🌠روز سوم و #حلقه_مفقوده.!
🍁رفته بودیم برای بازدید از #موشک های فوق پیشرفته ی روسی. وقتی بازدیدمون تموم شد، #حسن رو کرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: "اگه می شه #فن_آوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! " ژنرال ها و کارشناسان روسی خندیدند و گفتند: "امکان نداره این فن آوری فقط در اختیار کشور ماست."
🍁حسن خیلی جدی ومحکم گفت:"ولی ما #خودمون این موشک رو میسازیم" و دوباره صدای #خنده ی اونا بلند شد. وقتی برگشتیم ایران،خیلی تلاش کردیم نمونه شو بسازیم ، ولی نشد.
🍁وقتی از ساخت موشک ناامید شدیم ،حسن راهی #مشهد الرضا شد.خودش تعریف میکرد؛" به #امام_رضا متوسل شد و ۳روز توی حرم موندم.روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و #حلقه_مفقوده کار به ذهنم خطور کرد.
🍁وقتی زیارتم تموم شد #دفترچه نقاشی دخترم رو برداشتم و طرحی رو که به ذهنم رسیده بود کشیدم تا وقتی رسیدم تهران عملی ش کنم. " وقتی حسن از مشهد برگشت، سریع دست بکار شدیم و #موشک_رو_ساختیم که به مراتب از مدل روسی، بهتر و #پیشرفته_تر بود.!
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم.
📚ماهنامه فرهنگی همشهری، ش۱۰، ص۱۵.
🌸🍃⛔🍃🌸