هدایت شده از :: اِریحا | آبرنگ ::
•عطر سیب•
قلم دل بر صحیفه هستی حکایتها مینگارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
عطر سیب، دل را آرام میسازد و جان را طراوت میبخشد. جان آدمی به عشق زندست و زندگی به عشق جریان مییابد. آنچه در جانهای بسیاری جاریست مردگی با توهم عشق است!
محبوب عالم را که دریابی تمام هستی نشانهای ز حب او میشود. عشق میتواند در ذره ذره لحظات زندگی هویدا شود. عشق برای فدا شدن و فنا شدن نیست، فنای در عشق محبوب، کمال حیات و شروع زندگی است. دیده سر بربند که اکنون وقت بندگیست. باید برای عشق زندگی کرد و زیست. زندگی از آن لحظهای آغاز میشود که حضور محبوب در گرو بندگیست. آن هنگام که عالمت پیوسته و آغشته به حب باشد، هر گُل و سنگی، هر خار و خاشاکی و هر چه که به چشمت آید نشان محبوب در زمین است، و رهنمودی برای مسیربندگیست. تعلیم تو میدهد سنگ و در و دیوار و اگر کور شوی نخواهی فهمید حق را حتی در حضور استادی بیدار.
آن هنگام که چشمه دلت زلال گردد و جای آیینه شکستن خود شکنی، غبار تاریکی کنار رفته و ماهیت حقیقی هر چیز را میبینی، چنان که این نور روشنگر این سرا و آن سرا خواهد شد.
در این هنگام علاقه به انسانها در وجودت زبانه میکشد و دیدن دلمردگی ها دلت میفشارد. امان از روزگاری که توهم عشق را در وجود بپرورانی، همانند آتشی است که شعله آن باعث خنده شمع میشود و چنین شعلهای آتش نیست!
تو را از وهمی که موجبات نابودی روح درونت را فراهم میکند چه سود؟ آزار ارواح زخم خورده برای تو را چه سود؟ نادیده گرفتن کلام حق درونت را چه سود؟ به خودآ که بیخدا بودن را چه سود...
یا علی مددی✨💚
✍🏼•#إریحا
@zeynabjalilvand_art