eitaa logo
بخوان و بیاندیش
172 دنبال‌کننده
600 عکس
678 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین
مادرش می گوید: ☎️ یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت،احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت. ✅ پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود.پرسیدم: چکار داشت؟! 🏰 گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در دانشگاه داد! ❗️ گفتم: چی؟؟گفت: می گوید راکسب کرده ای. 🤩 من و پدرش با گفتیم : رتبه اول؟؟پس چرا خوشحال نیستی؟؟!! 😐 احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم! 🕌 در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد!!!.... ✅ یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! ⛏ میگفت: می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! 😣 می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... کتاب زندگی به سبک شهدا، ناصرکاوه