🗒 «تکنوکراتهای لیبرال» و «تکنوکراتهای شبهانقلابی»، هر دو با اندکی تفاوت، در یک مدار هستند و «آرمانگرایی انقلابی» را به حاشیه میرانند. رقابت انتخاباتی، میان این «سه گفتمان» است. گفتمان سوم، فقط یک نمایندهی تمامعیار و حداکثری دارد. او همان کسی است که این روزها، غرب از حضورش دچار هراس شده است.
#مهدی_جمشیدی
.....
....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
📝📝📝تمام پزشکیان را خلاصه میکنم در:
۱. تکرار چند جملهی عربی (بهجای بیان گزارههای تحلیلی و مصداقی و مرتبط)،
۲. تکرار ارجاع به کارشناسان (بهجای اندیشهورزی و خلاقیت فکری و فهم مستقل)،
۳. تکرار نقزدنهای کوچهبازاری (بهجای نقد ساختاری و موشکافی عالمانه).
شخصیت او، هیچ تناسبی با ریاست جمهوری ندارد.
#مهدی_جمشیدی
.....
....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
🗒 میزگرد فرهنگی پزشکیان را دیدم؛ دریغ از حتی «یک برنامهی فرهنگی». کمترین شناختی از فرهنگ ندارد. ما با یک «ذهن ساده» و «نگاه ابتدایی» روبرو هستیم که میل به بدیهیگویی و تودهایاندیشی دارد. مشاورانش هم اندکی در وصف لیبرالیسم فرهنگی گفتند. اما شهاب اسفندیاری، منطق پزشکیان و مشاورانش را نقش بر آب کرد.
،،،،،،،،،،
🖇 تعلیقه:
شهاب اسفندیاری در این میزگرد، بسیار عالمانه و تخصصی وارد میدان مباحثه شد و پزشکیان و مشاورانش را ضربه فنی کرد. او تناقضهای درونی اصلاحطلبان را آشکار کرد. کارشناس باید جسور و شفاف باشد و مواجههای انتقادی داشته باشد. محمد فاضلی که از ساکنان دولت روحانی بود، صراحت اسفندیاری را برنتابید و از میدان گریخت.
#مهدی_جمشیدی
.....
....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️سوالی که باعث عصبانیت مشاور پزشکیان شد
🔹 اسفندیاری، کارشناس میزگرد فرهنگی: آقای پزشکیان، کسی که کنار شما نشسته است بهدلیل تخلف از دانشگاه اخراج شده است.
🚨 🗒 میزگرد فرهنگی پزشکیان را دیدم؛ دریغ از حتی «یک برنامهی فرهنگی». کمترین شناختی از فرهنگ ندارد. ما با یک «ذهن ساده» و «نگاه ابتدایی» روبرو هستیم که میل به بدیهیگویی و تودهایاندیشی دارد. مشاورانش هم اندکی در وصف لیبرالیسم فرهنگی گفتند. اما شهاب اسفندیاری، منطق پزشکیان و مشاورانش را نقش بر آب کرد.
،،،،،،،،،،
🖇 تعلیقه:
شهاب اسفندیاری در این میزگرد، بسیار عالمانه و تخصصی وارد میدان مباحثه شد و پزشکیان و مشاورانش را ضربه فنی کرد. او تناقضهای درونی اصلاحطلبان را آشکار کرد. کارشناس باید جسور و شفاف باشد و مواجههای انتقادی داشته باشد. محمد فاضلی که از ساکنان دولت روحانی بود، صراحت اسفندیاری را برنتابید و از میدان گریخت.
#مهدی_جمشیدی
.....
....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
🔻پریشانحالیِ اصلاحطلبان:
در حاشیۀ یک نمایش ناخواسته
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. میزگردِ فرهنگیِ مسعود پزشکیان، یک آئیۀ تمامنما از «وضع هویّتی و معرفتی اصلاحطلبان» است و هرچه آن را بیشتر و دقیقتر بخوانیم، به فهم عمیقتری دربارۀ ماهیّت و غایت اصلاحطلبیِ سکولار دست خواهیم یافت. نباید از کنار این نمایش رسانهای، بهسادگی عبور کرد، بلکه باید لحظهلحظۀ آن را با دقت و تأمّل، دید و واقعیّتهای نهفته را از این «متنِ رسانهایِ افشاشده»، دریافت کرد. اما دربارۀ شخص پزشکیان باید گفت همچنانکه وی دربارۀ سیاست و اقتصاد، داشته و اندوختهای ندارد و یک هوس و سودای شخصی، وی را به میدان انتخابات کشانده، دربارۀ فرهنگ نیز گرفتار «فقر مطلق» است. در طول این میزگرد، احساس نکردم که وی حتی اندکی از نظریۀ فرهنگی و هویّتِ فرهنگیِ انقلاب اسلامی، فهم و شناخت دارد و بر اساس آن، سازوکارهای سیاستی را طراحی کرده است. او با بیخیالیِ نامسئولانه، «هیچ» را به نمایش گذاشت و نشان داد که اصلاحطلبی، دیگر سخنی ندارد و به پایان راه رسیده است. هرچه که از او دربارۀ امر فرهنگی پرسیده میشد، وی به «غیرفرهنگ» ارجاع میداد و میکوشید با «برداشتهای عوامانه» و «تحلیلهای سطحی»، نقصانهای رسوای خود را جبران کند، درحالیکه مخاطب بهآسانی فهمید که وی، فکر پختهای و چارۀ اندیشیدهای برای علاج دردهای فرهنگی ندارد، بلکه حتی خودِ «فرهنگ» را نیز نمیشناسد. فاصلۀ ذهنیِ او با فرهنگ، فرسنگها بود و اگر در طول سالهای نمایندگی در مجلس، او نتوانسته به یک «فهم ابتدایی» و «برداشت حداقلی» از فرهنگ دست یابد، روشن است که چنانچه جامۀ ریاستجمهوری به تن کند نیز نخواهد توانست که چیزی بر ذهنیّتِ فرهنگیِ خویش بیفزاید. پاسخهای «کلّی»، «نامرتبط»، «نافرهنگی»، «تودهای»، «سلبی»، «روزمرّه»، «عوامفریبانه»، «تکهتکه»، «بدیهی»، «غیرتجویزی» و ... همۀ داشتههای فرهنگی او بود که در رسانه ارائه کرد.
[دوّم]. اصلاحطلبان، محمد بهشتی را از قعر دهۀ شصت به انتخاباتِ اکنون آوردند تا شاید گرهی از کار فروبستۀ آنها بگشاید، غافل از اینکه رویکردهای «انقباضی» و «تنگنظرانۀ» او در دهۀ شصت، فراموششدنی نیست. او در آن دوران، در کنار مسیرحسین موسوی و زهرا رهنورد و محمد خاتمی و محسن مخملباف و ...، حلقۀ تمامیّتخواهی را تشکیل میدادند که کمترین تفاوت و زاویهای را برنمیتابیدند و نگاه «تمرکزگرایانه»شان در فرهنگ، فرصتها را سوزانده بود. اینان بودند که روایت «سختگیرانه» و «انعطافناپذیر» از سیاست فرهنگیِ انقلاب را در دهۀ شصت، ساختهوپرداخته کردند و همگان را دیگری و معارض انگاشتند و طریق «سرکوب» و «نفی» و «طرد» و «تحقیر» را در پیش گرفتند. اما اکنون، محمد بهشتی با نسخۀ جدیدِ خود به میدان مددرسانی به پزشکیان آمده و میخواهد گذار ایدئولوژیک خویش را از «توتالیتاریسم فرهنگی» به «لیبرالیسم فرهنگی» نشان بدهد و گزارههایی را بیان کند که از نظر اصلاحطلبان، رأیساز است و خاکستریها را شکار میکند. بااینحال، مسأله این است که کسی همچون او که در دهۀ شصت، آنچنان «غلیظ» و «فروبسته» و «انسدادی» رفتار کرده، اینک نمیتواند از «گشادهدستی» و «انبساط» و «آزادی» سخن بگوید؛ خاکستریها، صداقت وی در گفتار فرهنگیاش را باور نخواهد کرد و وی را به گذشتۀ سیاستی و مدیریّتیاش ارجاع میدهند و او را به چالش میکشد. دستکم، او کسی نیست که بتواند لیبرالیسمِ فرهنگی را به مخاطب خاکستری بخوراند؛ این مواضع برای چون اویی، «نچسب» و «نمایشی» و «تصنّعی» است. افزونبراین، وی در موضع نقادیِ وضع موجود، متوقف ماند و از اثباتها و ایجابها و راهکارها سخنی نگفت، درحالیکه وی به عنوان مشاوری که میخواهد برای دولت آینده، بسترسازی فکری کند، باید به پرسش «چه باید کرد؟» پاسخ بدهد،؛ نه اینکه همچون روشنفکرانِ بیمسند سخن بگوید. جالب و تأسفبرانگیز اینکه پزشکیان به دلیل «ناآگاهیِ فرهنگی»، از پیشینۀ فرهنگیِ محمد بهشتی بیاطلاع بود و تازه در لحظههای پایانیِ میزگرد درمییابد که یک مُهرۀ سوخته و فرصتسوز را به میدان کنشگری رسانهاش آورده است.
[سوّم]. رسواترین پاره از این میزگرد، محمد فاضلی بود که در مواضع رادیکال و انقلابستیزانه، شهره است. اگر محمد بهشتی را به سیاهکاریاش در دهۀ شصت ارجاع میدهند، او را نیز به نسبتِ مستقیمش با دولت نامتعادلِ حسن روحانی ارجاع میدهند. او نیز، «بخشی از روند اختلالی» بوده و نه یک روشنفکرِ مظلومِ حاشیهنشینِ بیبهره از منصب و قدرت. او در آنچه که هست، سهیم و شریک بوده و بدون تردید باید وی را از بانیان و همکاران فلاکتِ دهۀ نود قلمداد کرد. او در آن فرصت ناچیز، خودش را بر جریانش ترجیح داد و کوشید از گذشتهاش، روایت سفید بسازد، اما ناگهان، غضبِ مخاطبسوز بر وی غالب شد و کارِ پزشکیان را بساخت.
#مهدی_جمشیدی
➡️ @razmovafajh 🌸
🌍 راز موفقیت 👆
🗒 پزشکیان دربارۀ التزامش به نهجالبلاغه و سیاستهای رهبر انقلاب، راست نمیگوید. مواضعش در برابر «اسلامِ انقلابی» است، اما میخواهد زیرکانه و ناصادقانه، مخاطب را فریب بدهد. اسلامِ او، «اسلامِ رحمانی» است و اسلامِ رحمانی نیز «التقاطِ اسلام با لیبرالیسم» است. او از نظر فکری، یک التقاطیِ نقابدار است.
#مهدی_جمشیدی
#ارزش_چندبارخواندن_رادارد
.....
.....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
🗒 جلیلی به عمق «ریزبدنهی اجتماعی» راه یافته. دلها را در دوردستها، مجذوب کرده. حسوحال مردم نیز، کسی چون او را میطلبد. او توانسته با اخلاق و صداقت و تواضع و راستی و ایمان و انقلابیگریاش، بخش بزرگی از جامعه را با خودش همراه کند. چنان بوده که به دل مردم نشسته. «بهدلنشستن»، حاصل عمل مؤمنانه است.
#مهدی_جمشیدی
🗒 گمان میکردند که جلیلی، رأی خاص و حامیان محدود دارد، اما امروز میبینند که بدنهی اجتماعی او به تودهی مردم و خاکستریها گسترش پیدا کرده. مرد سایهنشین، دیگر در حاشیه نیست، بلکه از نظر اجتماعی، به «مقبولترین» و «قدرتمندترین» گزینه تبدیل شده. پس دیگر به بهانهی فقر رأی، نمیتوان از او تنازل کرد.
#مهدی_جمشیدی
.....
.....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
🗒 کسیکه دست راستش، وزیر خارجهی روحانی (ظریف)، و دست چپش، وزیر ارتباطات روحانی (آذریجهرمی) است، چگونه ادعا میکند که «امتداد روحانی» نیست؟! پزشکیان، صداقت سیاسی ندارد؛ چون نمیخواهد تصریح کند که به دنبال تشکیل «دولت سوم روحانی» است؛ دولت تنبلهای در انتظار بیگانه، دولت پیران سرمایهدار، دولت توقف.
#مهدی_جمشیدی
....
....➡️ @razmovafajh 🌸
💠🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
🗒 جلیلی به صورت همزمان، در برابر سیاستهای مشترک سه دولت ایستاده است؛ «دولت هاشمیرفسنجانی»، «دولت خاتمی» و «دولت روحانی». کارگزاران این سه دولت، یک «ائتلاف بزرگ اشرافی» بر ضد جلیلی ایجاد کردهاند؛ چون «جهش ایران» به دست او، به معنی مرگ سیاسی آنهاست. اکنون برای تداوم زندگی سیاسیشان، دستوپا میزنند.
#مهدی_جمشیدی
.....
➡️ @razmovafajh 🌸
🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆
🗒 جلیلی به صورت همزمان، در برابر سیاستهای مشترک سه دولت ایستاده است؛ «دولت هاشمیرفسنجانی»، «دولت خاتمی» و «دولت روحانی». کارگزاران این سه دولت، یک «ائتلاف بزرگ اشرافی» بر ضد جلیلی ایجاد کردهاند؛ چون «جهش ایران» به دست او، به معنی مرگ سیاسی آنهاست. اکنون برای تداوم زندگی سیاسیشان، دستوپا میزنند.
#مهدی_جمشیدی
.....
.....
🔻دیانت در نسخۀ لیبرالهای مذهبی -۱
🖊#مهدی_جمشیدی
۱. لیبرالهای مذهبی، هویّت پیچیدهای دارند: تودرتو و چندلایهاند و همچون یک متنِ ناخواسته، محمل تأویلهای متعدّد قرار میگیرند و برداشتهای متفاوت را برمیتابند. هر کسی میتواند از زاویهای و به اعتباری به آنها بنگرد و فهم خاصی را ارائه کند. اما حقیقت این است که اینان، باطن «دین» را به نفع «تجدّد»، مصادرهبهمطلوب میکنند و پوستهای بیخاصیّت و شعاری و ظاهری از دین را به عوام عرضه میکنند تا نشان بدهند که میان دین و تجدّد، جمع کردهاند. عوام نیز که دلبستۀ دین هستند و البته به دلیل غربزدگی تاریخی، بیشوکم نیز سودای تجدّد دارند، فریب اینان را میخورند و «نسخۀ متناقض»شان را میپذیرند. نخستین نسل از لیبرالهای مذهبی، در روشنفکران دورۀ مشروطه متولّد شد و اینجا، نقطۀ آغاز روایت لیبرالی از اسلام بود. التقاط در رویکرد متمایل به عالَم تجدّد، در این برهۀ تاریخی تحقّق یافت و به یکی از چالشهای معرفتیِ جامعۀ ایران تبدیل شد.
۲. اگر از تحوّلات و تطوّرات نیم قرنِ پس از این بگذریم، به نهضت آزادی و مهدی بازرگان میرسیم که ظهورشان در دولت موقت، در عمل و عین نشان داد که لیبرالهای مذهبی، چه اوصاف و احکامی دارند. اینان، چنان مسألهدار و زوایهمند شدند که امام خمینی، چارهای جز حذف و طردشان ندید و قاطع در برابر حضور و حیاتشان در حاکمیّت ایستاد. نسخههای «اصلاحی» و «اعتدالی» از لیبرالیسم مذهبی، در دهههای بعدی سر از خاک التقاط بیرون آورد و برخلاف بازرگان که منتقدِ حاشیهنشین و غیررسمی بود، اینان به عرصۀ «قدرت رسمی» راه یافتند و دههها، نهادهای اصلی و عمدۀ حاکمیّت را در اختیار گرفتند. بهاینترتیب، مرزهای هویّتیای که امام خمینی در دهۀ شصت بر آنها اصرار میورزید، بهتدریج درهمشکسته شدند و اختلاط سیاسی در ساحت قدرت رسمی به وقوع پیوست؛ چنانکه یکی از بحرانهای نظام جمهوری اسلامی در دهههای گذشته، نزاع دامنهدار و دشوار بر سر «تداوم هویّت انقلاب» و ایستادن در مقابل خط «استحاله» و «مسخ» آن بوده است.
۳. در ترکیب لیبرالهای مذهبی، مسألهای که در نسبت با عوام موضوعیّت دارد، همین لفظ مذهبی است. لیبرالها، چهرۀ عریان ندارند و آشکارا، منطق سکولار خویش را بیان نمیکنند، بلکه نقاب دیانت بر چهره دارند و حتی با ادبیات دینی، تجدّد را به جامعه القا میکنند. اگر میان «وجه لیبرالی» و «وجه دینی»، تفکیک و تمایز ایجاد کنیم و مجال ترکیب و تلفیق ندهیم، نقشۀ اجتماعی اینان، فرو خواهد ریخت. پس باید در پی واسازی و تجزیه بود و تعارضهای درونی و تضادهای نهفته را در برابر دیدۀ عوام نهاد تا پوشش تزویر، برافتد؛ از جمله باید نسبت هویّتیِ آنها را با عاشورا فهم کرد.
۴. لیبرالهای مذهبی، «انقلاب حسین» را میستایند، اما برای اکنون، «انقلاب» و «انقلابیگری» را برنمیتابند و نسخۀ اصلاح میپیچند. میگویند انقلاب، سرنوشت نامشخص دارد و طرحی است که به دلیل وسعت آرمانها، محاسبهناپذیر است. به تبعیّت از کارل پوپر، بر این باور هستند که انقلاب، وعدۀ بهشت میدهد اما در عمل، جهنم میآفریند. ازاینرو، باید از انقلاب بر حذر بود و دچار خاماندیشی و بلندپروازی نشد. اگر هم جامعهای، سودایی شد و هوس انقلاب در سر پرورانید و انقلابش نیز به سرانجام رسید، باید انقلاب را یک «نقطه» و «لحظه» بداند و بیدرنگ پس از این، انقلاب و انقلابیگری را کنار بنهد و از «نهضت» به «نهاد» عبور کند. نظریۀ «نظام انقلابی»، خیال اندر خیال است و هیچگاه میان انقلاب و نظام، همافقی و همنشینی پدید نمیآید. باید میان این دو، یکی را انتخاب کرد و دیگری را وانهاد. و اقتضای عقل و ضرورت زمانه این است که «آرمانخواهیِ انقلابی» را به فراموشی بسپریم و یک «نظام واقعبین» را صورتبندی کنیم. ایدئولوژی انقلابی، فقط تا هنگامۀ وقوع انقلاب، کارکرد دارد و پس از آن، با سر به دیوار سختِ واقعیّت برمیخورد و انقلابیها در اثر این حادثه، درمییابند که منطق انقلابی، فقط به کار ویرانکردن نظم سیاسی میآید و نمیتوان با منطقی که انقلاب میکنند، حکومت کنند. راه «حکومت» از «انقلاب» جداست و نظریۀ نظام انقلابی، خیالپردازیِ شبهنظری است. بهاینترتیب، باید «سرمایۀ انقلابی» را نیز کنار نهاد و به «سرمایۀ اجتماعی» رو آورد. باید در پی «عادیسازی» بود؛ به این معنی که وضع انقلابی، اضطراری و موقتی و نابخردانه است و نباید در آن ماندگار شد، بلکه باید شتابان، به سوی وضع عادی و بهنجار حرکت کرد و رویکردها و انگیزهها و اندیشههای انقلابی را به تاریخ سپرد. باید «نظام» و «اصلاح» را جایگزین «انقلاب» کرد و از انقلاب، یک خاطرۀ تاریخیشدۀ استثنایی ساخت. واقعۀ کربلا نیز با همۀ عظمتش، یک استثناست که قابل اقتباس و اخذ نیست.
.....
➡️ @razmovafajh 🌸
🇮🇷🌍 راز موفقیت 👆