eitaa logo
🌷رازخــــ‌ـدا 🌷
440 دنبال‌کننده
3هزار عکس
287 ویدیو
29 فایل
ما اینجا جمع شدیم که بگیم... 💯میشه هم دیندار بود و هم به بالاترین لذت ها رسید رسالت دین در همین هست 👆 ارتباط با ما: @hajeb114
مشاهده در ایتا
دانلود
#زندگی بهتر 💯 با جذابیت‌های کلامی، وجود همسر خود را کاملا سیراب کنید 💞 ✔️تا در برابر محرک‌های صوتی و جملات پرجاذبه و گاه گناه آلود دیگران مصون بماند! 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نشاط نبض روح ماست،‌ هر موقع کسی نشاطش کم بود، حتما مشکلی دارد! 🔻 ۳عاملِ از بین برنده نشاط زندگی 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
👀 👀 ❇️وقتی ریشه داشته باشی ممکنه لبه‌ پرتگاه بیایی٬ولی ریشه هات نگهت می‌دارن🔒🌴 ❇️ریشه: 🌴ایمان و اعتقاد صحیح 🌴عقل 🌴تربیت 🌴 اخلاق و انسانیت هست و 💢 ربطی به پول و تحصیلات نداره💢 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @razkhoda
🎆 رمان شب 70 "خدا را ببین..." 💢 چند لحظه مکث کرد... –چون حاضر شدم به خاطرِ شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه... 🔶 با قاطعیت بهش نگاه کردم... –این من نبودم که تحقیرتون کردم ... شما بودید ... شما بهم یاد دادید که نباید چیزی رو قبول کرد که قابلِ دیدن نیست... 🔵 عصبانیت توی صورتش موج می زد ... می تونستم به وضوح آثارِ خشم روی توی چهره اش ببینم و اینکه به سختی خودش رو کنترل می کرد ...😠 🔹امّا باید حرفم رو تموم می کردم... –شما الان یه حس جدید دارید ... حس شخصی رو که با وجودِ تمام لطف ها و توجهش ... احدی اون رو نمی بینه ... بهش پشت می کنن ... بهش توجه نمی کنن ... رهاش می کنن ... و براش اهمیت قائل نمیشن ... 🎴 تاریخ پر از آدم هاییه که ... خدا و نشانه های محبت و توجهش رو حس کردن ... امّا نخواستن ببینن و باور کنن...⛔️ شما وجودِ خدا رو انکار می کنید ... امّا خدا هرگز شما رو رها نکرده ... سرتون داد نزده ... با شما تندی نکرده...❣ من منکرِ لطف و توجه شما نیستم ... شما گفتید من رو دوست دارید ... امّا وقتی ... فقط و فقط یک بار بهتون گفتم...احساسِ شما رو نمی بینم ... آشفته شدید و سرم داد زدید.... ✅💞 خدا هزاران برابرِ شما بهم لطف کرده... چرا من باید محبتِ چنین خدایی رو رها کنم و شما رو بپذیرم؟... 🔷 اگر چه اون روز، صحبتِ ما تموم شد ... امّا این، تازه آغازِ ماجرا بود..... 👈 اسمِ من از توی تمامِ عمل های جراحی های دکتر دایسون خط خورد ... چنان برنامه هر دوی ما تنظیم شده بود ... که به ندرت با هم مواجه می شدیم... 🌺💥 تنها اتفاقِ خوبِ اون ایام ... این بود که بعد از 1 سال با مرخصی من موافقت شد ... 🇮🇷 می تونستم به ایران برگردم و خانواده ام رو ببینم ...😍 فقط خدا می دونست چقدر دلم برای تک تک شون تنگ شده بود....❤️ 🌸 @razkhoda 💖
‍ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 سلام دوستان رازخدا😊 ✋ صبح پنجشنبه تون پُر انرژی ☕😊🌺 براتون صبحی زیبا🌺🍃 پرازرحمت و🌺🍃 کرامت الهی پراز🌺🍃 خیر و برکت🌺🍃 پراز عشق و مهربانی🌺🍃 و خالی ازغم🌺 وغصه و نامهربانی🌺🍃 آرزومندم🙏 ☀️ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @razkhoda
#حدیث_روز ✅ از نشانه‌هاى برکت زن آن است که خواستگاريش بى‌تکلّف و آسان انجام گيرد. 💞"پیامبر اکرم (ص)" 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
#زندگی بهتر 👈توی جمع های خونوادگی 💯 اگه اشتباهی از همسرتون سر زد در مقابل دیگران هیچ عکس العملی نشون ندید....💞✔️ 🍃🌸 @razkhoda 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعبده باز به ایشون میگن!👌😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
۶🔰 💞خدای مهربون از قبل واسه انسان هدف زندگی رو تعیین کرده... 👈هدف از خلقت انسان عبادت و بندگی خداست 💠ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون 💯پس تنها راه شادی و نشاط درون عبادت و بندگی کردن هست 👈به عبارتی... بندگی موتور شادی و نشاط در زندگی است✔️👌 وقتی روح و جسم انسان در مسیر بندگی قدم برداره لذتی میبره که نتیجه اش میشه شادی و نشاط درونی👏👏 حالا اینکه عبادت و بندگی از چه طریقی حاصل میشه⁉️ در ادامه بهش می پردازیم😊 🍃🌸 @razkhoda 🌸🍃
🌠 رمان شب 71 "غریبِ آشنا..." 🇮🇷 بعد از چند سال به ایران برگشتم ... 🌺 سجاد ازدواج کرده بود و یه محمدحسینِ 7 ماهه داشت ...👶 حنانه دخترِ مریم، قد کشیده بود ... کلاس دوم ابتدایی ... امّا وقار و شخصیتش عین مریم بود 👌 از همه بیشتر ... دلم برای دیدنِ چهره مادرم تنگ شده بود... 💞 🏫 توی فرودگاه ... همه شون اومده بودن ... همین که چشمم بهشون افتاد ... اشک، تمامِ تصویر رو محو کرد ...😭 خودم رو پرت کردم توی بغل مادرم...❤️ شادی چهره همه، طعمِ اشک به خودش گرفت... 💕 با اشتیاق دورم رو گرفته بودن و باهام حرف می زدن ... هر کدوم از یک جا و یک چیز می گفت ... 🔹حنانه که از 1 سالگی، من رو ندیده بود ... باهام غریبی می کرد و خجالت می کشید ... محمدحسین که اصلاً نمی گذاشت بهش دست بزنم ... 😊 🏠خونه بوی غربت می داد ... حس می کردم توی این مدت، چنان از زندگی و سرنوشتِ همه جدا شدم که داشتم به یه غریبه تبدیل می شدم...😔 🌷اونها، همه توی لحظه لحظه هم شریک بودن ... 🔺 امّا من ... فقط گاهی ... اگر وقت و فرصتی بود ... اگر از شدتِ خستگی روی مبل ... ایستاده یا نشسته خوابم نمی برد ... از پشتِ تلفن همه چیز رو می شنیدم ... 📞 🔸غمِ عجیبی تمامِ وجودم رو پر کرده بود...😞 فقط وقتی به چهره مادرم نگاه می کردم ... کمی آروم می شدم ...💓 چشمم همه جا دنبالش می چرخید... 🌌 شب ... همه رفتن ... و منم از شدت خستگی بی هوش...😴 🌃 برای نماز صبح که بلند شدم ... پای سجاده ... داشت قرآن می خوند ...📖 رفتم سمتش و سرم رو گذاشتم روی پاش ... 💞 یه نگاهی بهم کرد و دستش رو گذاشت روی سرم ... با اولین حرکتِ نوازشِ دستش ... بی اختیار ... اشک از چشمم فرو ریخت... 😭 –مامان ... شاید باورت نشه ... امّا خیلی دلم برای بوی چادر نمازت تنگ شده بود... 🔹و بغضِ عمیقی راهِ گلوم رو سد کرد.... 🌸 @razkhoda 💖
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ‌ دوباره صبح شد یک شروع تازه☀️ زمانی برای با هم بودن👨👩👦👦 مهرورزی را دوره کردن💕🌸🍃 از زندگی لذت بردن😊 گل خنده به یکدیگر هدیه دادن😊 ســـ🌸ــلام 😊✋ صبح زیباتون بخیر ☕ 😊 🌸🍃 امروزتون پُراز خبرهای خوب✨ #صبح_زیباتون_بخیر✨🌸✨ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @razkhoda