌تواند طعم شیرینی را بچشد. ♨️مثلاً کسی که حسود شد، با هیچ چیزی شاد نمی‌شود، مگر اینکه محسود او نابود شود!❌ 💠 شاد نبودن و سرور نداشتن را «نداشتن یک مهارت یا یک صفت خوب» تلقی نکنیم!⚠️♨️⚠️ 💯 بلکه شاد نبودن را علامت این بگیریم که «من یک بیماری روحی دارم و عمیقاً دچار یک عادت غلط هستم!» ✔️ ✅لذا برای شاد بودن، باید این بیماری‌ها را در خودمان ریشه‌کن کنیم. 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت 5⃣ ✅ #فصل_اول ... پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، می‌گفت: « باشد. تو گریه نکن،
🌷 – قسمت 6⃣ ✅ .... دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر می‌کردم. خانه عمویم دیوار به دیوار خانه‌ی ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه‌ی آن‌ها می‌رفتم. گاهی وقت‌ها مادرم هم می‌آمد. آن روز من به تنهایی به خانه‌ی آن‌ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله‌های بلند و زیادی که از ایوان شروع می‌شد و به حیاط ختم می‌شد، پایین می‌آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه‌رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه‌ی کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می‌شنیدم که داشت از سینه‌ام بیرون می‌زد. آن‌قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آن‌جا هم یک‌نفس تا حیاط خانه‌ی خودمان دویدم. زن‌برادرم، خدیجه، داشت از چاه آب می‌کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: « قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟! » کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همه‌ی زن‌برادرهایم به من نزدیک‌تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید وگفت: « فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده! » پسر دیده بودم. مگر می‌شود توی روستا زندگی کنی، با پسرها هم‌بازی شوی، آن‌وقت نتوانی دو سه کلمه با آن‌ها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمی‌آمد. از نظرمن، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آن‌قدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت می‌کرد و ما در مراسم ختمش شرکت می‌کردیم، همین‌که به ذهنم می‌رسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، می‌زدم زیرِ گریه. آن‌قدر گریه می‌کردم که از حال می‌رفتم. همه فکر می‌کردند من برای مرده‌ی آن‌ها گریه می‌کنم. 🔰ادامه دارد.....🔰 @razkhoda
#سلام_صبح_زیباتون_بخیر 🌺🍃🌺 ✨من در سبد صبح،سلامی دارم ☀️با تابش خورشید، پیامی دارم ❤️از هستی عشق، هستم پا برجا ✨با عشق خداوند،دوامی دارم! 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃